گذراندن زمان در طبیعت، فواید بسیاری در حفظ سلامت روان دارد تولد نوزاد با وزن حدود ۴کیلو و ۹۰۰ گرم در قوچان  (۱۳ فروردین ۱۴۰۴) ورود سامانه بارشی جدید از جمعه (۱۵ فروردین ۱۴۰۴) ۱۳ فروردین، از افسانه پوریم تا جشن طبیعت ماهی های قرمز را فردا در رودخانه ها رها نکنید!+ویدئو تردد از تهران به شمال ممنوع شد (۱۲ فروردین ۱۴۰۴) مقصران سانحه واژگونی اتوبوس کرمان _ مشهد شناسایی شدند ماجرای فرود اضطراری هواپیمای کویتی در فرودگاه زاهدان چه بود؟ ترافیک سنگین در جاده‌های شمال (۱۲ فروردین ۱۴۰۴) شمار جان‌باختگان ناشی از تصادفات در نوروز ۱۴۰۴، به ۷۰۴ نفر رسید (۱۲ فروردین ۱۴۰۴) پایان گروگان‌گیری پدر آیسان اسلامی بلاگر معروف پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی برای ۱۲ و ۱۳ فروردین ۱۴۰۴ یک کنشگر محیط زیست: مردم در سیزده‌به‌در، جز ردپا چیزی در طبیعت باقی نگذارند آغاز موج بازگشت مسافران نوروزی | احتمال اعمال محدودیت‌های مقطعی در محور‌های شمالی پیش‌بینی بارش باران قابل ملاحظه در برخی نقاط کشور (۱۲ فروردین ۱۴۰۴) کاهش ۱۵ درصدی آمار فوتی‌ها در تصادفات نوروزی خراسان رضوی (۱۱ فروردین ۱۴۰۴) سه تصادف پیاپی در خراسان رضوی با ۱۶ مصدوم | ۲ مصدوم با بالگرد به بیمارستان منتقل شدند (۱۱ فروردین ۱۴۰۴) توضیحات رئیس پلیس راهور فراجا درباره حادثه اتوبوس کرمان-مشهد آمار تلفات زلزله میانمار از ۲ هزار نفر عبور کرد بازگشایی دوطرفه جاده کرج - چالوس (۱۱ فروردین ۱۴۰۴) صدور هشدار هواشناسی در پی پیش‌بینی رگبار باران در برخی نقاط خراسان رضوی (۱۱ فروردین ۱۴۰۴) جست‌و‌جو‌های آنلاین ایرانی‌ها در سال ۱۴۰۳؛ پژواکی از بحران‌ها و آرزو‌های یک ملت مرحله دوم ثبت‌نام کنکور ۱۴۰۴ از ۱۶ فروردین آغاز می‌شود+ جزئیات اشغال ۹۰ درصدی هتل‌های اطراف حرم مطهر رضوی در ایام نوروز | حدود ۱۰ درصد افزایش سفر‌ها به مشهد را خواهیم داشت ورود بیش از ۴ میلیون و ۳۰۰ هزار زائر و مسافر به خراسان رضوی پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی امروز (دوشنبه، ۱۱ فروردین ۱۴۰۴) | ماندگاری هوای گرم تا پایان هفته پیش‌بینی بارش باران در برخی نقاط کشور (۱۱ فروردین ۱۴۰۴) مراقب باشید؛ «آنفلوانزای معده» در کمین سلامتی درمان سرطان خون در کودکان و شانس بهبودی تا ۹۰ درصد کبد چرب؛ مهمانی خاموش که بی‌صدا پیشروی می‌کند!
سرخط خبرها

