قطع عضو ۲۰ نفر با مواد محترقه پیش از فرارسیدن چهارشنبه سوری (۱۹ اسفند ۱۴۰۳) صالحی‌امیری: جامعه امروز ایران بیش از هر زمان دیگری به نشاط اجتماعی نیاز دارد رهبر انصارالله: سکوت در قبال حوادث سوریه جنایت است دادگاه رستمی صفا؛ تأکید بانک مرکزی بر تسویه عین ارز ترکیب ممنوعه و خطرناک جوهر نمک و وایتکس در خانه‌تکانی بیش از ۹ میلیون ایرانی افراد دارای معلولیت هستند پیگیری وزارت آموزش و پرورش برای حل مشکل خدمت وظیفه معلمان جوان ارتباط مرگ و میر با مصرف کَره و روغن‌های گیاهی اختلاف خانوادگی انگیزه قتل برادر در ایلام وکیل مرحومه جاوید: متهم قصد دارد خود را مجنون جلوه دهد! ۳۷ درصد معلولان آسیب نخاعی به خاطر تصادفات دچار معلولیت شده‌اند کاهش چشمگیر بارندگی در ۱۹ استان کشور طی سال آبی جاری کلاس‌های درس دانشگاه‌ها در هفته پایانی سال ۱۴۰۳ مجازی شد راه‌اندازی قطار بین‌المللی تهران - وان (۱۹ اسفند ۱۴۰۳) مصطفی اسدی مدیرکل جدید آموزش و پرورش خراسان رضوی شد + سوابق افزایش هزینه سفر به عتبات عالیات، چالش جدید زائران اجرای طرح اهدای نشان به اماکن مناسب‌سازی‌شده برای معلولان در خراسان رضوی کمبود ید در زنان باردار و دانش‌آموزان چند استان کشور آزادی ۱۴ زندانی در پی بازدید معاون رئیس جمهور از ندامتگاه زنان تهران تزریق واکسن «روتاویروس و پنوموکوک» برای کودکان رایگان است توصیه‌های وزارت بهداشت درباره خرید زولبیا و بامیه و خرما دستگیری قاتلی که برادر ۱۵ ساله‌اش را در مسجدسلیمان به قتل رساند روزانه بیش از یک میلیون و ۲۰۰ هزار تراکنش نسخه الکترونیک ثبت می‌شود افزایش ۱۶ درصدی پرواز‌های فرودگا‌ه‌ بین‌المللی مشهد طی سال ۱۴۰۳ خرید برج تجاری و خانه در دبی و اسپانیا، نتیجه اعتماد به مدیران فاسد در پرونده چای دبش رشد ۴۰ درصدی اعتبارات دانشگا‌ها در بودجه ۱۴۰۴ آزمون استخدامی ۱۴۰۴ آموزش و پرورش چه زمانی برگزار می‌شود؟ وضعیت بحرانی ذخایر آبی سدها | کاهش ۴۱ درصدی بارش‌ها در سال آبی جاری معاون میراث‌فرهنگی کشور: به هیچ وجه افزایش قیمت بلیت نداریم
سرخط خبرها

ماجرای کتک‌خوردن دختر مشهدی توسط خواستگارش

  • کد خبر: ۵۰۳۳۰
  • ۰۱ آذر ۱۳۹۹ - ۱۰:۴۸
ماجرای کتک‌خوردن دختر مشهدی توسط خواستگارش
دختر ۱۹ ساله در حالی وارد کلانتری آبکوه مشهد شده بود که آثار هولناک کتک کاری‌های خواستگارش بر روی بدنش نمایان بود.
به گزارش شهرآرانیوز، دختر ۱۹ ساله در حالی که با نگرانی و وحشت وارد کلانتری شده بود، با نشان دادن آثار هولناک کتک کاری‌های خواستگارش به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری گفت: حدود دو سال قبل جوانی به نام «بهزاد» که مدعی بود روز‌های زیادی مرا در مسیر مدرسه تعقیب کرده است، به خواستگاری ام آمد، اما خانواده ام به دلیل این که کار و کسبی نداشت و بیکار بود، با ازدواجمان مخالفت کردند، اما از آن روز به بعد مزاحمت‌های خانواده بهزاد شروع شد.

