سرخط خبرها
سرود ماه مهر

نگاهی به زندگی اجتماعی و هنری محمدرضا شجریان به‌مناسبت سالروز تولدش

  • کد خبر: ۵۵۲۶
  • ۰۱ مهر ۱۳۹۸ - ۱۲:۴۸
نگاهی به زندگی اجتماعی و هنری محمدرضا شجریان به‌مناسبت سالروز تولدش
اول مهرماه زادروز استاد محمدرضا شجریان است که اگرچه بیماری اش باعث شده است چندی آوازش را جز در خاطره ها نشنویم و چهره اش را جز در تصاویر نبینیم

ضحی زردکانلو| «تبریک نوروز باستانی سال1395 با صدایی نه چنان جان دار که ناگهان زیر آواز بزند و بیننده را به شور بیاورد با پس زمینه ای از دیوان حافظ و تاری که تکیه به دیوار زده... .» این آخرین تصویری است که ما از خسرو آواز ایران داریم و آخرین پستی که در صفحه اینستاگرامش منتشر کرده است. در این سه سال واندی که از پیشرفت بیماری استاد شجریان گذشته، جز مواقعی که همایون شجریان از حال پدر گفته، به قول حافظ کسی زین پرده رمزی نشنیده است. سال گذشته بود که با احمدعلی شجریان، برادر کوچک تر استاد، گپ زدم و از او جویای احوالش شدم. آن زمان هنوز امید بود که استاد روی پاهایش بایستد، اما امروز که دوباره به شجریان برادر تلفن می کنم، با صدایی گرفته و خسته از آن سوی خط سلام می کند. خبر خوبی از حال وروز استاد از او نمی شنوم و همچنان وابستگی اش به ویلچر و پزشک و پرستار ادامه دارد و حالش رو به بهبود نرفته است اما به این دلیل که او امروز هفتادونهمین بهار زندگی اش را پشت سر می گذارد، هنوز امید در دلم سوسو می زند که شجریان هست و هنوز طلایه دار خراسانی آواز ایرانی می تواند شمع های یک تولد دیگر را فوت کند.
در ادامه گپ وگفتم با احمدعلی شجریان از او درباره آخرین وضعیت «موزه مشاهیر موسیقی خراسان» در خیابان بابک که نخستین بار خبر بازگشایی اش را در اول مهر سال گذشته در همین صفحه منتشر کردیم، نیز می پرسم. در این موزه که مدیریت آن را همایون شجریان عهده دار است، بناست نوارهای صوتی و تصویری استادان موسیقی خراسان از شجریان و مشکاتیان گرفته تا شریف زاده و حاج قربان نگهداری و عرضه شود. شجریانِ برادر این موزه را تقریبا آماده بهره برداری می داند اما ازآنجایی که مدیریت موزه با همایون شجریان است، می گوید: باتوجه به مشغله ای که همایون دارد، اگر فرصت کند به مشهد بیاید، رونمایی از موزه بیش از سه تا چهار ماه زمان نخواهد برد.
موزه مردم شناسی گلمکان، دیگر مکان فرهنگی است که خاندان شجریان با هزینه شخصی خود آن را راه اندازی کرده اند. در این موزه ادوات کشاورزی قدیمی و نیز اسباب و وسایل ارزشمندی از خاندان شجریان نگهداری می شود. برای بازدید از موزه و تهیه گزارشی برای خوانندگان، تصمیم سفر به گلمکان را گرفته بودم اما متاسفانه احمدعلی شجریان که به تنهایی این موزه را مدیریت می کند، خود نیز ناخوش احوال است و موزه مردم شناسی گلمکان تا اطلاع ثانوی تعطیل. با آرزوی سلامتی برای برادران شجریان تلفن را قطع می کنم، اما انگار هنوز شجریان دم گوشم حرف می زند یا شاید هم می زند زیر آواز، پس از آن دکلمه شاملو از رباعی خیام: «افسوس که بی فایده فرسوده شدیم/ وز داس سپهر سرنگون سوده شدیم// دردا و ندامتا که تا چشم زدیم/ نابوده به کام خویش نابوده شدیم»

 

تا بدانی که به چندین هنر آراسته است!
سخنی دربارۀ استاد محمدرضا شجریان در سالروز تولدش

