عظیمی‌راد: پرونده تاثیر قطعی معدل در کنکور سراسری، به نفع کنکوری‌ها بسته شد بهترین زمان غذا خوردن برای ورزش؛ قبل، حین یا بعد؟ مستمری مددجویان کمیته امداد و بهزیستی واریز شد (۲۱ فروردین ۱۴۰۴) پاسخ‌های رئیس سازمان نظام پزشکی مشهد به مشکلات مردمی | از تبانی پزشک و آزمایشگاه تا زمان ویزیت هر بیمار کاهش ۳۰ درصدی بارش‌ها در ۱۸ استان کشور نسبت به آمار بلند مدت رمزگشایی از ۴۰۰ فقره سرقت توسط پلیس مشهد | دستگیری سارقان بام بازار‌ها پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی (۲۱ فروردین ۱۴۰۴) | احتمال انتقال هوای غبارآلود از ترکمنستان طی روز جمعه باقلا برای چه افرادی مضر است؟ دم‌نوش‌ها و نوشیدنی‌های گیاهی عالی برای هر زمان از روز بازنشستگان تأمین اجتماعی: شرایط دریافت وام ۵۰ میلیون تومانی را تسهیل کنید آیا گلودرد مداوم نشانه ابتلا به سرطان است؟ پیش‌بینی هواشناسی کشور (۲۱ فروردین ۱۴۰۴) | ۲ سامانه بارشی در راه ایران خوردنی‌هایی که به کاهش آلرژی کمک می‌کنند افزایش عجیب اضافه‌وزن و چاقی در کشور امروز، آخرین مهلت ثبت‌نام نوبت دوم کنکور سراسری ۱۴۰۴ | غیرقابل تمدید (۲۱ فروردین) گره ۸۰۰ هزار میلیارد تومانی مناسب سازی مدارس کشور قتل زن جوان به دست همسرش در نور | قاتل اعتراف کرد کشف بیش از ۲ کیلوگرم تریاک از معده قاچاقچیان در خراسان‌شمالی طرح‌های کمیته امداد برای سرمایه‌گذاری در تولید ملی| از آموزش تا ایجاد ۱۳ هزار اشتغال برای مددجویان هیچ پروژه قانونی به نام پتروشیمی میانکاله وجود ندارد کمبود کپسول اکسیژن در حادثه حریق درمانگاه مشیریه تکذیب شد محمد درویش: بزرگترین ناترازی آب کشور در خراسان رضوی است حادثه برای سرویس مدرسه در قم | راننده و ۴ دانش آموز دختر مصدوم شدند داروی بیش فعالی مصرف می‌کنید؟ فشار خونتان را کنترل کنید خلع‌سلاح محیط‌بانان نیاز به پشتوانه مطالعاتی دارد| درگیری‌های مسلحانه در صیانت از محیط‌زیست باید برچیده شود آتش‌سوزی در یکی از هتل‌های کربلا| هیچ زائر ایرانی در آتش‌سوزی هتل شمس کربلا آسیب ندیده است (۲۰ فروردین ۱۴۰۴) کشف ۴۰ کیلوگرم خاک و سنگ جزیره هرمز از گردشگران نوروز ۱۴۰۴ سقوط یک سنگ، علت فوت کارگر معدن فلورین بجستان | قطعی برق، شاید مقصر حادثه (۲۰ فروردین ۱۴۰۴) ۹۷۰ نوزاد از خدمات بانک شیر مشهد بهره‌مند شدند (۲۰ فروردین ۱۴۰۴) واکنش دانشگاه کاشان به حادثه مارمولک در غذای سلف دانشجویی ریزش معدن در بجستان خراسان رضوی یک فوتی و ۲ مصدوم برجای گذاشت (۲۰ فروردین ۱۴۰۴)
سرخط خبرها

یک قطره خون!

