علی رضایی | شهرآرانیوز - محال است که از طرف داران ژانر مخفی کاری و جاسوس بازی باشید و تا امروز دنیای مأمور ۴۷ و مجموعه بازیهای Hitman را تجربه نکرده باشید. امروز حدود ۲۰ سال از اولین باری این شخصیت با کت وشلوار مشکی و کروات قرمز خود به دنیای بازیهای ویدئویی قدم گذاشت میگذرد. در دنیای Hitman، قرار نیست تفنگ به دست بگیرید و همه دشمنها را قتل عام کنید. اینجا دنیای حرفهای هاست. باید سعی کنید بدون شناسایی شدن و با کمترین سر و صدا، هدفهای خود را از بین ببرید. همین ویژگیها مأمور ۴۷ را به یکی از اصلیترین نمادهای سبک بازیهای مخفی کاری تبدیل کرده است. در این مطلب، به سراغ آخرین نسخه منتشرشده از این بازی میرویم، یعنی Hitman II.
اینجا کسی قصه نمیگوید
تا امروز ۸ نسخه از مجموعه Hitman عرضه شده و در همه آن ها، به طور معمول، گیم پلی خیلی مهمتر از داستان بازی بوده است. درباره داستان کلی بازی همین قدر بدانید که در نسخه اول در یک تیمارستان بیدار میشوید و از آنجا فرار میکنید. یک سال بعد، به عضویت سازمانی به نام ICA درمی آیید. از اینجا به بعد، با مأموری به نام دایانا در ارتباط هستید و با راهنماییهای او مأموریتهای مختلفی را انجام میدهید. در آخرین نسخه بازی، مأموریتهای شما بیشتر پیرامون از بین بردن گروهی به نام «پراویدنس» میگذرد. البته این بار، مسیری که قصه در پیش میگیرد تازهتر و پیش بینی ناپذیرتر از گذشته است و دیگر شاهد آن کلیشههای ساده نسخههای پیشین نخواهید بود.
Hitman II جایی است که همه شخصیتهای معرفی شده در نسخههای قبلی پختهتر از قبل ظاهر میشوند و شخصیت پردازی هرکدام تکامل چشمگیری مییابند تا حضور هریک در داستان و رویهای که در پیش گرفته اند شکلی قابل فهمتر پیدا کند. از طرفی هم شخصیتر شدن داستان جذابیت آن را بیشتر کرده است. اینکه بازیکنان با گذشته شخصیتهای مهمی، چون دایانا و خود مأمور ۴۷ آشنا شوند، قدم مهمی برای ارائه یک خط داستانی قابل قبول است که در آن، هر کدام از شخصیتها به اندازه معقولی برای بازیکن اهمیت داشته باشند. داستان Hitman II از حیث پایان بندی هم پیشرفت خوبی در قیاس با گذشته داشته است. بازی باز هم در سکانس پایانی خود ما را با یک وضعیت حساس تنها میگذارد، اما دیالوگهایی که این بار بین کاراکترها رد و بدل میشود با مرتبط کردن گذشته ۲ شخصیت اصلی بازی در نقطهای دردناک، هیجان و تشنگی ما را برای مشاهده ادامه داستان به مراتب افزایش میدهد. خبر خوب این است که هفته آینده (اول بهمن) نسخه بعدی این بازی هم عرضه خواهد شد و میتوانید ادامه ماجرا را آنجا دنبال کنید.
دنیایی از انتخابها
ساختار کلی مراحل تفاوت چندانی با آنچه در نسخههای قبلی این مجموعه دیدیم ندارد. در هر نقشه، تعدادی هدف مشخص برای کشتن و گاهی هم مدارکی برای جمع آوری وجود دارند. با این حال، تغییراتی در گیم پلی به وجود آمده است که میتواند تجربههای متفاوتی از یک مرحله برای شما ایجاد کند. در Hitman II تعداد روشهایی که برای از بین بردن دشمنان وجود دارد افزایش یافته است و چیزهای زیادی در جهان بازی وجود دارند که به اسلحهای قدرتمند برای مأمور ۴۷ تبدیل میشوند. سازندگان هم دستهای از جذابترین روشهای هر مرحله را در قالب بخشی به نام Mission Stories جمع کرده اند که هیجان انگیزترین تجربه از مراحل را در اختیار شما قرار میدهد. البته که خودتان و به شیوه دلخواهتان هم میتوانید اهداف مشخص شده را از پای دربیاورید، اما استفاده از Mission Stories حس و حال فوق العادهای به شما خواهد بخشید.
