جعفر یاحقی: استاد باقرزاده نماد پیوند فرهنگ و ادب خراسان بود رئیس سازمان تبلیغات اسلامی کشور: حمایت از مظلومان غزه و لبنان گامی در تحقق عدالت الهی است پژوهشگر و نویسنده مطرح کشور: اسناد تاریخی مایملک شخصی هیچ مسئولی نیستند حضور «دنیل کریگ» در فیلم ابرقهرمانی «گروهبان راک» پخش «من محمد حسن را دوست دارم» از شبکه مستند سیما (یکم آذر ۱۴۰۳) + فیلم گفتگو با دکتر رسول جعفریان درباره غفلت از قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات در ایران گزارشی از نمایشگاه خوش نویسی «انعکاس» در نگارخانه رضوان مشهد گفتگو با «علی عامل‌هاشمی»، نویسنده، کارگردان و بازیگر مشهدی، به بهانه اجرای تئاتر «دوجان» مروری بر تازه‌ترین اخبار و اتفاقات چهل‌وسومین جشنواره فیلم فجر، فیلم‌ها و چهره‌های برتر یک تن از پنج تن قائمه ادبیات خراسان | از چاپ تازه دیوان غلامرضا قدسی‌ رونمایی شد حضور «رابرت پتینسون» در فیلم جدید کریستوفر نولان فصل جدید «عصر خانواده» با اجرای «محیا اسناوندی» در شبکه دو + زمان پخش صفحه نخست روزنامه‌های کشور - پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ فیلم‌های سینمایی آخر هفته تلویزیون (یکم و دوم آذر ۱۴۰۳) + زمان پخش حسام خلیل‌نژاد: دلیل حضورم در «بی‌پایان» اسم «شهید طهرانی‌مقدم» بود نوید محمدزاده «هیوشیما» را روی صحنه می‌برد مراسم گرامیداشت مقام «کتاب، کتابخوانی و کتابدار» در مشهد برگزار شد (۳۰ آبان ۱۴۰۳)
سرخط خبرها

گفتگو با سیدمهدی زرقانی درباره کتاب «تاریخ بدن در ادبیات»

  • کد خبر: ۵۶۸۰۹
  • ۰۶ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۳:۴۵
گفتگو با سیدمهدی زرقانی درباره کتاب «تاریخ بدن در ادبیات»
«تاریخ بدن در ادبیات» اثر شایسته تقدیر در بخش «نقد ادبی» سیزدهمین دوره جایزه ادبی جلال آل احمد، پژوهشی گروهی و بینارشته‌ای است که به بازنمایی بدن در ژانر‌های مختلف ادبیات کلاسیک ایران می‌پردازد. در ادامه، گفت‌وگوی ما با سیدمهدی زرقانی درباره ویژگی‌های کتاب «تاریخ بدن در ادبیات» و اهمیت دانستن درباره بازنمایی بدن در ادبیات کلاسیک فارسی، پیش روی شماست.
گفتگو با سیدمهدی زرقانی درباره کتاب «تاریخ بدن در ادبیات»لیلا کوچک‌زاده | شهرآرانیوز - «تاریخ بدن در ادبیات» اثر شایسته تقدیر در بخش «نقد ادبی» سیزدهمین دوره جایزه ادبی جلال آل احمد، پژوهشی گروهی و بینارشته‌ای است که به بازنمایی بدن در ژانر‌های مختلف ادبیات کلاسیک ایران می‌پردازد و از این طریق، راهی برای آگاهی از جهان‌بینی‌ها، دغدغه‌ها، آرزو‌ها و دیدگاه‌های انسان ایرانی، پیش پای پژوهشگران می‌گذارد. در مقدمه کتاب آمده که جهان از طریق بدن، نمادپردازی و معنادار می‌شود.
 
بدنی که به عنوان گسترده‌ترین و مهم‌ترین پدیده مادی، همه عمر با آن سرو کار داریم و پرداختن به بدن، به نوعی پرداختن به تمام وجود آدمی است. این پژوهش، نوشته سیدمهدی زرقانی استاد گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد است که نشر سخن آن را در سال ۱۳۹۸ و در ۴۴۶ صفحه منتشر کرده است. زرقانی در این کتاب از همراهی زهرا آقابابایی، امید ایزانلو، فاطمه جهانپور، حمید خادمی، محسن شرفایی و فرزانه فرخ‌فر که گروهی از نویسندگان و پژوهشگران شهر‌های مختلف ایران هستند، بهره برده است.