درباره پیری، جوانی و فلینی

  • کد خبر: ۶۳۲۸۵
  • ۱۸ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۲:۵۱
درباره پیری، جوانی و فلینی
حبیبه جعفریان - نویسنده و روزنامه نگار
بهانه یاد کردن آدم‌ها بیشتر وقت‌ها خیلی خیلی جزئی و زیرپوستی است. بعضی وقت‌ها یک کلمه است فقط و برای من که دوستان سفرکرده و در غربت بسیار دارم، این بهانه‌ها همیشه تکانه‌هایی بوده است تا ناگهان بروم سراغ نامه نگاری به یکی شان که گاهی به چند سال می‌رسد که از او خبر و نشانی ندارم. چند روز قبل آمدم جمله‌ای را در کتابی برای نوشتن متنی، دوباره ببینم و کارت تبریکی که مربوط به نوروز سال ۱۳۹۰ بود، لابه لای ورق هایش پیدا کردم. از دوستی بود که سال‌ها باهم کار کردیم و رویا‌ها بافتیم و روزنامه نگاری‌ها کردیم. بعد او به سختی بیمار شد. هم جنگید هم نجنگید. هم قوی بود. هم خودش را می‌باخت؛ چون در این بیماری، با زوال و زمان، پنجه باید درمی افکند و زوال و زمان را گاو نر و مرد کهن هم حریف نبوده و نشده اند. کارت تبریک را جایی محفوظ و مخصوص گذاشتم. برای دوستم نامه نوشتم و کتاب را به یاد او و به عشق بصیرتی که در کلمات آن هربار و هربار به کف می‌آوری، از سر و با ولع خواندم و این، ورقی است از گلستانش:

اولین بار که رفتم رم، هجده سالم بود. در یک پانسیون زندگی می‌کردم و همسایه ام در اتاق بغلی یک کارمند رمی چهل وچندساله بود که به شدت دلش می‌خواست جوان به نظر برسد. مدام به سلمانی می‌رفت. به صورتش کرم می‌مالید. ماسک مو می‌گذاشت. یکشنبه‌ها تمام روز توی تخت می‌ماند و شب دو تکه باریک گوشت خام را با کش روی هر دو گونه اش می‌گذاشت و می‌خوابید. صبح‌ها اغلب می‌دیدم که لباس خواب به تن از اتاقش بیرون می‌آید، در اتاق را می‌بندد و بی حرکت می‌ایستد، مدتی دستش را روی دستگیره می‌گذارد و بعد یک باره در را باز می‌کند و سرش را به درون اتاق می‌برد. من که کنجکاو شده بودم، یک روز صبح دلیل این کارش را پرسیدم. اول مقاومت کرد، اما نگاه مصمم مرا که دید، گفت این نحوه بستن در اتاق و پس از مدتی سر فرو بردن در آن به او اجازه می‌دهد بفهمد آیا کمترین بویی از پیری در اتاق هست یا نه. الان شصت وچهارساله ام و از مدتی پیش هربار که از اتاقم بیرون می‌آیم، یاد این خودشیفته می‌افتم و همان کار را می‌کنم؛ دوسه بار در اتاقی را که بسته بودم، باز می‌کنم تا با اندکی نگرانی، هوا را بو کنم.

به قول سیمون دوبووار، پیری بی خبر روی سرمان آوار می‌شود. کاملا درست است. تا همین دیروز در همه گروه‌ها و محفل ها، سر همه میز‌های شام و ناهار من از همه جوان‌تر بودم. آیا می‌شود که ظرف چند ساعت، چند روز یا حتی بگو یک هفته، یک باره از همه پیرتر شده باشم؟ احساس خودم این است که هیچ تغییری نکرده ام. شاید کمی بی خواب شده ام و بعضی شبگردی هایم را از برنامه ام حذف کرده ام، اما حس نمی‌کنم که با هجده سالگی ام تفاوت زیادی کرده ام. هنوز هم با همان کنجکاوی و بی مسئولیتی به زندگی نگاه می‌کنم. هنوز هم پیدا کردن نظریه‌ای جدی و عمیق درباره اینکه کی ام یا چی ام را به فردا می‌اندازم. الان در شصت وچندسالگی هیچ گونه فکر کلی‌ای ندارم و به نظرم می‌آید که با نداشتن فکر کلی، حالم خیلی بهتر است. این گونه احساس جوان بودن می‌کنم و به نظرم آدم باید تا هرقدر که جا دارد، جوان بماند. عاقل و بالغ شدن فقط یک نتیجه دارد؛ فهمیدن اینکه عاقل و بالغ شدن به هیچ دردی نمی‌خورد.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->