هر کدام از اعضای خانواده اش یک روز به منزل ما زنگ می‌زدند و اصرار می‌کردند که با این ازدواج موافقت کنیم. گاهی نیز با التماس و خواهش قصد داشتند رضایت من یا مادرم را جلب کنند، اما هر بار پایان این تماس‌های تلفنی به تهدید و توهین می‌رسید. تا این که بالاخره یک روز «هایده» خواهر بهزاد با مادرم تماس گرفت و گریه کنان به او گفت: برادرم از عشق «نیلوفر» دیوانه شده است و قصد خودکشی دارد.

او با خواهش و تمنا به مادرم گفت اجازه بدهید نیلوفر با بهزاد صحبت کند و به او بگوید که فرد دیگری را دوست دارد و نمی‌خواهد با او ازدواج کند.  این بود که مادرم رضایت داد تا در حضور هایده و در بیرون از منزل با هم صحبت کنیم. آن روز بهزاد و خواهرش به دنبالم آمدند. پس از آن که هایده با چرب زبانی و تعریف و تمجیدهایش به مادرم اطمینان داد که یک ساعت دیگر باز می‌گردیم، من سوار خودروی بهزاد شدم و سه نفری حرکت کردیم. با وجود این از چشمان بهزاد می‌ترسیدم. وقتی از آینه خودرو نگاهم می‌کرد کینه‌ای  عمیق را در چشمانش می‌دیدم.  

خلاصه در میانه راه هایده از خودرو پیاده شد و با این بهانه که به منزل دوستش می‌رود تا ما راحت‌تر صحبت کنیم، من و بهزاد را تنها گذاشت. در این هنگام بهزاد در حالی که بیان می‌کرد من راننده تاکسی تلفنی نیستم و قرار است همسرت بشوم، از من خواست تا در صندلی جلو بنشینم. من هم به خواسته اش عمل کردم و دیگر نمی‌دانم چه اتفاقی افتاد.

شب به نیمه نزدیک می‌شد که بهزاد مرا به منزلمان بازگرداند، اما من حال طبیعی نداشتم و احساس می‌کردم همه این صحنه‌ها که در باغ رخ داد کابوسی بیش نبوده است. مادرم از شدت نگرانی مرا در آغوش کشید، اما من حتی نمی‌دانستم با بهزاد به کجا رفته ام و گفت وگوی ما چند ساعت طول کشیده است. از آن روز به بعد بهزاد مدام مرا تهدید می‌کند که از ارتباطمان فیلم و عکس تهیه کرده است و اگر با او ازدواج نکنم، آبرویم را می‌برد.

من که از شنیدن حرف‌های او ترسیده بودم تصمیم گرفتم تا به هر طریق ممکن فیلم‌ها و عکس‌ها را از او بگیرم چرا که می‌دانستم اگر مادرم متوجه این ماجرا شود، حادثه ناگواری رخ خواهد داد. به همین  دلیل این بار خودم با التماس از مادرم اجازه گرفتم و با بهزاد قرار گذاشتم، ولی او مرا شبانه به مکان خلوتی برد و آن چنان کتکم زد که همه بدنم سیاه و کبود شد و ...

شایان ذکر است، با صدور دستوری از سوی سرهنگ محمدی (رئیس کلانتری آبکوه) رسیدگی به این پرونده توسط کارشناسان و مشاوران زبده دایره مددکاری اجتماعی کلانتری در حالی آغاز شد که دستگیری جوان مورد ادعای دختر ۱۹ ساله نیز با شکایت وی در دستور کار نیرو‌های انتظامی قرار گرفت.
 
منبع: رکنا
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->