یوسف بینا| خداوند در روز نخست پاییز به مردم ایران و جهان در قرن ما هدیه ای داده است که آوازش بهاری جاودانه و حضورش بهشتی بی کرانه است. اول مهرماه زادروز استاد محمدرضا شجریان است که اگرچه بیماری اش باعث شده است چندی آوازش را جز در خاطره ها نشنویم و چهره اش را جز در تصاویر نبینیم، اما رواست که بابت هر بار شنیدن آواز ملکوتی اش به خود تبریک بگوییم که با او هم روزگاریم.
«خسرو آواز ایران» نیاز به هیچ گونه معرفی ندارد؛ کسی که جهانیان او را «یکی از مهم ترین هنرمندان موسیقی جهان در قرن اخیر» و نیز «یکی از پنجاه صدای برتر تاریخ جهان» نامیده اند. اگر بخواهیم سرخط فعالیت های هنری و فرهنگی استاد شجریان را طوری فهرست کنیم که تنها یک کلمه برای معرفی یک فعالیت کافی باشد، باید هزاران صفحه بنویسیم و پس از نگارش این هزاران صفحه، باز هم نخواهیم توانست معرفی نسبتا کاملی از استاد داشته باشیم. موسیقی دان، آهنگ ساز، خواننده، خوشنویس، شاعر، قاری قرآن، استاد استادان موسیقی ایرانی، رئیس شورای عالی خانه موسیقی ایران، بنیان گذار گروه شهناز، مبدع چند ساز جدید (صراحی و شهرآشوب و ساغر و کرشمه و سبو و...)، خواننده «ربنا»ی مردم ایران، نامزد و دریافت کننده بزرگ ترین جوایز هنری و علمی جهان و هیچ کدام از صفت های دیگر نمی تواند وصف کننده مقام استاد محمدرضا شجریان باشد. شجریان فقط شجریان است.
علاوه بر اجراهای خصوصی و کنسرت ها و تیتراژ فیلم ها و آثار غیررسمی، تنها اشاره ای به نام آلبوم های شجریان کافی است که نه تنها ایرانیان بلکه جهانیان هنردوست را به یاد لحن داوودی و اعجاز آواز شجریان بیندازد؛ «چهره به چهره»، «گلبانگ»، «به یاد عارف»، «سپیده»، «جان جان»، «راز دل»، «از خون جوانان وطن»، «خلوت گزیده»، «انتظار دل»، «پیوند مهر»، «آستان جانان»، «سر عشق»، «بیداد»، «نوا (مرکب خوانی)»، «دود عود»، «ساز قصه گو»، «پیام نسیم»، «دل مجنون»، «سرو چمان»، «آسمان عشق»، «دلشدگان»، «دیلمان»، «رباعیات خیام»، «چشمه نوش»، «بهاریه»، «یاد ایام»، «جان عشاق»، «گنبد مینا»، «پیغام اهل دل (همایون مثنوی)»، «در خیال»، «رسوای دل»، «عشق داند»، «شب وصل»، «معمای هستی»، «شب سکوت کویر»، «آهنگ وفا»، «آرام جان»، «بوی باران»، «زمستان است»، «بی تو به سر نمی شود»، «فریاد»، «هم نوا با بم»، «جام تهی»، «ساز خاموش»، «سرود مهر»، «غوغای عشق بازان»، «آه باران»، «زبان آتش»، «رندان مست»، «مرغ خوش خوان»، «رنگ های تعالی» و «طریق عشق».
آثار استاد شجریان، چه آن ها که با آوای ساز بزرگان تکرارنشدنی موسیقی ایرانی از جمله احمد عبادی و جلیل شهناز و جواد معروفی بوده، چه آن ها که با گروه نوازی و آهنگ سازی استادانی چون همایون خرم و پرویز مشکاتیان بوده، چه آن ها که هم آوای زخمه های آسمانی محمدرضا لطفی بوده، چه آن ها که با نی نوای حسین علیزاده و معجزه های کیهان کلهر بوده و چه آن ها که همراه ساز هنرمندانی مثل داریوش پیرنیاکان و جمشید عندلیبی و مجید درخشانی و کامکارها بوده، همه و همه، از یک سو نشان دهنده اوج اعتلای هنر ایرانی و از سوی دیگر کشف ظرفیت های تازه در عرصه موسیقی است.
