امیرمنصور رحیمیان | شهرآرانیوز - آدمها تبدیل شده اند به قربانیان خشنود و خوشحال دنیای نوین. این قدر خوشحال هستند که حتی حاضر نیستند لحظهای هم از این گرداب بیرون بیایند و ببینند دوروبرشان چه خبر است. انگار آمده اند شهربازی و با کمترین هزینه، دارند تفریح میکنند. ولی هزینه بلیت این شهربازی، عمرشان است! اگر بدون پیش داوری و اداواطوار به کل داستان نگاه کنید، آدم ها، بی تعارف هنوز ظرفیت این همه پیشرفت و علم و فناوری را ندارند.
هنوز هیچ کس نیامده است که فرهنگ استفاده صحیح از آن را به ما یاد بدهد. فرایند تولید و ارتقای فرهنگ، فرایندی زمان بر و پرچالش است. برای فرهنگ سازی در مقوله ای، گاهی آدمها مجبور میشوند نسلهایی را پشت سر بگذارند و در حرکتی آهسته و آرام، یک باور را به باور دیگر تغییر بدهند.
درحالی که فناوری مثل قطاری بی سرنشین و لگام گسیخته، غرش کنان هرچیزی را که سر راهش باشد، نیست ونابود میکند. ظرف ۱۰ سال از گوشیهای تلفن ثابت به تلفنهای همراه خیلی خیلی هوشمند رسید و ظرف دو سال به سفر به مریخ و ظرف چند ماه به پول دیجیتال رسید و الان هم نمیدانم به کجا و چه چیزهای دیگری قرار است برسد یا رسیده است. انگار در سراشیب افتاده و پیشرفتها به دقیقه و ثانیه رسیده است. آن قدر سریع حرکت میکند که آدم فرصت تماشایش را ندارد، دیگر چه برسد به هم گام کردن خودش با آن و چنان سریع دربین زندگی ما خودش را جا داده است که نمیشود بدون آن زندگی کرد.
تنها کاری که از آدمها برمی آید، این است که با احتیاط به این دریای متلاطم پا بگذارند. وقتی صحبت به این چیزها میرسد، هیچ کس از اینترنت صحبتی نمیکند؛ چون اصل و اساس همه این چیزها همین شبکه جهانی است.
وقتی درمورد ماهیگیری و دریا صحبت میکنم، در ذهن شما تصویری شکل میگیرد که لازم نیست زیاد به آن فکر کنید؛ «آب»؛ اقیانوسی از اطلاعات که عملا هیچ کشتیای روی موج هایش دوام نمیآورد و تمام تلاشها برای کنترل کردن آن، محکوم به شکست است. اقیانوسی که همه جای این سیاره را پر کرده است.
حجم عظیم اطلاعاتی که درحال گردش است، مجال را برای آدمهای فرصت طلب مهیا میکند تا هر چیزی را که خودشان یا اربابانشان میخواهند، به مردم بفروشند؛ دروغ، شایعه، تهمت، ترس یا هر چیزی که با منافعشان سازگار باشد. «کوین کالاگر» این بار به سراغ این دسته آدمها رفته است. او با طراحی فوق العاده اش در اثری سیاه وسفید، کره زمین را ترسیم کرده که پشت رایانه نشسته است و درحالی که صورتش پر از تارعنکبوت است، با دهانی باز و صورتی تعجب زده درحال دیدن یا خواندن چیزی است. از درون نمایشگر رایانه هم عنکبوتهایی با اسمهای مختلف بیرون آمده اند و مسبب همان تارهایی هستند که به صورت زمین چسبیده اند. عنکبوتهایی به نام ترس، شایعه، دروغ، نفرت و اسامی ناخوشایند دیگر. بالای تصویر هم عبارت «وب سیاه» خودنمایی میکند.
او در انتخابی هوشمندانه، شبکه جهانی اینترنت را به تارعنکبوت تشبیه کرده که تمام کره زمین را دربر گرفته است. لازم هم نیست که بگویم عاقبت چیزهایی که در تارعنکبوت گرفتار میشوند، چیست. ولی کالاگر پا را یک قدم دیگر هم جلوتر میگذارد و به قسمتهایی از اینترنت اشاره میکند که نه تنها نظارتی ازسوی هیچ کس بر آن نیست، بلکه بسیاری از محتواهای مسموم در همین قسمت تولید میشوند.
«Dark Web» یا همان بخش تاریکی که خیلیها از وجودش باخبر نیستند، مسئول تولید خیلی از چیزهایی است که ما مصرف کنندگان آن هستیم؛ اطلاعاتی که نه به کار ما میآید و نه هیچ کس دیگر. تنها کارشان مسموم کردن ذهن و عوض کردن تدریجی دیدگاه آدمها به خیلی از امور است؛ آدمهایی که فرهنگ استفاده از فضاهای مجازی شان، دست کم ۱۰۰ سال عقبتر از پیشرفتشان است و هرچیزی را میتوان به خوردشان داد.
برای خواندن درباره کارتونهای دیگر روی تصویر زیر کلیک کنید
جعبه کارتونها