هما سعادتمند | شهرآرانیوز؛ عطر برگههای کاهی، چاپهای سنگی، خطی و رهاشدن در زیبایی کلمات، کنج آرام کتابخانه، تجربه شیرین همه آنهایی است که خود را در بیزمانی این لحظه یله کردهاند و خواندن و آموختن را مغتنم شمردهاند. قرارگرفتن در آغاز هفته کتابخوانی و کتابداری سبب شد در سطرهایی مختصر به تاریخچه قدیمیترین کتابخانههای مشهد و تاریخ شغل کتابداری در مشهد بپردازیم و از نخستین کتابداران ارض اقدس بگوییم.
گذری بر روزگار قدیمیترین کتابخانه شهر
در گذشته و پیش از بهوجودآمدن کتابخانههای امروزی برای نخستین کتابخانهها از واژه «خزانه» استفاده میشده است. تاریخدانان «بیتالحکمه» یا «خزانهالحکمه» را که بهدست مأمون عباسی ساخته شده است، نخستین کتابخانه در دوران اسلامی دانستهاند که در آن، دانشمندانی مشغول به کار بودهاند، اما براساس پژوهش دکتر الهه محبوب در کتاب «تاریخچه کتابخانه آستان قدس رضوی» از دوره صفویه به بعد است که کتابخانهها گسترش پیدا میکند و مشاغل و مناسبی نیز مرتبط با کتابخانهداری ایجاد میشود.
براین اساس، کتابخانه آستان قدس رضوی هم که در دوران صفوی ایجاد شده، قدیمیترین کتابخانه مشهد و جهان اسلام است که قدمت آن به حدود شش قرن پیش میرسد. البته برخی معتقدند که این کتابخانه از زمان شهادت امامرضا (ع) در خراسان و مهاجرت دانشمندان و علمای جهان اسلام به این خطه راهاندازی شده است. عدهای نیز وجود کتابخانه در آستان قدس را مربوطبه سال۳۹۳هجری قمری و همزمان با وقف نسخه قرآن متعلق به ابوعلی سیمجور به مجموعه آستانه ذکر کردهاند.
اما نخستین شواهد وجود کتابخانهای مستقل در آستان قدس به اوایل قرن دهم هجری قمری بازمیگردد و این مهم در متن وقفنامه کتاب «غایهالوصول» در سال۹۲۵ تحریر شده که در آن مؤلف برای کتابخانه آستان قدس رضوی از ترکیب «خزانهالکتب» استفاده کرده است.
پس از این، شواهد نشان میدهد که در حدود سال ۱۱۵۰قمری کتابخانه و قرآنخانه آستانه در یکجا و در گوشواره جنوبی ایوان بلند صحن عقیق بهنام «قرآنخانه مبارکه حضرتی» سقف و ستون میخورد، اما از اوایل قرن ۱۴ خورشیدی است که توسعه و گسترش پیدا میکند؛ نخستین بنای جامع و مستقل این کتابخانه در سال ۱۳۳۰ در ضلع شمال غربی رواق امامخمینی (ره) کنونی ساخته شد، سپس در سال ۱۳۵۶ به ساختمان جدید و وسیعی در طبقه فوقانی موزه آستان قدس رضوی واقعدر ضلع شرقی همان رواق انتقال یافت. ساخت بنای ساختمان کنونی نیز از سال۱۳۶۰ آغاز شد و درنهایت در سال۱۳۷۲ با مساحت ۸۰۰/۲۸ مترمربع زیربنا به بهرهبرداری رسید.
فرهنگ و گوهرشاد
پس از کتابخانه آستان قدس رضوی، دو کتابخانه فرهنگ (دکتر شریعتی) و کتابخانه مسجد گوهرشاد، قدیمیترین کتابخانههای مشهد هستند که قدمت اولی به حدود یک قرن و دومی هم به حوالی هشتادسالگی میرسد.
از خازنی تا کتابداری
بنابرنوشته الهه محبوب، پس از ایجاد کتابخانه آستان قدس است که بهمرور شششغل «کتابدار»، «صحاف»، «کاتب»، «مصحح»، «عزب» و «کلیددار» برای رتقوفتق امور آن ایجاد میشود و دراینمیان بیشترین اسناد باقیمانده مربوطبه شغل «کتابدار» و «صحاف» است.
ابنندیم در کتاب «الفهرست» در قرن چهارم هجری قمری، نام چند شغل موجود در کتابخانهها ازجمله صحاف را آورده، ولی درباره «کتابدار» یا «خازن» مطلبی در منابع به دست نیامده است، اما مقدسی در همین قرن در توصیف کتابخانه عضدالدوله دیلمی واژه «خازن» را بهعنوان کتابدار آورده و در برخی متون نیز از مسعود سعد سلمان، شاعر دوره غزنویان، بهعنوان متصدی امور کتابداریِ کتابخانه سلطنتی مسعود غزنوی یاد کرده است. همچنین «سبکی» در قرن هشتم هجری نیز اصطلاح «خازنالکتب» را برای فردی که حفاظت کتابها را برعهده دارد، به کار برده و امانتدادن کتابها، تعمیر آنها و حفظ شرایط واقفان را ازجمله وظایف خازن برشمرده است.