شجریان در هر کدام از آثارش به روشنی نشان داد که موسیقی اصیل ایرانی چه ظرفیت عظیم و بی پایانی برای هنرنمایی دارد و چگونه می توان درخشان ترین جلوه های خلاقیت و معنویت را در قالب یکی از هنرهای کهن و زنده ایرانی به جهانیان عرضه کرد. اما بی تردید همه هنر شجریان در موسیقی خلاصه نمی شود. خدماتی که خسرو آواز ایران در قالب آلبوم ها و کنسرت ها و اجراهای خصوصی خود به مجموعه فرهنگ ایرانی کرده نیز بی مانند و جاودانه است. یکی از این خدمات، جلوه هایی است که شجریان در آوازهای خویش به ادبیات فارسی کرده است.
خسرو آواز ایران که تخصص شگفت انگیزی در انتخاب شعر از میان شاهکارهای شاعران بزرگ ایرانی برای آوازها و تصنیف های خویش دارد، بهترین غزل ها و مثنوی ها و رباعی ها و دوبیتی ها و قطعه ها و حتی نوسروده های تاریخ ادبیات فارسی را برگزیده و در قالب آوازهای خویش جلوه های درخشان دیگری به آن ها داده است. چه بسا شعرهای بسیار درخشانی که تنها و تنها از طریق صدای شجریان به گوش مردم راه یافته و در جان آن ها جا خوش کرده اند.
کوشش برای بازنشر بهترین شعرهای زبان فارسی از طریق بهترین نوع موسیقی ایرانی فقط یک جنبه از ماجراست؛ جنبه دیگر در شکل اجرای شعرها در قالب آوازها و تصنیف هاست. شجریان تنها خواننده ای است که چون خودش ادیب و شاعر و شعرشناس است، عبارات و اشارات و دقایق و حقایق اشعار را به خوبی می داند و از آن مهم تر این است که در آوازها و تصنیف هایش این عبارات و اشارات و دقایق و حقایق را به بهترین نحو اجرا می کند.
بارها و بارها از ادیبان و شعرشناسان بزرگ روزگار شنیده ایم که در این باب گفته اند شعر حافظ با آواز شجریان است که شکل کمال یافته خود را نشان می دهد یا سخن هوشنگ ابتهاج (سایه) را که خود هم شاعر و هم موسیقی شناس بزرگی است از یاد نبرده ایم که گفته است وقتی شجریان این بیت حافظ را (مفلسانیم و هوای می و مطرب داریم...) در آلبوم «عشق داند» به آواز می خواند اگر حافظ زنده بود قطعا برمی خاست و بر لب های شجریان بوسه می زد.
اگر کسی هم شعر و ادبیات فارسی را بشناسد و هم با موسیقی شجریان آشنا باشد، به روشنی درمی یابد که این سخنان از مقوله تعارفات اهل زمانه نیست، بلکه حقایقی را درباره هنر شجریان بیان می کند که آن ها را در هیچ کسی جز او نمی توان یافت. چه بسیار می بینیم که خوانندگان سرشناس موسیقی ایرانی به ویژه پس از شجریان گاه در برخی آثار خود شعرهایی سخیف و بی مایه را برمی گزینند و به آوازی خوش می خوانند و این نشان می دهد که این ها فقط آوازخوانانی اند که صدای خوشی دارند، نه یک کلمه بیشتر. این در حالی است که وقتی از شجریان سخن می گوییم، علاوه بر این که سخن از بهترین نماد و نمود موسیقی ایرانی در همه ابعاد و جوانب آن است، پای بهترین جلوه های فرهنگ ایرانی از جمله شعر و ادبیات فارسی در کمال یافته ترین شکل خود نیز به میان می آید و این یکی دیگر از هنرهای خسرو آواز ایران است؛ تا بدانی که به چندین هنر آراسته است! هر کجا هست خدایا به سلامت دارش!

