غلامرضا زوزنی| ساخت و تولید سریالی در قدوقواره مجموعه تلویزیونی «شهریار» آنهم در اوج سریالسازیهای اواسط دهه80، صرفا از روی علاقه یک فیلمساز به شاعر نامی و بزرگی چون سیدمحمدحسین بهجت تبریزی، نبوده است. تولید سریال «شهریار» توسط کمال تبریزی، فارغ از علاقه و علقه او به زبان آذری، پشتوانهای همچون روز ملی شعر و ادب فارسی دارد. این سریال تجربهای بود در جریان سریالسازی تلویزیون که روایتی را از سالهای1280 هجری شمسی آغاز کرده و تا سالهای1368 ادامه داده است. کمال تبریزی بعد از این سریال بیستودوقسمتی، سریال «سرزمین مادری» (سرزمین کهن) را برای تلویزیون ساخت که بازهم اتفاقات آن در تبریز میگذشت اما این سریال توقیف شد. بر این اساس، «شهریار» آخرین سریال تلویزیونیای است که تبریزی روانه آنتن کرده است. حال ساخت و تولید فیلم و سریال درباره مفاخر ملی درحالی ادامه دارد که در همه اینسالها، هیچگاه اقدامی را ازسوی هنرمندان و مسئولان خراسانی برای ثبت هنری مفاخر خراسانی در تراز ملی شاهد نبودهایم.
ناماناترین سریال دهه80
با اینکه «شهریار» بعد از پخش اولیهاش از شبکه دوم سیما در سال۱۳۸۶، در سال1391 دوباره از شبکه آیفیلم پخش شد، درمیان مخاطبان، اثری ماندگار نشد. این سریال تا همین اندازه هم که در ذهن مخاطب مانده است، دلیلش پخش قسمتهایی از آن دوره زندگی شهریار است که با شاعرانی همچون عارف قزوینی، نیما یوشیج، میرزادهعشقی، ایرجمیرزا و... همنشین بوده است. «شهریار» میتوانست به یک سریال فاخر و مانا درمیان سریالهای تلویزیونی بدل شود، اما این اتفاق بهخاطر فیلمنامه نهچندان استخواندار آن رخ نداد. «شهریار» در دورهای تولید شد که اغلب سریالهای ماندگار تلویزیونی همچون «روزگارقریب» کیانوش عیاری، «کیف انگلیسی» مرحوم ضیاءالدین دری، «زیر تیغ» محمدرضا هنرمند و «مختارنامه» داوود میرباقری، سریالسازی دهه80 را در سالهای بعد از انقلاب درخشان کردند.
نقش ماندگار گرجستانی
«شهریار» اما برای هرکه نان نداشت، برای سیروس گرجستانی آب داشت. گرجستانی به لطف گریم و لباسی که برایش طراحی شده بود، یکی از نقشهای ماندگار خود را ایفا کرد. آن روزگار، روزهای اوج حضور گرجستانی در سریالهای نودقسمتی تلویزیون بود و تا اوایل دهه90 نیز ادامه داشت که توانست با بازی در این سریال، کاری متفاوت انجام دهد.
حضور هنرمندانی که امروز به بازیگران مطرح و نامآشنای سینما، تئاتر و تلویزیون تبدیل شدهاند، عامل دیگری بود برای اینکه این سریال تا همین اندازه در خاطرها بماند.
نقشآفرینی بازیگرانی همچون پیام دهکردی، بهروز بقایی، آفرین عُبیسی، الهام حمیدی، فرهاد قائمیان، بابک حمیدیان، رحیم نوروزی، صبا کمالی و هنرمند نقاش، اردشیر رستمی که جوانی شهریار را بازی میکرد، مخاطب را برای تماشای این سریال، پای تلویزیون مینشاند.
شهریار غیرواقعی
در همان روزگار پخش سریال شهریار، نظرهای موافق و مخالفی در رسانهها منتشر میشد. یکی از واکنشهای جنجالی، انتقاد دختر مرحوم شهریار به محتوای این سریال بود. مریم بهجتتبریزی در گفتوگویی با خبرگزاری فارس در سال1387، این سریال را دور از واقعیت زندگی پدرش خواند: «این سریال متاسفانه دارای صحنهها و سکانسهایی غیرواقعی و توهینآمیز به شخصیت استاد شهریار بوده که نهتنها با واقعیتهای حیات آن بزرگوار همخوانی نداشته و ندارد، بلکه با تحریف و تغییراتی همراه بوده است.». بهجتتبریزی همچنین در بخشی از صحبتهایش به این خبرگزاری گفته بود: «با تماشای اهانتهای ناروا به مادرم و تصویری مبهم از یک معلم فرهنگی شریف، متوجه شدم که سریال شهریار بدون کمترین تحقیق و پژوهش، سرهمبندی و نگارش شده است.»
