چهره ماندگار | درباره جلال‌الدین معیریان، بنیان‌گذار چهره‌پردازی کلاسیک ایران سایه مات خندوانه | نگاهی به برنامه ۱۰۰۱ و انتظارات برآورده نشده آن گفت‌وگو با استادان دانشگاه‌های مشهد به‌مناسبت روز ملی معماری پرورده آفتاب ایران | مختصری در احوال و آثار شیخ بهایی روایتی سینمایی از یک قهرمان | گفتگو با عوامل فیلم سینمایی صیاد انتشار فراخوان جشنواره بین‌المللی تئاتر کودک و نوجوان تفلیس آغاز اکران انیمیشن رویاشهر در سینما آیا نویسندگان پرفروش آینده دنیا باید ستاره فضای مجازی باشند؟ جایزه یک عمر دستاورد موسسه فیلم آمریکا برای فرانسیس فورد کوپولا فیلم کوتاه داستانی «جای خالی» در جشنواره ایتالیایی برنامه‌های رادیو به مناسبت سالروز شهادت امام‌جعفرصادق(ع) + زمان پخش اکران سیار انیمیشن «رؤیاشهر» هم‌زمان با سینما‌ها در شهر‌های فاقد سینما درگذشت پاپ تماشاگران «مجمع کاردینال‌ها» را چند برابر کرد صفحه نخست روزنامه‌های کشور - چهارشنبه ۳ اردیبهشت ۱۴۰۴ حضور دیوید کراننبرگ در فیلم «آماده یا نه ۲» آمار فروش سینمای ایران در هفته گذشته (۳ اردیبهشت ۱۴۰۴) صابر ابر و الهام کردا در نمایش «امشب به صرف بورش بدون خون به روایت نازنین»
سرخط خبرها

گزارش دانشجوی مشهدی از جزیره مجنون

  • کد خبر: ۵۴۷۹۵
  • ۱۵ دی ۱۳۹۹ - ۱۲:۲۲
گزارش دانشجوی مشهدی از جزیره مجنون
دانشجوی شهید، محمد قاسمیان‌شیروان سال‌۱۳۶۲ در رشته فیزیک دانشگاه فردوسی مشهد مشغول تحصیل می‌شود. او که از رزمندگان واحد اطلاعات و عملیات لشکر ۵ نصر بود، ۲۱‌دی‌۱۳۶۵ در عملیات کربلای‌۵ و در منطقه شلمچه به شهادت می‌رسد. آنچه می‌خوانید، گزارش گشت شناسایی اوست به تاریخ ۳ آبان ۱۳۶۵. یادش گرامی.
به گزارش شهرآرانیوز - دانشجوی شهید، محمد قاسمیان‌شیروان، در ۱۲‌آذرماه‌۱۳۴۲ چشم به جهان باز می‌کند. او سال‌۱۳۶۲ در رشته فیزیک دانشگاه فردوسی مشهد پذیرفته و در دانشکده علوم این دانشگاه مشغول تحصیل می‌شود. او که از رزمندگان واحد اطلاعات و عملیات لشکر ۵ نصر بود، ۲۱‌دی‌۱۳۶۵ در عملیات کربلای‌۵ و در منطقه شلمچه به شهادت می‌رسد. آنچه می‌خوانید، گزارش گشت شناسایی اوست به تاریخ ۳ آبان ۱۳۶۵. یادش گرامی.

بسم ا... الرحمن الرحیم
به: ا. ط. ع لشکر ۵ نصر
از: برادر محمد قاسمیان‌شیروان

موضوع گزارش گشتی شناسایی

با توکل به خداوند متعال و یاری ائمه معصومین (ع) ساعت‌۸:۵۰ بعد‌از ظهر روز جمعه ۲ آبان ۶۵ به اتفاق برادران (بشیر از قرارگاه و برادران جهانی و میرزایی) با گرای ۱۸۲‌درجه با لباس غواصی، یک عدد قطب‌نما، یک عدد دوربین مادون و با اسلحه کلاش به‌وسیله یک بلم به‌سمت خطوط دشمن حرکت کردیم. هدایت بلم به‌وسیله برادر جهانی و میرزایی، گرفتن گرا و تعیین جهت حرکت به‌وسیله برادر بشیر بود.