در وقفنامه «رشیدی» هم که متعلق به دوره ایلخانی است، از «خازن» و «مناول» به عنوان کارکنان کتابخانه رشیدی نام برده شده است. وظیفه این گروه، حفظ و نگهداری کتب و امانتدادن وکنترل مراجعانی بوده است که قصد خواندن کتاب در حضور ایشان را داشتهاند. ظاهرا مراجعان باید در حضور اینان کتاب میخواندهاند و اگر میخواستند کتابی را به امانت ببرند، باید طبق شرایط عمل میکردند که این کار نیز برعهده «خازن» یا «مناول» بود؛ البته در متن اسناد بهجایمانده از این دوره بهطورصریح به وظیفه این دو تن اشاره نشده است. فقط درباره خازن شرط شده است که در «بیتالکتب» ساکن باشد، اما ازآنجاکه ایرج افشار، وظیفه مناول را کتابدهنده دانسته، تنها درباره «خازن» میتوان گفت که وظیفه اصلی وی، حفاظت و نگهبانی از کتابها بوده است.
در دوره تیموری هم که روزگار شکوفایی کتابخانههاست، تعداد کارکنان کتابخانهها و نوع وظایف آنان تاحدودی تغییر میکند، آنچنانکه باتوجهبه اهمیت کتابآرایی، کتابخانهها عرصه هنرنمایی صحافان، نقاشان و خوشنویسان میشود؛ ازهمینرو تصدی امور کتابخانه نیز به دست یکی از اینان بوده است. این روند تا دوره صفوی نیز ادامه مییابد و منصب «استیفا و کلانتری کتابخانه» به حافظ کتابخانه اطلاق میشود.
در «بدایعالوقایع» هم که اوایل عهد صفوی تألیف شده، واژه «کتابدار» در منشور کتابداری این دوره ذکر شده که وظیفه محافظت از کتابها و ثبت و ضبط کتب صحافی را برعهده داشته است. در کتاب «عالمآرای عباسی» از این شغل با عنوان «منصب جلیلالقدر کتابداری» نام برده شده که به فردی به نام «صادقی بیکافشار»، از نقاشان عصر شاهاسماعیل و شاهطهماسب، اعطا شده است.
در «تذکرهالملوک» هم که یکی از منابع اداری مهم در دوره صفوی است، بهجای نام کتابدار، از واژه «صاحبجمعکتابخانه» استفاده شده که ظاهرا رئیس کتابخانه بوده و ماهی ۵۰ تومان مواجب میگرفته است، اما در «دستورالملوک» که یکی دیگر از منابع اسنادی این دوره است، واژه «کتابدارباشی» به کار رفته که زیرمجموعه جمع بیوتات قرار میگرفته و لقب وی «مقربالحضرتالعلیهالعالیه» بوده است. میتوان گفت که در دوره صفوی نظارت بر همه امور کتابخانه و کارکنان آن با کتابدار بوده است و همه زیرنظر او کار میکردهاند.
روند شغل کتابداری تقریبا با همین ساختار تا دوره افشاری به بقای خود ادامه میدهد، اما در دوره قاجار، تحولاتی اساسی در کارکرد آن رخ میدهد. در اسناد آستان قدس، نخستین سندی که به واژه کتابدار اشاره کرده، مربوط به سال۱۰۱۱ هجری قمری است. در این سند و دیگر اسناد موجود از این شغل با عنوان کتابدار، کتابدار سرکارِ خاصه و کتابدار کتب وقفی یاد شده است.
کتابداران و طبقه اجتماعی
آنچه اسناد بازگو میکنند، این است که عموم کتابداران از میان دانشمندان و هنرمندان عصر خود انتخاب میشدهاند. البته این موضوع درباره کتابداران کتابخانههای درباری صدق میکند و کمتر سندی درباره طبقه اجتماعی کتابدارانِ کتابخانههایی نظیر آستان قدس وجود دارد. به عنوان مثال در مشهد، قدیمیترین کتابداری که از او نامی یافت شده، «امیر دوستمحمد حسینیاسترآبادی» است که در دوره شاهطهماسب، کتابدار آستانه مقدسه بوده است.
وی از دانشمندان روزگار خود است و کتابی را با نام «عملالسنه» که گویا همان ترجمه مصباح کوچک شیخ طوسی است، نگاشته است. پس از او، فرزندش «میرصفیالدین محمد کتابدار» بر مسند پدر تکیه میزند و عنوان دومین کتابدار مشهد را از آن خود میکند. این شغل طبق مدارک موجود تقریبا جزو مشاغل موروثی آستان قدس رضوی بوده است.