 

ریشه اندیشه در شیوه شجریان

زوزنی| همواره صحبت از تاثیرگذاری استاد محمدرضا شجریان بر موسیقی و آواز ایران است. آن قدر در این باره گفته و شنیده شده است که این تاثیر بر کسی پوشیده نیست اما آنچه نام شجریان را پرآوازه کرده است، همه آن چیزی نیست که او درقالب تصنیف ها و قطعات می خواند. شجریان در پس همه فرازی که دارد، دربرابر مردمش متواضع است و همین تواضع، نام او را فرازتر کرده. این وجه رفتاری او که از پی اندیشه می آید، نه تنها در رفتار که در گفتارش نیز جلوه گر است. برای فهم این نکته، ابتدا باید از آنچه استاد به عنوان آواز برای ما به جا گذاشته است، گذر کرد؛ همان گونه که او در مصاحبه چند سال پیش خود با آوا، دختر استاد پرویز مشکاتیان و نوه دختری اش، هنری را والا می بیند که برای انسان باشد و هنرمندی را وارسته می شمارد که دل در گرو انسانیت داشته باشد: «هنر برای دل انسان هاست و فطرت انسانی هم به سوی هنری متمایل می شود که از هرگونه خود بینی و خودخواهی فارغ باشد.». به نظر استاد شجریان، هنری را که سرشار از دلدادگی و همدلی با دیگران باشد، مردم می پسندند: «اگر هنرمندان می خواهند به جامعه درس همدلی بدهند، باید اول خودشان به یکدیگر نزدیک باشند. راه همدلی هم پذیرش واقعیت یکدیگر و بازگو کردن خوبی های هم است. اِشکال را نباید به همگان گفت اما خوبی های یکدیگر را باید بگوییم. اگر توانستیم یکدیگر را درست قضاوت کنیم، بدبینی و بازگو نکردن بدی ها هم در جامعه خشکیده و موجب همدلی می شود. همدلی، راه گشای جامعه خواهد بود.».
این تفکر و دعوت به همدلی، ریشه در اندیشه محمدرضا شجریان دارد؛ چراکه سال ها پیش در آیین نوروز1373 که برای مردم تاجیکستان از «باربد»، موسیقی دان شهیر و قدیم ایرانی، در تلویزیون ملی شان سخن می گفت، هنرمند را اساس همدلی و پیوند میان انسان ها خوانده بود: «هنرمند می تواند در جامعه، اساس همدلی و پیوند انسان ها باشد و موسیقی گوهر همزاد انسان ها در هر گله از خاک است؛ چراکه مردم با آن موسیقی رشد کرده اند. چه خوش است که موسیقی زبان مشترک همه مردم جهان شود و با هم مهربان باشند و از خود بیرون بیایند و به طرف فرازستان، آن جایی که انسان به خدایی خودش می رسد، بروند.». شجریان باور دارد که موسیقی به انسان ها قدرت اندیشیدن می دهد و شخص او را هم به همین خاطر به دنبال خود کشانده است: «به دنبال موسیقی رفتم؛ چراکه موسیقی، انسان را به اندیشه وامی دارد و انسان با اندیشیدن، راه کمال را طی می کند.».

 

شجریان و هنرهای دیگرش

سبزه‌قبا| در همه سال هایی که استاد محمدرضا شجریان تلاش کرده است تا حنجره اش را ورز دهد و خودش را به اینجایی که هست برساند، تنها آواز تمرین نمی کرده و در گوشه های دستگاه های موسیقی، سروگوش آب نمی داده است. او همراه ورزش حنجره، به پرورش روح هم اهتمام داشته و همین موضوع باعث شده است که صدای دلنشین و برخاسته از روح صیقل یافته اش به جان بنشیند و با دریافت دیپلم افتخار یونسکو(۱۳۷۸)، جایزه گرمی آمریکا(1385)، جایزه بیتا، فارسی زبانان آمریکا(۱۳۸۹)، نشان ملی لیاقت شوالیه فرانسه(۱۳۹۳)، نشان بین المللی عالی هنر برای صلح(۱۳۹۶)، جایزه ویژه جشنواره موسیقی بنیاد آقاخان(۱۳۹۸) و... کاری کند که جهانیان به تصدیق و تمجید او زبان بگشایند. شجریان که از کودکی در جلسات قرآن پدرش تلمذ آواز می کرد، یک قاری قرآن بوده که هنوز روی «ربنا»یش صدایی نیامده است. اشعار حافظ، سعدی، مولانا، عطار، باباطاهر، خیام و... از دیگر عناصر روح پرور شجریان در دوران و روزگار ممارستش در آواز بوده است.
خوشنویسی یکی دیگر از آن هنر هایی است که شجریان روحش را در آن پرورانده و همراه با کرشمه قلم نی روی کاغذ، اشعاری را که می خوانده، در وجودش ته نشین کرده است. او دارای درجه ممتاز در خط نستعلیق است و حتی یک بار هم نمایشگاهی از آثارش برای بازدید علاقه مندان به خوشنویسی برپا کرده است.
استاد شجریان با بخشی های خراسان هم خو گرفته است و برای خودش ساز می سازد؛ البته نه از آن نوع ساز هایی که از قدیم در دستگاه موسیقی وجود داشته است. ساز هایی که شجریان می سازد، خودش ابداع کرده است. صراحی، شهرآشوب، ساغر، کرشمه و سبو در زمره ساز هایی است که او ابداع و به دنیای موسیقی عرضه کرده است. او چندی پیش از کلنجار با بیماری اش، در اردیبهشت90 و شهریور92 در تهران، نمایشگاهی از سازهایش برپا کرد که با استقبال کم نظیری روبه رو شد.
همه این نکته های اندک که گفته شد و همه آن چیزی که نگفتیم، دست در دست هم داده است تا محمدرضا شجریان، فردی شناخته شود که برای اعتلای انسانیت کوشیده است و هنرش محدود به آواز نیست. او برای همیشه در قلب خواهندگانش خواهد ماند.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->