مهدی حسینی | شهرآرانیوز؛ گاهی وقتی بین بالا و پایین کردن کانالهای تلویزیون چشمم به شبکه پویا میافتد، از صمیم قلب دلم برای نسل امروز میسوزد. در سریالهایی مثل «
هایدی»، «
بابالنگدراز»، «
زنان کوچک» و مانند این که قدیمها پخش میشد، مضامینی همچون خانواده، دوستی و اخلاق مطرح بود، اما الان گاهی چنان کارتونهای بیارزشی به چشمم میخورد که میمانم چه کسی مسئول خرید آن بوده و قرار است چه چیزی را به فرزندانمان آموزش دهد! یک سریال درباره «
جنگ رباتها»، یکی دیگر درباره «
تنیس» و بهتازگی و فاجعهآمیزتر از همه «
رکابزنان کوهستان». وقتی از من خواسته شد درباره سریال «
گامبی وزیر» با محوریت بازی شطرنج نقد بنویسم، با چنین پیشفرضی سراغ قصه رفتم. با بیرغبتی تمام هر ۷ قسمت سریال را دانلود کردم و یکروزه به تماشای آن نشستم، اما اینبار غافلگیر شدم.
کوتاه درباره داستان
الیزابت هارمن از یک تصادف شدید که مادرش در آن از بین میرود، جان سالم به در میبرد. او که حالا یتیم شده است، به پرورشگاه سپرده میشود. در آنجا با جولین، دخترکی سیاهپوست، آشنا میشود که به او توصیه میکند قرصهای آرامبخش را که در یتیمخانه به بچهها میدهند، برای شب نگه دارد. جولین تنها دوست الیزابت است تا اینکه یک روز وقتی معلم به الیزابت میگوید برو تختهپاککن را بشوی، با ویلیام شایبل، سرایدار مدرسه، روبهرو میشود که مقابل تختهای با مهرههای جورواجور نشسته است و دارد بازی میکند. این نقطه آغاز آشنایی الیزابت با شطرنج است. شایبل با دیدن استعداد الیزابت، آموزش او را آغاز و پای او را به مسابقات جدی شطرنج باز میکند. در این میان خانواده ویتلی الیزابت را به فرزندی قبول میکنند. اوضاع مدتی خوب است تا اینکه این زوج از هم جدا میشوند. خانم ویتلی که در نوشیدن افراط میکند، به مدیربرنامههای او تبدیل میشود. الیزابت در حین پیشرفت برای کسب عنوان قهرمان جهانی شطرنج میباید با مشکل اعتیاد به داروهای آرامبخش و الکل، برقراری ارتباط سالم با دیگران و کشمکشهای سیاسی بین روسیه و آمریکا هم مقابله کند.
یک غافلگیری
در زمانهای که بلاکباسترهای پرزدوخورد و پرخرج ابرقهرمانی بر سینما و تلویزیون حکمفرمایی میکنند، تصور اینکه یک اثر بینامونشان درباره بازی شطرنج بتواند با استقبال فراوان مخاطبان همراه شود، دور از ذهن به نظر میرسد. با وجود این، «گامبی وزیر» موفق شده است در مدت کوتاهی که از نمایش آن در نتفلیکس میگذرد، با کسب نمره ۹/۸ از ۱۰ به فهرست ۲۵۰ سریال برتر تاریخ راه پیدا کند و در جایگاه ۱۴۲ بایستد. «گامبی وزیر» که بهعنوان معنی نام این سریال آورده شده است، ترجمه مناسبی نیست و حق مطلب را ادا نمیکند. اصطلاح «گامبی وزیر» به یکی از قدیمیترین روشهای شروع بازی شطرنج اطلاق میشود. با توجه به اینکه در خارج از کشور به مهره وزیر، ملکه (Queen) میگویند، عبارت «queen’s gambit» با توجه به مؤنثبودن شخصیت اصلی، جنبهای کنایی هم پیدا میکند که متأسفانه در ترجمه از دست میرود. درواقع کلمه «ملکه» علاوه بر مهره وزیر به الیزابت هارمن هم اشاره دارد که با توجه به مردانهبودن فضای مسابقات این رشته ورزشی، ملکه شطرنج است و استفاده از شیوههای مختلف گشایش بازی و روشهای دفاع از نقاط قوت بازی اوست.
یک فیلمنامهنویس اسکاری
اسکات فرانک که سابقه نوشتن فیلمنامههای موفق «گزارش اقلیت» و «خارج از دید» را برای استیون اسپیلبرگ و استیون سودربرگ دارد و تاکنون ۲ بار هم نامزد دریافت جایزه اسکار شده، سکان هدایت سریال «گامبی وزیر» را برعهده داشته است. نقطه قوت او در این سریال، مدیریت هوشمندانه تکتک قسمتهاست. درست مثل راهبردهای مختلفی که شخصیتهای سریال در بازی شطرنج اتخاذ میکنند. به این ترتیب سریال از صحنه رقابت الیزابت با بورگوف، قهرمان جهان، آغاز میشود و سپس یک فلاشبک به گذشته او میزند. در این میان، ما ضمن دیدن پیشرفت الیزابت، هرازگاهی با ارجاع به توصیههای مادری که بعدها خودکشی میکند، امکان مقایسه توصیههای او را با تجربه زیسته الیزابت پیدا میکنیم. به این ترتیب عامل جذابیت سریال، رشد شخصیت اصلی پیش چشمان بیننده است.
