محبوبی | شهرآرانیوز؛ زهره قدیمی، مادر ابوالفضل جغتایی، خودش یک علاقهمند محیط زیست است. میگوید از بچگی صرفه جو بوده است. برای نمونه، روی مصرف برق حساس بوده. اگر شیر آبی چکه میکرده، نمیتوانسته است بی خیال از کنارش بگذرد. اما از وقتی برای ابوالفضل توی فضای مجازی صفحه باز کرده اند، توانسته است اطلاعات محیط زیستی اش را خیلی افزایش دهد. صفحاتی را که دراین باره مطلب مینویسند مطالعه میکند. خودش میگوید: «توی خانه، زبالهها را تفکیک، و تا حد امکان خشک میکنم که به صورتتر وارد طبیعت نشود، چون برای محیط زیست فاجعه میشود. حتی توی خانه کمپوست درست میکنیم و برای گلدانها از همان استفاده میکنیم.»
او معتقد است باید تا حد امکان، کالای کمتری تقاضا کرد تا تولید کمتری صورت بگیرد، زیرا در مسیر تولید کالا، زباله هم تولید میشود: «با افتخار میگویم که من لباس هایم را رفو میکنم و دلیلش، هم صرفه جویی اقتصادی است هم آسیب کمتر به محیط زیست. به اطرافیانم هم توصیه میکنم اگر نیاز ندارند، کمتر لباس نو بخرند.»
زهره قدیمی درباره اینکه ابوالفضل چطور فعال حوزه حیات وحش شد میگوید: «خیلی از پدرومادرها این سؤال را از ما میپرسند. من از زمانی که هنوز بچه نداشتیم و کتاب فروشی میرفتم، برای فرزند آینده ام کتاب میخریدم و از وقتی هنوز ابوالفضل سواد نداشت، برایش کتاب میخواندم. گاهی بچههایی را میبینم که ساعتها توی خیابان رها هستند. من با بازی موافقم، اما باید حد و حدود مشخصی داشته باشد. یا بعضی بچهها هستند که سرشان مدام توی گوشی و بازیهای کامپیوتری است. یکی از علاقه مندیهای خود ابوالفضل هم بازیهای کامپیوتری است، اما همه اینها باید مرز مشخصی داشته باشند و کتاب هم در کنارش باشد.»
قدیمی میگوید دنبال این نبوده است که استعداد پسرش را کشف کند. ابوالفضل علاقه اش را به حیات وحش نشان داده و او سعی کرده است این استعداد را پرورش دهد: «وقتی اولین بار اژدهای شِرِک را دید، خیلی خوشش آمد. به زحمت ۲ تا فیگور اژدها برایش پیدا کردم. بعد برایش هم کتاب خریدم و هم از کتابخانه امانت گرفتم. الان به قول خودش اطلاعاتش فقط محدود به حیات وحش نیست. چون کتاب زیاد خوانده، در زمینههای بسیاری اطلاعات به دست آورده است.»
مدرک تحصیلی زهره قدیمی کارشناسی ادبیات است و خانه داری میکند. همسرش، اسماعیل جغتایی، نیز دیپلم دارد و کارگر است. پدر ابوالفضل به دلیل دغدغههای کاری، کمتر میتواند ابوالفضل را در مسیر علاقه اش همراهی کند. برای همین است که ابوالفضل میگوید: «بابا رفیق خوبیه. مامان مشاور خوبیه.»
اگر قرار باشد ابوالفضل به سفر طولانی مدت برود، با مادرش همراه میشود، اما همپای او در مسیرهای کوتاه، پدرش است. برخلاف تصور خیلیها زندگی سادهای دارند و هزینههای آن چنانی هم نکرده اند که ابوالفضل به اینجا برسد. خود قدیمی میگوید: «کتابهای قیمت پایین را برای ابوالفضل میخریدیم، ولی گاهی او کتابی را نشان میکرد که قیمتش بالا بود و چند ماه ممکن بود طول بکشد تا بتوانیم آن را بخریم. وقتی تولد ابوالفضل بود، خانواده من و همسرم میپرسیدند: «برای ابوالفضل چه هدیهای بخریم؟» ابوالفضل میگفت: «اگر ناراحت نمیشوید، پولش را بدهید که کتاب بخرم.» و این طوری به کتاب دلخواهش میرسید. یادم هست یک دورهای در ۳ تا کتابخانه هم زمان عضو بودم. یکی از آنها دور بود. مسیرمان اتوبوس خور نبود. با ابوالفضل پیاده میرفتیم. تابستان بود. توی راه برگشتن، کلی کتاب بار میزدیم و با بار سنگین، ۴۰ دقیقه توی گرما پیاده روی میکردیم تا ابوالفضل به هدفش برسد. ولی خوشحالم و خدا را شکر میکنم که کارهایمان نتیجه داد. ابوالفضل بابت حیات وحش و عشقی که داشته خیلی گریه کرده، تحقیر شده، توهین شده، ذوق کرده. زندگی با ابوالفضل خیلی جالب است، چون اشک و لبخندش کنار هم است.»
تا به حال نهادهای دولتی و غیردولتی زیادی به ابوالفضل پیشنهادهای مختلف همکاری داده اند. پدر و مادرش در حال ارزیابی پیشنهادها هستند. زهره قدیمی میگوید: «دوست داریم در وهله اول حمایت دولت را بگیریم، اما اگر عملی نشود، به پیشنهادهای خصوصی فکر میکنیم.»
او انتقادی هم از نهادهای دولتی مشهد دارد: «فقط اداره محیط زیست خراسان به سراغ ابوالفضل آمده. من از اداره آموزش و پرورش مشهد خیلی دلگیر شدم و برایم دردناک بود که سراغی از ابوالفضل نگرفتند. شهرداری و صداوسیمای خراسان هم تاکنون توجهی نکرده اند. این درحالی است که ما تشویقها و حمایتهای زیادی از شهرهای دیگر داشتیم و حتی از سوی هم وطنان خارج از کشور به ابوالفضل ابراز محبت زیادی شد.»