گروه ورزش/شهرآرانیوز، محمود یاوری، سرمربی سابق تیم ملی و باشگاه هایی همچون راهآهن، سپاهان، فجرسپاسی، تراکتور، ابومسلم و ... صبح امروز بر اثر ابتلا به بیماری کرونا درگذشت.
من هجدهم مهر به دنیا آمدهام، اما همه به اشتباه مرا متولد اردیبهشت میدانند. حتی فردوسی پور هم یک بار در برنامهاش همین آمار اشتباه را گفت که پسرم به وی اعتراض کرد.
بازیکن تیم آموزشگاههای اصفهان بوده و بازیام هم خوب بود، ۱۴ سالم بود که توسط بهروز زندی به این تیم معرفی شدم. افراد بزرگی در این تیم حضور داشتند و استاد حریری که بازیکن تیم ملی بود، مربیگری این تیم را برعهده داشت.
در سن ۱۶ سالگی به تیم بزرگسالان شاهین راه یافتم؛ سال ۴۲ در مسابقات کشوری در ارومیه، کاپیتان تیم اصفهان بودم و از ۱۹ گل تیم اصفهان، ۱۵ گل را من به ثمر رساندم.
سروان صادقی که بعدها تیمسار صادقی شد و رییس تربیت بدنی باشگاه پاس و شهربانی آن زمان بود، بازی من را پسندیده بود و گفت: میخواهی به دانشگاه پلیس بروی که من موافقت کردم و بدون کنکور استخدام شدم.
همیشه اعتقاد داشتهام در فوتبال ایران باید سه فاکتور را داشته باشی؛ پول، پارتی و پز؛ من با دسترنج و استعداد خودم به این موقعیت رسیدم و از هیچ کدام از این سه فاکتور استفاده نکردم.
بعد از مقطعی که در تیم شهربانی مربیگری کردم، در کادر فنی تیم پاس حضور داشتم. روال کار در تیم پاس به گونهای بود که اسداللهی تیم را آرنج میکرد، نرمش و تمرین با محمد رنجبر بود و حشمت مهاجرانی، حسن حبیبی و من هم مربیان تیم بودیم.
یک روز سه نفر دیگر در تمرین غیبت داشتند و اسداللهی مرا صدا کرد و گفت: محمود تیم را نرمش بده؛ من هم شروع به گرم کردن تیم کردم. پس از پایان تمرین اسداللهی مرا صدا کرد و گفت: تو روزی مربی بزرگی خواهی شد؛ وقتی این حرف را زد، من پیش خودم شرمنده شدم و گفتم من در حد این تعریفها نیستم.
من اصولا عادت ندارم خودم را به جایی ببندم و فقط به خدا تکیه کردهام. اهل ظاهر فریبی هم نیستم و حاضر نیستم برای پول و مقام خودم را به کسی وابسته کنم، چون معتقدم خدا به انسانها عزت میدهد.
من در دوران مربیگری، هشت مرحله با تیمهای ملی همکاری داشتهام، چهار مرحله در جوانان بوده که دو بار دستیار حشمت مهاجرانی بودهام و دو بار هم سرمربی.
یک دوره سرمربی تیم ملی امید بودهام. یک مقطع هم مدیر فنی تیم ملی امید بودم و با این تیم شش ماه کار کردم، زمانی که سیموئز انتخاب شد، تیم را شسته رفته تحویل دادم.
من در سه مقطع زمانی متفاوت و در ۱۲ سال هدایت تیم سپاهان را بر عهده داشتم. به همین خاطر مرا پدرخوانده سپاهان مینامیدند. این صفت را برای سه نفر به کار میبرند؛ من، مسعود تابش و محرم نویدکیا که هر سه در زمان خودمان زحمات زیادی برای سپاهان کشیدیم.
همیشه دوست داشتهام که در آرامش مربیگری کنم و شرایط دو تیم استقلال و پرسپولیس با این همه حاشیه به روحیات من نمیخورد.
من در قبال برادرم هم برادری نکردم؛ محمد آقا اگر در تیمی به جز سپاهان که من سرمربیاش بودم بازی میکرد، بیشتر به او میدان میدادند.
در تیمهای پاس و صبا به عنوان مشاور در کنار من بود؛ من عین برخی از مربیان عادت ندارم به هر تیمی میروم، برادرم را هم دنبال خودم ببرم. زیرا معتقدم هر کسی را بهر کاری ساختند. محمدآقا اولین و بهترین آکادمی فوتبال ایران را تاسیس کرد و پایه و اساس فوتبال آکادمی محور را بنا نهاد که البته از کمک محمدرضا ساکت هم نباید گذاشت.
من فقط محمود یاوری هستم، یک مربی با اخلاقیات و اصول خاص خودش. لقب امیر کبیر را هم شنیده بودم که روزنامهها نوشته بودند.
در مقطعی کار ساکی مربی ایتالیا را میپسندیدم و بعد هر چه جلو آمد، آرسن ونگر را قبول داشتم. در بین مربیان فعلی ایران نیز عبدالله ویسی.