سرخط خبرها

پرستاری یک حرفه نیست، عشق به زندگی بخشیدن است

  • کد خبر: ۵۳۵۴۸
  • ۰۳ دی ۱۳۹۹ - ۱۴:۵۷
پرستاری یک حرفه نیست، عشق به زندگی بخشیدن است
به مناسبت ولادت بانوی صبر و استقامت که روز پرستار نیز نام گذاری شده با یکی از پرستاران پرتلاش خیابان شهید صیاد شیرازی که از ابتدایی‌ترین روز‌های شیوع بیماری در بخش بیماران کرونایی مشغول فعالیت است صحبت کردیم.
نجمه موسوی کاهانی | شهرآرانیوز؛ روز پرستار امسال برای همه ما حال و هوای متفاوتی داشت. تبریک گفتنمان مانند هر سال نبود که با یک پیام ساده و یک شاخه گل رفع تکلیفی کرده باشیم و مانند دیگر مناسبت‌های تقویمی به راحتی از کنار آن بگذریم. امسال پرستار‌ها فرشته‌های نجاتی هستند که تلاش‌هایشان دیده می‌شود. بیشتر از ۱۰ ماه است که همه ما شاهد صبر و شکیبایی این فرشته‌های زمینی در کنار سختی کار هستیم و می‌بینیم که با وجود نگرانی‌های فراوان چطور از هم وطنان و عزیزان ما مراقبت می‌کنند. به مناسبت ولادت بانوی صبر و استقامت که روز پرستار نیز نام گذاری شده با یکی از پرستاران پرتلاش خیابان شهید صیاد شیرازی که از ابتدایی‌ترین روز‌های شیوع بیماری در بخش بیماران کرونایی مشغول فعالیت است صحبت کردیم.

 

حضور در آی سی یو از اولین روز‌ها

ملیحه کمالاتی مادری ۴۰ ساله است و مانند همه بانوان این سرزمین عزیزانی دارد که نگران سلامتی او هستند. این پرستار قدیمی که حدود ۱۶ سال به این حرفه مشغول است اکنون در بخش آی سی یو بیمارستان امام رضا (ع) مشغول به کار است. بخشی که بیماران کرونایی بدحال در آن قسمت بستری می‌شوند و خانواده‌های نگران چشم امیدشان به مراقبت‌های ویژه پرستاران این بخش است.
 
کمالاتی از ابتدایی‌ترین روز‌های شیوع بیماری می‌گوید: از اسفندماه که بیماری کرونا به طور جدی شیوع پیدا کرد بیمارستان امام رضا (ع) جزو اولین بیمارستان‌هایی بود که اقدام به پذیرش بیماران کرونایی کرد و بخش درخور توجهی از تخت‌ها در اختیار این بیماران قرار گرفت.
 
او که یک دختر ۵ ساله دارد در پاسخ به سوال من که با حضور در قلب بیماری نگران سلامت خود و خانواده‌اش نیست می‌گوید: همه ما خانواده داریم و نگران آن‌ها هستیم. خانواده هم نگران سلامتی ما هستند، اما فقط من که این شرایط را ندارم. همه همکارانم مانند من هستند. هر کسی مادری، پدری، همسری و فرزندی نگران دارد که هم نگران سلامتی خود او هستند و هم از انتقال بیماری به خانه دلشوره دارند. اما مگر می‌شود هر کسی فکر خودش باشد و وظیفه انسانی‌اش را در برابر دیگران نادیده بگیرد؟
 
 

گذراندن بیماری سخت

بعد با آرامشی که ناشی از راسخ بودن اراده‌اش در کمک به دیگران است ادامه می‌دهد: همه ما در معرض خطر هستیم، اما باید وظیفه خودمان را هم به نحو شایسته‌ای انجام دهیم. فروردین ماه که بیماری تازه شروع شده بود کمی احساس کسالت داشتم، خودم را در اتاق خانه قرنطینه کردم و بدون تست و آزمایش سعی کردم بیماری را مدیریت کنم. اما ابتدای آذرماه که شدت انتقال بیماری در این موج بیشتر شده بود با احساس ضعف و مریضی تست پی سی ار دادم و متوجه شدم که به کرونا مبتلا شده‌ام. قبل از اینکه بخواهم قرنطینه را شروع کنم دختر و همسرم نیز مبتلا شدند و یک دوره بیماری سخت را گذراندیم.
 
اما با تمام شدن بیماری بدون ترس و شک به محل کارم بازگشتم تا بازهم در شرایط سخت از بیمارانی که نیاز به کمک دارند مراقبت کنم.
با اطمینانی در صدایش ادامه می‌دهد: شغل و حرفه من یعنی کمک به دیگران، آن هم کمکی از سر عشق و محبت. یعنی باید به هر کدام از بیمارانی که مسئول مراقبت از آن‌ها هستیم به چشم یکی از اعضای خانواده مان نگاه کنیم. من با اینکه پدر و مادرم به بیماری دیابت مبتلا هستند و بسیار در معرض خطر قرار دارند حضورم را در بیمارستان کم نکرده‌ام، فقط تا حد امکان رفت و آمدم را با خانواده کم کرده‌ام تا سلامت آن‌ها را به خطر نیندازم.

 
 

تلخی و شیرینی در کنار هم

به او می‌گویم که شغلش علاوه بر خستگی جسمی، فشار‌های روحی زیادی را هم به همراه دارد. در پاسخ با لبخندی می‌گوید: درست است که لحظات سختی را داریم، گاهی در آی سی یو مریضی از دست می‌رود و کل روز حالمان گرفته است، اما لحظه‌های خوب هم داریم. لحظه‌هایی که می‌بینیم با مراقبت و رسیدگی ما بیماری که جان در بدن نداشت سلامت خود را به دست می‌آورد و به آغوش گرم خانواده بازمی‌گردد.
 
بعد گل از گلش می‌شکفد و ادامه می‌دهد: یکی از بهترین خاطرات من در دوران کرونا نجات مادری بود که فقط ۱۰ روز از زایمانش می‌گذشت. مادری با حال بسیار وخیم که در شرایطی بحرانی و مبتلا به کرونا به بخش آی سی یو بیمارستان ما آورده شد، اما پس از چند روز مراقبت به قدری تغییر کرد و حالش خوب شد که همه را شگفت زده کرده بود. همین حسی که می‌بینم زندگی جریان پیدا می‌کند و من می‌توانم با علم و تجربه‌ام که در این حرفه کسب کرده‌ام به فردی کمک کنم تا به زندگی بازگردد برای من کافیست تا تمام خطرات و سختی‌های این کار را به جان بخرم و با عشق به حرفه ام ادامه دهم.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->