اول:
داشت دیرم میشد. قرار بود برسم به کلاس زبانی که با ۱۰ دقیقه تأخیر، غیبت میخورد. پشت چراغ قرمز گیر افتادم. البته فرصت خوبی بود که کتابهای زبان را از داشبورد دربیاورم و سرووضع ژولیده و خسته از کارم را مرتب کنم. داشتم عطر میزدم به مقنعه ام که تق تق زد به شیشه؛ مرد گل فروش سر چهارراه.
از پشت شیشه گفتم «نمی خوام، به خدا دیرم شده!» گفت: «یه دیقه شیشه رو بده پایین، کارت دارم!» حدس زدم که میخواهد دوباره چانه بزند تا گل بخرم. شیشه را دادم پایین و باز سریع و پشت سرهم گفتم «من دو ساعت دیگه از همین جا برمی...» داشتم حرف میزدم که پرید وسط حرفم: «نمی خوام گل بخری. یه کم از عطرت رو بزن به دستم. خسته شدم از بوی دود و ماشین!» بعد دستش را آورد جلو تا عطر بزنم. چند پیس عطر زدم. بو کرد. صورتش خندید، گفت «خیلی بوی خوبی میده» و بعد رفت. من هم همین طور شوکه مانده بودم که پس گلها چی؟ بو ندارند؟
دوم:
از خواب بیدار شدم. نه سرفه میکردم، نه آب ریزش بینی داشتم و نه بدن درد. مطمئن شده بودم که یک سرماخوردگی ساده است. ۳ روز پیش هم آزمایشها همه چیز را منفی نشان داده بود. خیالم راحت شد که بروم سرکار. چون عادت داشتم صبحانه را با نان تازه بخورم، رفتم نان را روی اجاق گذاشتم که گرم شود. آمدم آماده شوم و لباس هایم را بپوشم. طبق عادت باز عطر زدم. چندبار زدم. بو نمیداد. هرچه مقنعه ام را میگرفتم جلو صورتم، بو نمیداد. حس وحشتناکی بود. وحشتناکتر از آن، دیدن دود بلندشده از آشپزخانه بود. نان داشت میسوخت و من باز نفهمیدم. یعنی نه عطرم بو داشت و نه نان؟
سوم:
کرونا از ما خیلی چیزها را گرفت. مثلا همین امسال را. ساعتها و دقیقههایی که هرکاری که میخواستیم بکنیم، ته ذهنمان این حرف ته نشین شده بود: «الان که کروناست، نمیشه!» گرفتن آدمها دردناک ترینش بود. چیزی که نمیشود برایش نوشت. صبح تا شب هم گریه کنی، سال تا سال هم گریه کنی، نمیتوانی هضم کنی که یک بیماری ویروسی عزیزت را گرفته است؛ اما سادهترین چیزی که گرفت، همین بوی چیزها بود.
به نظر من بوکردن ۲ وجه دارد؛ یکی همین معنی صرف آن است، یعنی واردشدن مولکولهای یک چیز به مشام آدمی و معنی دیگرش برمی گردد به فاصله. تو فقط زمانی میتوانی چیزی را بو کنی که با او یا آن فاصله نداشته باشی. مثلا من یک سال است که بوی دریا را نشنیده ام، بوی خانه بی بی، بوی بچه تازه به دنیا آمده، بوی شلوغیهای عید که قاطی شده است از بوی سپند و آب تنگ ماهی قرمز و سمنو.