این پژوهشگر، همچنین صاحب آثاری همچون «تاریخ ادبیات ایران و قلمرو زبان فارسی»، «بوطیقای کلاسیک»، «نظریه ژانر» (مشترک با محمودرضا قربان‌صباغ) و «چشم‌انداز شعر معاصر ایران» و ... نیز هست. در ادامه، گفت‌وگوی ما با سیدمهدی زرقانی درباره ویژگی‌های کتاب «تاریخ بدن در ادبیات» و اهمیت دانستن درباره بازنمایی بدن در ادبیات کلاسیک فارسی، پیش روی شماست.



در مقدمه کتابِ «تاریخ بدن در ادبیات» بیان شده که مطالعات بدن در حوزه‌های روان‌شناسی و جامعه‌شناختی مرسوم است، اما مطالعات ادبیات فارسی از این منظر، کاری کم‌سابقه بوده است. با این توضیح، شما در این کتاب چه هدف‌هایی را دنبال می‌کردید؟

قبل از هر چیز عرض کنم با اینکه من چند بار با دیگر مطبوعات درباره کتاب تاریخ بدن در ادبیات صحبت کرده بودم و بیم آن می‌رفت که بخشی از سخنانم تکراری شود، اما چون این مصاحبه برای روزنامه شهرم مشهد انجام می‌شود، با اشتیاق آن را پذیرفتم. از این نکته که بگذریم باید عرض کنم مطالعات بدن در مغرب‌زمین بیش از صد سال عمر دارد، اما در ایران چند سالی است که کم و بیش محققان به این موضوع مهم روی آورده‌اند.
 
کتاب‌ها، مقالات، پایان‌نامه‌ها و رساله‌هایی که پیش از کتاب ما منتشر شده یا در یک‌سالی که از انتشار اثر می‌گذرد عرضه شده‌اند، نشانه‌های روشنی است از جدی شدن مطالعات بدن در نظر محققان ایرانی. اما در این کتاب دو هدف عمده را دنبال می‌کنیم. نخست اینکه محققان حوزه‌های مختلف علوم انسانی، از روان‌شناسان گرفته تا جامعه‌شناسان و فیلسوفان و دیگر طیف‌ها را متوجه قابلیت‌های متعدد گنجینه ادبیات فارسی کنیم و نشان دهیم که چطور می‌توان با رویکرد‌های نوین و با استفاده از دانش‌های زمینه‌ای مختلف به سراغ این میراث عظیم بشری رفت و افق‌هایی به روی چشم خود و دیگران گشود؛ دیدنی و آموختنی.
 
ادبیات هر ملتی، عصاره تجارب زیسته و دانش انباشته نسل‌های پی درپی‌ای است که در طی سده‌ها زیسته و یافته‌های خودشان را در قالب نوشتار‌ها ضبط و ثبت کرده‌اند. دغدغه‌ها، ترس‌ها، آرزوها، باور‌ها و جهان‌بینی‌های هر قوم را می‌توان در ادبیات آن قوم سراغ جست. این کتاب در وهله نخست فراخوانی است به محققان علوم انسانی که به ادبیات و فرهنگ ایران‌زمین، چنان‌که شاید و باید، توجه کنند؛ دعوتی است برای نشستن بر سر سفره‌ای که محتوای آن را ده‌ها، صد‌ها و هزاران نویسنده و شاعر در قرون و اعصار فراهم آورده‌اند و سرشار است از حکمت‌ها و تجربه‌ها و نکته‌ها و دقیقه‌ها. این هدف نخست ماست؛
 
 

و اهداف دیگر شما؟

هدف دوم ما معطوف به درون‌متن بود. چنان‌که در مقدمه کتاب نیز آمده، «بدن، سطحی است که رخداد‌ها بر آن نقش می‌بندند». ما از طریق مطالعه بازنمایی بدن در ادبیات کلاسیک، با طرز نگاه اجدادمان به خود و به جهان آشنا می‌شویم. زیرا هر گونه دریافت آن‌ها از خودشان و جهانشان، از عالم ماده گرفته تا عالم غیب، در بدن، با بدن و به وسیله بدن صورت گرفته است. ما بدون بدن، هیچ ادراک و دریافتی از خود و دیگری نداریم و هر شناختی و حسی و دریافتی از خود و دیگری تنها به واسطه بدن و پس از عبور از صافی بدن امکان‌پذیر است.
 
