مرتضی اخوان | شهرآرانیوز؛ متصدی سالن، دواندوان خودش را به محوطه مجموعه ورزشی میرساند و درِ سالن خادم را باز میکند تا ۲ تیم برای تعویض لباس به داخل سالن بروند. یکیدو جین چهره موسپیدکرده فوتبال مشهد خودشان را به زمین چمن شهر جدید گلبهار رساندهاند و مشغول خوشوبش با یکدیگر هستند. کمی آنطرفتر هم تیم منتخب گلبهار آمده و خودش را آماده دیدار دوستانه میکند.
پیشکسوتان پیام مشهد که هر کدامشان روزی در دهه۶۰ هیجان را به ورزشگاه پیر شهر مشهد، تختی میآوردند، به احترام چهلمین روز درگذشت کاپیتان فقیدشان مرحوم حمید سمیعی (شمسی) به میدان میروند تا دیدار دوستانهای را با پیشکسوتان آنجا برگزار کنند؛ دیداری که روز گذشته با همت مجید حسینیپور که اینروزها در شهر جدید گلبهار زندگی میکند، برگزار شد تا بیشتر بهانهای باشد برای اینکه پیامیهای موسپیدکرده به یاد کاپیتانی باشند که خیلی زود از جمع آنها جدا شد.
وقتی پدر پیام آمد
از هاشم رهباردار و محمد بابایی گرفته تا مجید حسینیپور، حسین فرقان و دکتر عطارزاده. جمع پیامیها جمع است. شیوهنامههای بهداشتی نمیگذارد تا یک بغل سیر همدیگر را بغل کنند و یک عمر خاطره را بهمرور بنشینند؛ اما هرکدامشان که از ماشینشان پیاده میشوند و پا به محوطه مجموعهورزشی گلبهار میگذارند، شوخی و خندهای به راه میافتد. همدیگر را با لقبهایی که هواداران در روزهای اوجشان روی آنها گذاشته بودند، صدا میکنند و خاطرههایشان زنده میشود. پدر پیام دیرتر از بقیه میآید؛ اما همینکه از راه میرسد، شاگردان یکییکی برای عرض ادب به صف میشوند. جواد مرادنژاد، مؤسس باشگاه پیام مشهد که در سالهای بیپولی دهه۶۰ با چنگودندان تیم را به دهان گرفت تا آینده فرزندان پیامیاش را بسازد، از راه میرسد....
لباسهایی منقش به تصویر کاپیتان
مجید حسینیپور وظیفه توزیع پیراهنها و شورتهای ورزشی را به عهده میگیرد. به هر کدام از ستارههای دیروز شمارهای میرسد و بیتوجه به اینکه شماره پیراهنشان باشد یا نه، آن را میگیرند و به رختکن میروند. دقایقی بعد پیشکسوتان پیامی با لباس یکدست سفید به میدان میآیند با پیراهنی که روی آن تصویر کاپیتان فقیدشان مرحوم حمید شمسی نقش بسته است. در ابتدای بازی هم پیش از آنکه در سوت فوتبال دمیده شود، ۲ تیم به تمثال سردار دلها، حاجقاسم سلیمانی و کاپیتانشان حمید شمسی که ۴۰ روز است تنهایشان گذاشته است، ادای احترام میکنند. بعد از این مقدمات اکبر سلمانی، قاضی پیشکسوت و موسپید، بههمراه کمکهای علی ممتاز و جواد دلیری بر سوت خود میدمد تا نمایش فوتبالی پیشکسوتان آغاز شود.
یک دقیقه تأمل در دیدار یادبود
پیش از شروع بازی سفیدها گرد هم جمع میشوند، جواد مرادنژاد به میان حلقه اتحادشان میرود و برایشان صحبت میکند: «اگر وقتی هر کدامتان یک نوجوان و جوان بودید، چیزی گفتم ناراحت شدید، حلالم کنید. این را که میگوید، مجید حسینیپور زیر گریه میزند. اشک توی چشمهای مرادنژاد حلقه میزند و اضافه میکند: اگر چیزی هم گفتم برای خیر و صلاح خودتان بوده است. امروز خدا را شاکرم که عمرم را در کنار شماها گذراندم و همیشه اخلاق، مسئله اول و آخر همهتان بوده است و ازاینبابت هم خدا را شاکرم.» پیشکسوتان پیام با قرائت فاتحهای برای کاپیتان مرحومشان به میدان مبارزه یادبود میروند؛ میدانی که همه در آن برندهاند.