  • کد خبر: ۶۱۹۱۸
  • ۱۳ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۳:۰۵
یک قطره خون!
الهام ظریفیان - روزنامه نگار
تلفن را با سر و شانه می‌چســــباندم به گوشـــم و مثل مسخ شده‌ها تکرار می‌کردم: «جدی؟! ... وای... بیچاره سنی هم نداشت که...!» چاقو در یک دستم بود و پیاز از وسط برش خورده در دست دیگرم. جمله‌های بعدی از دهانم خارج می‌شدند: «زن و بچه شم نذاشتن برن تشییع جنازه ش؟!... بیا... کی از آینده ش خبر داره...؟! بردن چالش کردن، روش هم آهک ریختن... تمام!»
 
تلفن گاهی از بین سر و شانه ام سر می‌خورد و می‌افتاد روی صفحه صاف ام دی اف روی اوپن که خط‌های قهوه‌ای کج ومعوجش به طرز ناشیانه‌ای سعی داشتند از چوب تقلید کنند. در دلم می‌گفتم: «اَه...؟!» دستم را داخل پلاستیک می‌کردم، تلفن را برمی داشتم و دوباره با استخوان شانه ام آن را کنار گوش نگه می‌داشتم.
 
بعد برای اینکه پی حرف را گرفته باشم، می‌گفتم: «تو رو خدا شمام رعایت کنین... هیچ جا نرین... هیچ کس رو هم راه ندین...!» تقریبا کار هر روزم بود. سوپ را با شلغم و سیر و آویشن و ریشه جوز و کلی ادویه جات دیگر بار می‌گذاشتم. بعد می‌رفتم سراغ لیموشیرین و پرتقال. به اندازه‌ای که یک لیوان آب بدهد، دوسه تایشان را می‌چلاندم. روزی سه بار به همه دستگیره‌ها الکل می‌پاشیدم.
 
کلی کار‌های دیگر هم بود که حالا وقتی بهشان فکر می‌کنم، نفسم می‌گیرد و فکر می‌کنم خواب در خواب شده ام. بعد وحشت زده دنبال یک قطره خون می‌گردم، اما پیدایش نمی‌کنم که بگویم: «چیزی نیست... خون خواب رو باطل می‌کنه...»
دید و بازدید‌های عیدمان به لطف تماس‌های تصویری پیام رسان‌های مجازی بود و گاهی سوپ و آشی که برای هم می‌فرستادیم و قبل از آوردن به خانه ظرفش را با الکل ضدعفونی می‌کردیم.
 
زندگی مان شده بود دربه در گشتن دنبال یک شیشه الکل و یک بسته ماسک و یک قوطی ویتامین دی هزار! نه آجیل عیدی، نه دید و بازدیدی که به هوای نزدیک شدن ساعت پخش «نقی» تا آخر شب طول بکشد و نه حتی خندیدن به جوک‌هایی درباره تعداد ماچ‌های میهمانان در دید و بازدید‌های عید!
 
حالا با اینکه خیلی‌ها می‌گویند ما دیگر «سِر» شده ایم و آن همه حساسیت‌ها و وحشت‌ها کم رنگ شده اند، من هنوز هم فکر می‌کنم خواب در خواب شده ام. خونی هم در کار نیست. انگار دیگر هیچ خونی در رگ هایمان پیدا نمی‌شود.
 
شاید من هم یک جور‌هایی سِر شده ام که دیگر صبح‌ها بین راه رادیو را روشن نمی‌کنم تا خبر‌های اقتصادی را بشنوم، پسرکی را که پشت چراغ با دستمال چرکش رد‌های خاکستری روی شیشه می‌اندازد، نمی‌بینم و ظهر‌ها به هوای سرزدن به کتاب فروشی یک چهارراه بالاتر راهم را کج نمی‌کنم.
 
حتما سِر شده ام که هرچه حساب و کتاب می‌کنم و چرتکه می‌اندازم، باز هم هرماه یکی دو قسطم کم می‌آید و هرروز پلاستیک خریدهایم سبک‌تر می‌شود. حتما سِر شده ام که هرچه در خواب به خودم می‌گویم «توی خوابی!» بیدار نمی‌شوم.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->