بنابراین، اگر بدن را ابژه مرکزی تحقیقی در ادبیات فارسی قرار دهیم، می‌توانیم به بسیاری نکته‌ها درباره طرز فکر و حس ایرانیان نزدیک شویم و با طرز تلقی آن‌ها از همه آنچه که در بیرون و درونشان می‌گذشته، آشنا شویم؛ می‌توانیم حدس بزنیم آن‌ها چگونه می‌اندیشیده‌اند، چگونه احساس و قضاوت می‌کرده‌اند و درمی‌یابیم جهان‌بینی آن‌ها چگونه بوده و دغدغه‌ها و آرزو‌ها و آمال و ترس‌ها و اضطراب‌هایشان چه بوده‌است.
 
هدف ما، تا حد امکان، ترسیم ذهنیت بدنمندانه ایرانیان بود، تا آنجا که در نوشتار‌های مورد بررسی ما بازنمایی شده بود. ما هم‌چنین به دنبال این هم بودیم که ببینیم تحولات مختلف اجتماعی و فرهنگی و تغییرات گفتمانی و پارادایمی چه تغییری در بدن‌آگاهی ایرانیان ایجاد کرده‌است. به تعبیر دیگر، آیا نوع نگاه و تفسیر آن‌ها در سرتاسر دوره باستان و کلاسیک به بدن تغییر یافته و اگر پاسخ مثبت است، آن تغییرات چیست و چگونه است.
 
مطالعه بدن، تنها راه شناخت انسان ایرانی (مقصود ایران فرهنگی است، نه ایران سیاسی) نیست، اما یکی از مهم‌ترین راه‌های شناخت فرهنگ قومی، مطالعات بدن است، با همه گستردگی و عمقی که دارد. ممکن است بگویید، شناخت گذشته، چه مشکلی از انسان امروز حل می‌کند؟ با شناخت «گذشته» و اشراف بر آن، می‌توان «حال» را ساخت و برای «آینده» بهتر برنامه‌ریزی کرد. شناخت گذشته بد نیست، در گذشته ماندن ناپسند است.


کتاب «تاریخ بدن در ادبیات» در ۱۰ فصل و با همکاری گروهی از نویسندگان نوشته شده است. درباره روند تنظیم کتاب توضیح می‌دهید؟

فصل اول، که مشتمل بر مبانی نظری کتاب است و فصل ژانر‌های عارفانه، عاشقانه و حماسی نوشته من است. منتها، چنان‌که در مقدمه کتاب هم خاطرنشان کرده‌ام، دانشجویانم در دانشگاه فردوسی مشهد در استخراج ابیات و شاهدمثال‌ها یار و همراه همیشگی من بوده‌اند و اگر مساعدت و همیاری آن‌ها نمی‌بود، نمی‌دانم نوشتن این کتاب چند سال دیگر به طول می‌انجامید. همین‌جا از همه آن‌ها تشکر می‌کنم. متأسفانه امکان ذکر نام یکایک آن‌ها، نه در کتاب فراهم بود و نه اینجا.
 
فصل‌های دیگر کتاب نتیجه کار مشترک من با یکی از نویسندگانی است که نامشان در پشت جلد آمده است. هر کدام از نویسندگان که در حوزه ژانری خود متخصص بودند، پس از مطالعه فصل اول کتاب، که مشتمل بر مبانی نظری بود، مواد لازم را از متون مختلف نظم و نثر استخراج می‌کردند تا در ابتدا به پیکره متنی اعتمادپذیری برسیم. سپس نوشتن تحلیل بر متون آغاز می‌شد و پس از چند بار آمد و شدِ متن میان من و نویسنده هر فصل، سرانجام آن فصل صورت نهایی خودش را پیدا می‌کرد.
 
گرچه کتاب نویسندگان متعدد دارد و هر فصل هم از استقلال نسبی برخوردار است، اما نباید تصور کنیم، کتاب مجموعه مقالات یا مجموعه ایده‌های پراکنده است بلکه فکر واحدی بر کلیت کتاب حاکم است و در مسیر فصل‌ها پیش می‌رود و چونان نخ تسبیح آن‌ها را به یکدیگر متصل می‌سازد. بدین ترتیب، فصل‌ها در عین «استقلال نسبی»، با یکدیگر وابستگی و پیوستگی دارند. مثلاً اگر فصل دوم به بازنمایی بدن در ژانر‌های پیشااسلامی اختصاص یافته، در فصل‌های بعدی ما به دنبال این هم بوده‌ایم تا ببینیم ذهنیت بدنمندانه ایرانیان در دوره اسلامی چه ارتباطی با تلقی ایرانیان باستان از بدن دارد؟ از کنار هم نشستن فصل‌هایی، که هر کدام به یکی از ژانر‌های مهم اختصاص یافت، کلیت کتاب شکل گرفت.