در واقع Mission Stories رویهای است که طی آن میتوانید مسیر حرکت پیش فرض اهداف خود را تغییر دهید و آنها را به سمتی بکشانید که مرگی بی سروصدا انتظارشان را میکشد. با این حال، خلاقیت جالبی که سازندگان در طراحی مراحل به خرج داده اند همه چیز را به همین راحتی در اختیار شما نمیگذارد. بار اول باید هر مرحله را با تدابیر خودتان پشت سر بگذارید. بعد از اینکه یک مرحله را با موفقیت طی کردید، بار دوم میتوانید همان بخش را این بار با Mission Stories بگذرانید. هر بار یک مرحله از بازی را پشت سر بگذارید، با توجه به نحوه عملکردتان و چالشهایی که با موفقیت اجرایش کرده اید، امتیاز خواهید گرفت و این امتیاز سطح شما را در آن مرحله بالا میبرد. در نتیجه، افزایش سطح باعث میشود سلاحهای جدید مثل اسنایپر و محلهای جدیدی برای شروع بازی در اختیار شما قرار بگیرد. همین موضوع ارزش تکرار بالایی در هر مرحله از بازی ایجاد میکند و باعث میشود تکرار مرحلهای که یک بار تمام کرده اید خسته کننده نباشد و حس کنید با دوباره بازی کردنش، در حال پیشرفت هستید.
بخشهای جانبی جذاب
در کنار بخش اصلی، بازی ۲ قسمت جانبی هم برای تجربه دارد. یکی از اینها حالت «اسنایپراساسین» نام دارد که در آن باید ۳ شخصیت مهم را همراه با نگهبان هایشان با تفنگ دوربین دار و از راه دور هدف بگیرید. این اتفاق باید طوری رقم زده شود که کسی از کشته شدن این افراد بویی نبرد، وگرنه هدفهای دیگر فرار میکنند و مأموریت شما شکست میخورد. در واقع، این حالت از این حیث جذاب است که بدون دخالت مستقیم در محیط بازی و با یک اسنایپر، باید همه چیز را مدیریت کنید و تجربه آن در نوع خود متفاوت است.
حالت روح یا Ghost mode بخش جذاب دیگر این بازی است که باید آنلاین تجربه اش کنید. در این بخش، به شکلی غیرمستقیم با یک بازیکن دیگر به صورت آنلاین مسابقه میدهید. ماجرا به این شکل است که هر ۲ نفر هم زمان و موازی در یک نقشه قرار میگیرید و باید هدفی مشترک را از پا درآورید. البته نه شما رقیب و کارهایش را میبینید، نه او میتواند ببیند که در محیط شما چه اتفاقاتی در حال رخ دادن است. ممکن است خیلی مخفیانه خود را پشت در اتاق هدف رسانده باشید، در حالی که رقیبتان یک آتش بازی تمام عیار راه انداخته و سعی کرده باشد با ازمیان برداشتن همه محافظها و نگهبانهای فرد مورد نظر، به او برسد. در نهایت هم هرکس زودتر بتواند مأموریت را انجام دهد، برنده خواهد بود.
گرافیکی که خیره کننده نیست
بازی طراحی و گرافیک قابل قبولی دارد، اما عملکردش در این زمینه درخشان نیست. بعضی مرحلههای بازی مثل مأموریت در بمبئی، از فضای پویا و جذابی برخوردارند. طراحی زیبای نقشهها به کمک بازی میآید و رنگ بندیها و نورپردازیهای صورت گرفته، چشم اندازها و جلوههای زیبایی از فضای بازی پدید میآورد. در کنار این، موسیقیهای بازی نیز شباهتهایی با موسیقیهای نسخه قبلی دارند، ولی هم چنان در القای هیجان، به ویژه در توضیحات پیش از شروع مراحل، کاملا موفق ظاهر میشوند. از لحاظ فنی، در مجموع، بازی باگ خاصی ندارد که تأثیری منفی روی گیم پلی بگذارد یا باعث از دست رفتن زحمات بازیکن در طول مراحل شود، اما چند باگ جزئی وجود دارد: به ندرت در برخی صحنهها بافتها کمی دیر لود میشوند، اما در کل چندان مشکلی در تجربه شما از بازی ایجاد نمیکنند و مانع از این نمیشوند که از دنیای مخفیانه Hitman لذت کافی را ببرید.