بنا به اظهارات دختر استاد شهریار، با اینکه در تیتراژ این فیلم از خانواده استاد تشکر شده است، هیچ هماهنگی و کسب اطلاعی از خانواده بهجت برای ساخت این سریال صورت نگرفته است. به نظر او، کسی که این فیلم را ساخته، کوچکترین شناختی از شخصیت ادبی، مذهبی، دینی و عرفانی شهریار نداشته است.
شاید این واکنش تند، مزید بر علت شده است که سریال «شهریار» جای خود را در ذهن مخاطبان تلویزیون و ادبدوستان باز نکند و بعد از گذشت سالهای متمادی، تنها یکبار بازپخش شود.
شهریار؛ یک اثر نمایشی
بدیهی است هجمه بازماندگان استاد شهریار به این سریال و سازندگان آن، بیپاسخ نماند و کمال تبریزی در متنی که به همین منظور در آن دوره منتشر کرده بود، گفته بود: «قرار نبود همه واقعیت را بیان کنیم»: تاکید بر واقعیات ازطریق فیلم مستند اتفاق میافتد، درحالیکه سریال «شهریار» یک اثر نمایشی است.
تبریزی همچنین سانسور این سریال در قسمتهای مختلف را علت دیگر لکنت زبان فیلم در بیان واقعیت دانسته و گفته بود: «از یک قسمت پنجاهدقیقهای تنها هفت دقیقه به نمایش درآمده است.»
تبریزی در آن بیانیه به سفرش به تبریز برای انجام تحقیقات اشاره کرده و گفته است که قبل از تصویربرداری همراه با اردشیر رستمی به تبریز رفتهاند اما به غیر از پسر مرحوم شهریار، هیچیک از اعضای خانواده آنها ازجمله دختران مرحوم، حاضر به گفتوگو با او نشدهاند.
این گفتهها، سیمافیلم، تولیدکننده سریال شهریار، را نیز وادار به واکنش کرده و این مرکزِ وابسته به تلویزیون گفته است: «مسائلی که درباره کوتاه کردن بخشهایی از این اثر تاریخی مطرح شده است، درحقیقت مقابله با تحریف و برای وفاداری به واقعیت زندگی استاد شهریار و نیز همراهی با بخشی از اظهارات خانم مریم بهجتتبریزی صورت گرفته است.»
انتظار حداقلی از شبکه استانی
فارغ از بحثهایی که بر سر نامگذاری روز درگذشت استاد شهریار بهعنوان روز شعر و ادب فارسی مطرح است، تولید سریال برای شاعران نامی و پرآوازه دیگری همچون شاعران خراسانی که هرکدام برای خود سری میان شعرا و ادبا بلند کردهاند، یک موضوع ضروری است و توجه هنرمندان و فیلمسازان بومی و ملی را میطلبد. اخوانثالث، محمدتقی بهار، سیدمحمود فرخ، محمد قهرمان و چندین نام دیگر درمیان شاعران خراسانی، جنبههای دراماتیکی در زندگیشان دارند که میتواند دستمایه فیلمسازی و سریالسازی باشد. همچنین شاهنامه فردوسی یا زندگینامه او یک موضوع ایدهآل است.
سیمای خراسان رضوی چندین سال است انتظار ساخت و تولید سریال را درمیان جامعه مخاطب خود از بین برده است و همواره بهانه اعتبار را برای این کمکاری علم میکند اما حداقل میتوان این انتظار را داشت که با بهرهگیری از استعدادهای علاقهمند و جوان استانی یک فیلمنامه جامع و کامل درباره یکی از مفاخر ادبی استان به رشته تحریر درآورد و آن را برای تولید به رسانه ملی ارائه دهد اما همین هم بعید است که بدنه منفعل سیمای استانی که کپی سریالهای داخلی و خارجی(ازجمله بازپخش سریال شهریار) را از شبکههای دیگر برای پخش در دستورکار خود قرار داده است، انگیزهای برای نگارش یک طرح چندصفحهای برپایه مفاخر بومی داشته باشد.