فصل اول کتاب، مبانی نظری و کلیات با عنوان «رویکرد‌ها و بدن‌ها» ست و در فصل‌های بعدی، بدن در ژانر‌های پیشااسلامی، عربی، علم‌الجمالی، عاشقانه، هجو، حماسی، کلام، عرفانی و نگاره‌های دوره اسلامی، بررسی شده است. تفاوت بین ژانر‌های کتاب در بازنمایی بدن انسان چیست؟

ما ابتدا پذیرفتیم که بدن در همه ژانر‌های کلاسیک و مدرن بازنمایی شده و اصلا امکان ندارد شما ژانری در ادبیات پیدا کنید که در آن نمود و نمادی از بدن وجود نداشته باشد. تفاوت در این است که در هر کدام از ژانر‌ها یا گونه‌های نوشتاری، بدن متناسب با اقتضائات و شرایط همان ژانر بازنمایی شده‌است. پیشینیان ما با رویکرد‌های متفاوت به بدن نگریسته‌اند، از رویکرد‌های زیست‌شناسانه گرفته تا جمال‌شناسانه، جنسیتی، فقهی، عرفانی، فلسفی، سیاسی، متافیزیکی و انواع دیگر که در کتاب مفصل درباره آن‌ها سخن گفته‌ایم. منتها هر ژانری اقتضائات خاص خودش را دارد و طبیعتا برخی از رویکرد‌ها در آن فصل برجسته‌تر شده‌است.
 
مثلا در حالی‌که در ژانر‌های عاشقانه، رویکرد‌های سیاسی و اجتماعی و عقیدتی به بدن وجود دارد، بدیهی است که رویکرد جمال‌شناسانه در آن برجسته‌تر است و در این خانواده ژانری با «بدن زیبا» روبه‌رو می‌شویم، در حالی‌که اقتضای ژانر هجو تأکید بر «بدن زشت» و از فرم افتاده است و یا در ژانر حماسی، بازنمایی «بدن سیاسی» مهم‌تر است. بنابراین، هر فصل کتاب تصویری متفاوت از بازنمایی بدن را ارائه می‌دهد که در آن ژانر خاص بازنمایی شده و همه فصول بر روی هم، مانند اجزای یک پازل هستند که تصویری کلی از «ذهنیت بدنمندانه ایرانیان» را، تا حدودی که مجال اندک کتاب اجازه می‌داد، پیش روی خواننده قرار می‌دهد.
 
نکته جالب این است که در ژانر‌های عرفانی، بر خلاف تصوری که در آغاز داریم، بیشترین تنوع رویکرد‌ها به بدن را داریم. از رویکرد هستی‌شناسانه گرفته تا متافیزیکی و جنسیتی و سیاسی و موارد دیگر. این بدان معناست که حتی عارفان ما که به بدن‌ستیزی مشهورند، چاره‌ای نداشته‌اند جز اینکه باور‌ها و اندیشه‌ها و کشف و شهود‌های خود را در قالب «گزاره‌های بدنی» به مخاطب منتقل کنند. اگر می‌گویند «این دهان بربند»، بعد مجبور شده‌اند بگویند تا «دهان دیگری» برایت باز شود، یا اگر به این نتیجه رسیده‌اند که باید «این چشم را بر بندیم»، به ناچار گفته‌اند «تا چشم دیگری» برایت باز شود. گویا در هیچ صورتی نمی‌توان بدون بدن مفاهیم را توضیح داد.


فصل آخر کتاب با عنوان «بازنمایی بدن در نگاره‌های دوره اسلامی»، با دیگر ژانر‌های ادبیات کلاسیک متفاوت است. لطفا درباره ارتباط بین این فصل با دیگر فصل‌ها توضیح بدهید.

«نوشتار‌ها و نگاره‌ها» در طول تاریخ ادبی با یکدیگر پیش آمده‌اند، جز اینکه تا پیش از قرن نهم هجری، هنر‌های کلامی حریف بلامنازع میدان هنرنمایی ایرانیان بوده‌اند و هیچ هنری از نظر گستره حضور به پای هنر‌های کلامی (نظم و نثر) نمی‌رسد، اما از قرن هشتم و نهم به بعد، هنر‌های دیداری و از جمله نگارگری حریف جدی هنر‌های کلامی می‌شوند و در برخی موارد بر شعر و نثر پیشی می‌گیرند. در این فصل می‌خواستیم ببینیم که آیا همان ذهنیتی که در نوشتار‌های ایرانیان کلاسیک وجود دارد، در نگاره‌های تصویرگران هم هست یا آنجا بدن به گونه‌ای دیگر بازنمایی شده‌است. یافته‌های این فصل هم مثل دیگر فصل‌ها برای ما جالب و غیر منتظره بود.