زندهباد سینمای کلاسیک
درواقع اسکات فرانک چیز جدیدی رو نکرده است، بلکه با بازگشت به الگوهای سینمای کلاسیک و پرورش شخصیت به سیاق بیلی وایلدر، لذت تماشای یک اثر شخصیتمحور را بار دیگر به مخاطب امروز چشانده است. مخاطبی که مشخص است هنوز هم میتوان با داستانی جذاب و درست پرداختشده و بدون زرق و برقهای آنچنانی او را مقابل تلویزیون نگه داشت.
با انتخاب این گزینه هوشمندانه اسکات فرانک، شخصیت الیزابت هارمن برای مخاطب مهم میشود و با او همذاتپنداری میکند. مخاطب نیز گامبهگام توصیههای مادر از قبیل اینکه «قویترین آدم کسی است که از تنهاماندن وحشت نداشته باشد. درواقع تو فقط باید نگران دیگران باشی. دیگرانی که به تو میگویند چه کار کنی یا چه احساسی داشته باشی و اگر حواست نباشد، میبینی زندگیات را برای چیزی که دیگران گفتهاند، باید دنبالش بگردی، دور ریختهای. یک روز تو کاملا تنها خواهی شد؛ بنابراین باید یاد بگیری چطور مراقب خودت باشی.» را در مقابل تجربه زیسته الیزابت قرار میدهد و همگام با او رشد میکند.
از شطرنج تا خانواده
الیزابت برای شروع بازی شطرنج انگیزه مشخصی ندارد. فقط یک فعالیت ذهنی است که در آن استعداد دارد، اما رفتهرفته این صفحه با زندگیاش پیوند میخورد. جایی از فیلم یک خبرنگار به او میگوید: تو در یتیمخانه بزرگ شدهای. احتمالا زندگی بسیار تنهایی داشتهای. ممکن نیست دلیل جذابیت شطرنج برایت در مهرههای شاه و وزیر بوده باشد. شاه بهعنوان پدر و ملکه بهعنوان مادر. یکی وظیفه حمله را دارد و دیگری حمایت.
الیزابت در جواب میگوید که آنها فقط مهرهاند. بهعلاوه که توجه من اول به صفحه شطرنج جلب شد، نه مهرهها. کل دنیای این صفحه ۶۴ خانه است. من در این فضا احساس امنیت میکنم. میتوانم کنترلش کنم. آنجا من حکمفرما هستم و از همه مهمتر اینکه این جهان پیشبینیشدنی است؛ بنابراین اگر در این دنیا آسیب ببینم، فقط باید خودم را سرزنش کنم.
به این ترتیب شطرنج رفتهرفته به همه ابعاد زندگی الیزابت معنا میدهد. روابط زندگی و دوستانش همگی از قبل همین بازی به دست میآیند. با مادرخوانده جدیدش به سبب همین بازی آنقدر نزدیک میشود که بار دیگر مفهوم مادر داشتن را حس میکند و با از دست دادن او تا مرز فروپاشی پیش میرود. در کنار این مادر دوم، شایبل و جولین مفهوم خانواده داشتن را به الیزابت میفهمانند و...
از طرف دیگر، بازه زمانی سریال در ایام جنگ سرد بین بلوک شرق و غرب است. در بخشهایی از سریال هم تأکید میشود که بورگوف، قهرمان روسی، را چند مآمور کا. گ. ب همراهی میکنند تا به غرب پناهنده نشود. اتفاقی که بعدها برای الیزابت هم میافتد و یک مأمور امنیتی با او همراه میشود. در بخش دیگری از رشد شخصیت الیزابت میبینیم که او چگونه جلو موضعگیریهای سیاسی ۲ طرف و نیز موضع کلیسا در برابر تفکر کمونیسم میایستد. شخصیتهای روس هم همگی با احترام به این قهرمان نوظهور شطرنج مینگرند و کلا جوی انسانی و اخلاقی بر فضای مسابقات حاکم است.
نکات جالب توجه
در پایان بد نیست اشاره کنیم «گامبی وزیر» از روی رمانی به همین نام نوشته والتر تویس اقتباس شده است که پیش از این ۳ اثر دیگرش به نامهای «بیلیاردباز»، «رنگ پول» و «مردی که به زمین سقوط کرد» به ترتیب توسط رابرت راسن، مارتین اسکورسیزی و نیکولاس روئگ به فیلم برگردانده شدهاند و همگی آثار موفقی بودهاند. از این میان «بیلیاردباز» ۲ مجسمه اسکار و «رنگ پول» هم یک اسکار کسب کردهاند. احتمالا باید برای «گامبی وزیر» هم در جوایز تلویزیونی جایگاه ویژهای قائل شویم. در مسائل مربوط به شطرنج از گری کاسپاروف و بروس پاندولفینی، استادان بزرگ این رشته، مشاوره گرفتهاند تا همهچیز درست و دقیق از کار دربیاید. هیث لجر، بازیگر نقش جوکر که پیش از دریافت اسکار برای این نقش از دنیا رفت، قصد داشت با اقتباس از این کتاب برای اولینبار کارگردانی را تجربه کند، اما اجل مهلتش نداد. پس از استقبال زیاد از فصل اول این سریال شایعه ساخت فصل دوم آن نیز به گوش رسید.