ساعت ۸:۲۵ دقیقه به محل لودری که مشغول کار بود، رسیدیم. پس از حدود ۱۰‌دقیقه، توقف در نیزار‌های مقابل جاده جدیدی که مشغول احداث آن هستیم، داشتیم که برادر بشیر تذکراتی را دادند، بعد از آن به حرکتمان ادامه دادیم. مسیر حرکتمان از داخل نیزار‌ها بود که در طی مسیرمان کلا از سه آبراه عبور کردیم که آبراه دوم حدود ساعت ۱۰:۱۰‌دقیقه بود. صدای کامیون و لودر از مقابل جهت حرکتمان شنیده می‌شد. صدای یک عراقی که فردی را به اسم «ساعد» صدا می‌زد، شنیدیم. بعد از مدتی توقف در نیزار‌ها دوباره به عقب آبراه اول برگشتیم (البته فاصله دو آبراه از هم کم بود.) پس از حدود ۱۰‌دقیقه توقف دوباره به طرف جلو حرکت کردیم.

ساعت ۱۰:۳۰ به محلی رسیدیم که صدای لودر کاملا از مقابل ما شنیده می‌شد. دشمن گاه‌گاهی تیراندازی داشت که جهت تیر‌ها موازی حرکت ما و گاهی به‌سمت راست جهت حرکتمان بود. ساعت ۱۰:۴۵ نور چراغ کامیونی در سمت راستمان برای لحظه‌ای روشن و خاموش شد.

حدود ساعت‌۱۱، ما در محلی بودیم که با دوربین به خاکریز نگاه کردم. سه سنگر که دریچه‌های بزرگی داشتند که احتمالا اجتماعی بودند، دو سنگر کوچک سمت راست و یک یا دو سنگر سمت چپ مشاهده کردم. مقداری در موازات خاکریز به جلو رفتیم، حدود ۲۰ متر که صدای لودر خیلی از نزدیک شنیده می‌شد. همچنین صدای صحبت عراقی‌ها که احتمالا پایین خاکریز و داخل آب بودند شنیده می‌شد، که نام یکی از آن‌ها که عراقی دیگر او را صدا می‌زد «عبدالرحمان» بود. در این محل ساعت حدود ۱۱:۲۰‌دقیقه بود. پس از حدود ۱۰‌دقیقه توقف به دستور برادر بشیر به طرف مواضع خودی حرکت کردیم.

ضمنا ساعت‌۱۱:۱۰ دقیقه آتش شلیک «کاتیوشا» از سمت راست ما که به‌دلیل در‌دسترس‌نبودن قطب‌نما متأسفانه گرا را ندارم، ولی تقریبا در جهت جنوب شرقی بود که به پشت جاده اصابت نمود (فاصله اصابت نسبتا زیاد بود) و از طرف جنوب آتش شلیک توپ دشمن را مشاهده کردم که فاصله، این شلیک از ما خیلی زیاد بود.

ساعت ۱۲:۳۰ دقیقه به محل لودر خودی رسیدیم. لازم به یادآوری است که نگهبانان خودی با‌توجه‌به اینکه ما خیلی خودمان را به آن‌ها نزدیک کرده بودیم، آن‌ها متوجه حضور ما در منطقه نبودند تا حتی مقداری هم از لودر رد شدیم و با صدای خودمان آن‌ها را از ورودمان مطلع کردیم و با دادن اسم شب به طرف مبدأ حرکت کردیم و حدود ساعت یک به مبدأ حرکتمان رسیدیم.

والسلام.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->