هانیه فیاض | شهرآرانیوز؛ در طول زندگی خود همواره با انسانهایی مواجه میشویم که روح بلندی دارند و باوجود اینکه کار خیر بیشتر وقتشان را درگیر خود میکند، اما شاد هستند و با اطمینان میگویند هرچه دارند هم از اثرات این کار خیر است. در این گزارش به سراغی معلمی میرویم که کمک کردن به دانشآموزان نیازمند در محلهای محروم برایش در قالب یک شعار باقی نمانده و به آن جامه عمل پوشانده است.
عاتکه محمودیان معلم جوان ۳۷ سالهای است که حتی واژهها هم در مقابل اقدامات خیرخواهانهاش سر تعظیم فرودآورده است؛ نمیتوان گفت تعهد است، ایثار یا از خودگذشتگی، ولی آنچنان با شغلش عجین شده که در سالهای خدمتش در کنار تدریس، به نوعی نماد عینی ایثار و از خودگذشتگی است.
او در محله توس مشغول تدریس به کودکان مقطع اول ابتدایی است و به گفته خودش به دلیل نزدیک بودن به محیط آموزش در همین محله زندگی میکند. او از سال ۸۲ به عنوان معلم پیش دبستانی در شهر سرخس کار خود را آغاز کرد و پس از آن ۱۳ سال در مدرسهای که پدرش مدیریت آن را برعهده داشت، مشغول به آموزش بوده است.
خانم محمودیان در یک خانواده فرهنگی پرورش یافته و به دلیل علاقه شخصی خودش به آموزش وارد این شغل شده است. او پس از قبولی در تربیت معلم، ابتدا در شهرستان سرخس زندگی میکند و کمی بعد برای تدریس به مشهد میآید و در محله توس ساکن میشود. او درباره این محله میگوید: محله توس از نظر بافت اجتماعی و اقتصادی در سطح پایینی قرار دارد و بیشتر خانوادهها توان مالی پایینی دارند، به همین دلیل است که برای کمک به این فرزندان نیازمند تصمیم گرفتم که در این منطقه خدمت کنم. از آنجایی که پدرم در کودکی شرایط سختی مشابه این بچهها را تجربه کرده و اکنون فرد موفقی است، من سعی دارم که دین خودم را نسبت به این دانشآموزان پرداخت کنم. زمانی که پدرم، دانشآموز بود، به دلیل شرایط سخت اقتصادی مجبور به ترک تحصیل میشود، اما به دلیل اصرار فراوان معلم پایه اول ابتداییاش دوباره به مدرسه برمی گردد و همزمان در کنار درس کشاورزی میکند.
او در یکی از روستاهای شهر سرخس زندگی میکرد. مادر بزرگم برای تأمین هزینههای تحصیل پدرم از خرج روزانه منزل کم میکرد تا پدرم بتواند درس بخواند و در همین میان معلمش نیز به او کمک تحصیلی میرساند؛ من بر مبنای همین ایثار و فداکاری معلم پایه اول پدرم، تلاش میکنم که دین خودم را با کمک به بچههای مدرسه، هرچند کم، ادا کنم. سالها بعد، پدر خودش به عنوان معلم شروع به کار کرد و سالهای زیادی در مدرسه روستایی با همه تبعیضها و مشکلات فرهنگی تدریس کرد.
او ۱۳ سال به عنوان مدیر مدرسه خدمت کرد و در طول همه این سالها، کادر آموزش مدرسه تغییر نکرد و پدرم برای ارتقای جایگاه معلمان مدرسه و برای به روز شدن آموزشهایشان از هیچ کاری فروگذار نکرد. در حال حاضر هستند دانشآموزانی که پدرم مانند معلم پایه اول خودشان با اصرار آنها را به مدرسه آورده بود و با ادامه تحصیلشان اکنون به عنوان پزشک مشغول به کار هستند. او حتی هماکنون که بازنشست شده، سعی میکند در حین کار بچهها در زمین کشاورزی به آنها در تحصیل و مشکلات درسیشان کمک کند. همچنان پدرم به عنوان یک خیر به خانوادههای نیازمند کشاورزان و چوپانهای منطقه کمک میکند.
برآورده کردن آرزوهای کوچک
خانم محمودیان ادامه میدهد: من خیلی خوشحالم که معلم پایه اول هستم، زیرا دانشآموزان در این سن واقعا پاک، بیریا و خالص هستند.
این معلم فداکار درباره کمک به دانشآموزان نیازمند از هیچ خدمتی فروگذار نمیماند. از تهیه لوازم تحریر و لباس گرفته تا آماده کردن غذا برای دانشآموزان یتیم و نیازمند، البته خودش تأکید میکند که تمامی اقداماتی که انجام میدهد به شکلی است که به عزت نفس دانشآموزانش توهین نشود و طوری به آنها کمک میکند که نامحسوس باشد و دیگر دانشآموزان و همکارانش هم متوجه نشوند.
او میگوید: تمام تلاشم این است که در کمک کردن به دانشآموزان بیبضاعت و کمبضاعت طوری برخورد کنم تا بین آنها و دیگران تبعیضی ایجاد نشود. من سعی میکنم با کمک گرفتن از اطرافیان و آشنایان خود به برطرف کردن مشکلات دانشآموزان نیازمند اقدام کنم. البته در این میان، این موضوع اهمیت ندارد که دانشآموز ایرانی باشد یا افغانستانی، زیرا محلات حاشیهنشین دانشآموز افغانستانی بسیاری دارند.
محمودیان ادامه میدهد: همیشه دوست داشتم آرزوهای کوچک دانشآموزانم را برآورده کنم هرچند این آرزوها چیزهای سادهای باشند. با برآورده کردن آرزوی این بچهها به یاد پدر خودم و سختیهایی که کشید، میفتم و این کار به من آرامش درونی میدهد. به عنوان مثال گاهی دانشآموزانی که آرزو دارند سوار خودرو شوند شگفت زده میکنم. چشمانشان را میبندم و آنها را به درون اتومبیلم میبرم و از آنها میخواهم از حس و حالشان بگویند. در نهایت چیزی که باقی میماند خوشحالی واقعی دانشآموزان از برآورده شدن آرزویشان است. من به عنوان یک معلم هدفم تنها تدریس نیست بلکه باید من و بقیه همکارانم جز تدریس به فکر این باشیم که درس انسانیت و فداکاری را به بچهها آموزش بدهیم.