خسرو فرمند | شهرآرانیوز - فیلم سینمایی «دُنِ آرام» اقتباسی است از یکی از رمانهای مشهور ادبیات روس و بهترین اثر نویسنده اش، میخاییل شولوخوف (۱۹۰۵ تا ۱۹۸۴). فیلم مانند رمان، سالها زمان برد تا به شکل کامل آماده عرضه به مخاطب شود. سرگئی باندارچوک (۱۹۲۰ تا ۱۹۹۴)، کارگردان و هنرپیشه برجسته روس، فیلم برداری «دن آرام» را در سال ۱۹۹۲ کلید زد و وقتی ۲ سال بعد درگذشت، راشهای فیلم به ایتالیا انتقال داده شد که با شوروی در ساخت فیلم شراکت داشت. سرانجام با پیگیری روسها و حتی شخص ولادیمیر پوتین، نسخه تدوین شده آن به دست فیودار باندارچوک، فرزند کارگردان فقید، در سال ۲۰۰۶ ارائه شد.
«دن آرام» اثری تاریخی و خانوادگی است که به برخی رویدادهای مهم اوایل سده بیستم میلادی میپردازد. داستان آن بازهای ده ساله از ۱۹۱۲ تا ۱۹۲۲ را دربرمی گیرد و در این مدت، ماجراهایی عاشقانه و حادثهای را بر بستر وقایع تاریخی جنگ جهانی اول و درگیریهای بلشویکها با نیروهای تزار و جنگ داخلی روایت میکند. گریگوری (راپرت اورت)، قهرمان داستان، جوانی قزاق از خاندان کشاورز ملخوف است که در روستایی در منطقه «دن» و در حاشیه رودخانه دن زندگی میکنند. این خاندان، سوارکار و شمشیرزن و شجاع و جنگاور نیز هستند و حتی در برابر تزار روسیه سر خم نمیکنند. دراین میان، گریگوری به دختری خدمتکار به نام آکسینیا (دلفین فارست) دل میبندد، اما با وجود عشق دوسویه آن دو، مناسبات سنتی و طبقاتی و مخالفت پدر (موری آبراهام) مانع از وصال ۲ جوان میشود. خانواده برای پسرشان دختری هم شأن به نام ناتالیا (النا باندارچوک) را انتخاب میکنند و گریگوری به ناچار به ازدواج با او تن میدهد و از او صاحب بچه هم میشود.
فیلم پرفرازونشیب است و در آن، رفت و برگشتهای قهرمان، از میدان جنگ به آرامش دن و از دن به میدان جنگ و از زندگی با ناتالیا به همراهی با آکسینیا و برعکس، به علاوه چالش هایش با آدمهای دیگر به نمایش درمی آید. مرد شجاع، زمانی در یونیفرم سربازان تزار به جنگ با آلمان و متحدانش میشتابد و در وقتی دیگر، عضو ارتش سپید و علیه سرخها (کمونیست ها) میشود و باز به سرخها میپیوندد و بارها زخم برمی دارد. او سرانجام خسته از جنگیدن و به امید بازیافتن آرامش، به آغوش ۲ فرزندش در حاشیه دن آرام بازمی گردد، درحالی که هم ناتالیا و هم آکسینیا را در رخدادهایی غم انگیز از دست داده است.
اما رمان «دن آرام» کاری منحصربه فرد در کارنامه شولوخوف است. آن را با شاهکار تالستوی، یعنی «جنگ و صلح»، مقایسه کرده اند. اگرچه شولوخوف شاید به اقتضای زمانه جولان ایدئولوژی در حکومت شوراها، بیانی واقع گرایانهتر و البته بدبینانه دارد. او با رویکردی بی طرفانه درگیریهای سرخها و سپیدها را به تصویر میکشد و دراین بین، گاه بی رحمی و خشونت و ویژگیهایی از کمونیستها را نمایش میدهد که درنتیجه، این کتاب چهارجلدی، که انتشارش از ۱۹۲۸ تا ۱۹۴۰ طول کشید، در حکومت شوروی به شدت سانسور میشود. البته شولوخوف نویسندهای است که در دیگر داستان هایش با حکومت هم سوست و خودش نیز مورد توجه استالین. حتی زمانی که بدبینی پلیس مخفی را برمی انگیزد، حاکم جنایتکار شوروی جانش را نجات میدهد و آقای نویسنده به مطرحترین نویسنده آن گستره ایدئولوژی زده تبدیل میشود!
بااین همه، تمایز «دن آرام» با دیگر آثار او، بازهم برایش حاشیه میسازد و شایعهای بر سر زبانها میافتد که نویسنده واقعی این رمان، کس دیگری است. این شایعه اثبات نمیشود و بررسیهای پژوهشگران و بعدها یک کوشش رایانه ای، انتساب اثر را به نویسنده دیگر رد میکنند. به کارگیری گویش و اشعار عامیانه قزاق ها، استفاده از تشبیه و استعاره و پرداختن به طبیعت از ویژگیهای این رمان است. کتاب توانست جایزه استالین و جایزه لنین و حتی نوبل ادبیات سال ۱۹۶۵ را نصیب نویسنده اش کند.
در زبان فارسی چند ترجمه از این اثر پرحجم چاپ شده است، از جمله برگردان محمود اعتمادزاده به آذین و احمد شاملو که در ایران شهرت زیادی دارند.
*در نگارش این یادداشت، افزون بر خود فیلم نام برده، از منابع اینترنتی و همچنین ۲ کتاب مرجع «نویسندگان روس» (به سرپرستی خشایار دیهیمی، نشر نی، ۱۳۷۹) و «فرهنگ ادبیات جهان» (زهرای خانلری، انتشارات خوارزمی، ۱۳۷۵) استفاده شده است.