در کتاب «تاریخ بدن در ادبیات»، بازنمایی بدن در بازه زمانی طولانی پیش از اسلام تا دوره قاجار بررسی شده است. چرا بازنمایی بدن در ادبیات دوره معاصر در کتاب دیده نمی‌شود؟

پارادایم غالب بر فضای فکری و فرهنگی ایران دوره اسلامی تا پیش از قاجار، که ما به طور قراردادی آن را «دوره کلاسیک» می‌نامیم، پارادایم سنتی است، اما پس از آن و به خصوص بعد از انقلاب مشروطه، پارادایم غالب «متجددانه» می‌شود. وقتی پارادایم‌ها تا این حد تغییر می‌کنند، مبانی نظری و روشی و بینشی جامعه هم دچار تحولات اساسی می‌شود. بنابراین، برای بررسی بازنمایی بدن در ادبیات معاصر نیاز به مبانی نظری متفاوتی داشتیم که تبیین آن‌ها از حد و حوصله این کتاب بیرون بود. به همین روی، بهتر دیدیم، دست‌کم در این جلد، بررسی خود را به دوره کلاسیک محدود کنیم.


اما چرا شما مرتب از کلمه «ژانر» استفاده می‌کنید و معادل فارسی آن، یعنی گونه و نوع را به کار نمی‌برید؟

دو اصطلاح نوع و گونه در ذهن و زبان معاصران ما مفهوم و معنایی دارد که با آنچه من از «ژانر» اراده می‌کنم، تفاوت دارد. این مطلب را در جا‌های دیگری مثل کتاب «نظریه ژانر» (مشترک با محمودرضا قربان‌صباغ) توضیح داده‌ام. چند سالی است که من به جای واژه گونه و نوع از معادل فرنگی آن یعنی ژانر استفاده می‌کنم تا مخاطب را متوجه تفاوت معنای مورد نظرم کنم، اما اکنون که در مواضع مختلف درباره ژانر سخن گفته‌ام و منظورم را تبیین کرده‌ام، می‌توانم اندک اندک از معادل فارسی کلمه، یعنی گونه، استفاده کنم، چون فکر می‌کنم مخاطبان محترم من مقصود مرا از این اصطلاح خاص در چارچوب مفهومی که من اراده می‌کنم، درمی‌یابند و معنای سنتی این اصطلاح را در نظر نمی‌آورند.


این را هم بگویید که آیا همه اهداف شما در این پژوهش محقق شده است؟

بله، اهداف ما در این کتاب محقق شد، اما این به معنای پایان کار نیست. بلکه این تازه شروع کار است. حوزه مطالعات بدن در ادبیات، موضوع بسیار مفصلی است که سال‌های سال وقت لازم است تا محققان با رویکرد‌های متعدد و متنوع و با جست‌وجو در ژانر‌های فراوان دیگری که ما به سراغشان نرفتیم، تحقیق و مطالعه کنند تا نهایتا بتوانیم به «تاریخ بدن در ادبیات» دست پیدا کنیم. تصویری که می‌تواند زیروبم اندیشه و فرهنگ ایرانی را پیش روی ما قرار دهد تا ما به خودشناسی فرهنگی برسیم. خود را بشناسیم و بدانیم ایرانی بودن در طول تاریخ چه مفهومی و چه حسی داشته، خود را بشناسیم تا بتوانیم ضعف‌های فرهنگی که میراث گذشتگان است را برطرف کنیم و نقطه‌های قوت را تقویت.
 
تاریخ بدن، تاریخ فرهنگ و اندیشه و تفکر است. تاریخ تجربه زیسته قوم ایرانی از نخستین سال‌های ورود آریاییان به فلات ایران است تا امروز روز که ما در آنیم. بر این اساس و با کمال تواضع عرض می‌کنم که این کتاب «درآمدی است بر مطالعات بدن در ادبیات» و تنها قادر است چشم‌اندازی از مسئله را نشان دهد؛ پنجره‌ای است گشوده به روی محققان نکته‌سنج و تیزبین و دقیق‌النظر که می‌توانند از منظر آن نکته‌ها ببینند و ما را با آفاق نامکشوف ذهنیت ایرانیان آشنا کنند. این، آغاز راه است.
 
 
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->