محمدناصر حقخواه | شهرآرانیوز - سریال، آینده تولیدات نمایشی در دنیا را رقم خواهد زد. این جملهای است که خیلی از اهالی اقتصاد هنر و سرمایهگذاران فرهنگی روی آن اتفاق نظر دارند. از یک دهه پیش که شبکههای کابلی و اینترنتی به تدریج قویتر شدند و کارگردانان و بازیگران سرشناس سینمایی که تن به بازی در سریالهای تلویزیونی نمیدادند به دنیای سریالسازی وارد شدند؛ این پیشبینی میشد و هر چه جلوتر رفتیم و موفقیت و اعتبار و گستردگی و سازماندهی شبکههای کابلی، vodها و پلتفرمهای مختلف فضای مجازی بیشتر شد؛ این پیشبینی بیشتر و بیشتر ثابت شد.
مردم وقتی میتوانند با کیفیت و صدا و تصویر خوب و با پرداخت هزینه کمتر و با کیفیت بالا در خانه بنشینند و هر چند قسمتی که دوست دارند از سریال مورد علاقهشان را ببینند؛ طبیعتا میل و رغبتشان به خروج از خانه و نشستن در سالن سینما و صرف پول و زمان بیشتر، کم میشود. هرچند همانطور که سینما نتوانست جای تئاتر را در اوایل قرن پیش بگیرد؛ سریالسازی هم نمیتواند جای آیین حضور در سالنهای سینما و گردهمایی پر شور و رازآمیز در سالن تاریک سینما را بگیرد، اما چه بخواهیم چه نخواهیم سازندگان جهانی دارند به سمت سریالسازی و مخاطبان به سمت سریالبینی میروند.
در کشور ما هم هر چند سلطه بیچون و چرای سریالهای ترکیهای نسبت به دوره اوج آن کمتر شده است، اما از زمانی که بخشی از مردم به تماشای سریالهایی غیر از سریالهای صدا و سیما نشستند، چشمشان به سریالهای ترکیهای باز شد. دنیایی که سریالهای ترکی برای تماشاچی ایرانی خلق کرد بیشتر ابتذال بود. سریالهایی خوشرنگ و لعاب با آدمهایی زیبارو و خوشپوش که در مکانهایی تماشایی زندگی میکردند و درگیر مسائلی نه چندان مهم میشدند؛ منطق روایی و فیلمنامههای سست ترکی هم باعث میشد که روز به روز چشم تماشاچی به زرق و برق و ذهن او به سادگی و دوری از چالش عادت کند.
چند سال پس از آن روزها و در دورهای که پلتفرمهای اینترنتی پخش سریال وارد سبد فرهنگی مردم شدند؛ موفقیت و اقبال بالا، ساخت سریال از سوی گروههای حرفهای با هزینههای بالا در آن رایج شد؛ یکی از مهمترین مشکلاتی که حالا توی ذوق میزند؛ تأثیر زیباییشناسی آن دوران روی ذهن و چشم مخاطب است. بیشتر سریالهای این روزها که از لحاظ کمی تعدادشان بسیار بالا رفته است؛ از نظر کیفی نه تنها فیلمنامه قوی و شخصیت پردازی عمیق ندارند و به چالشهای مهم اجتماعی نمیپردازند؛ بلکه تمام سرمایهشان را روی زرق و برق ظاهری خرج کردهاند. سر و شکلی که در خدمت اثر نیست و بیشتر شبیه پز دادن یک خانواده تازه به دوران رسیده با داراییهای جدید است!
این نکتهای است که البته گفتنش باب طبع بیشتر مخاطبان نیست؛ چنانکه وقتی گفتوگوی یکی از منتقدان مطرح سینمایی با خبرگزاری صبا در صفحات مختلف اینستاگرام دست به دست شد؛ مردم به این نکته که سطحینگری و نگاه به سریالهای پر زرق و برق خارجی کار اشتباهی است واکنش نشان دادند و بیشتر نظرها علیه این حرف بود! هر چند که کار بعضی کارگردانان که معروف به استفاده از لوکیشنهای لاکچری و بازیگران خوشپوش شدهاند؛ آن قدر نقد شده که اغلب مردم آنگونه آثار را دست میاندازند؛ اما هنوز راه زیادی مانده تا سلیقهای که برای بیشتر مخاطبان ساخته شده است عوض شود.
نکتهای که شاید برای کشف ابتذال در این آثار مهم باشد و به درد هر مخاطبی بخورد، این است که؛ هنگام تماشای آثار متعدد شبکه نمایش خانگی یک لحظه پوشش و رنگ و لعاب تصویر را فراموش کنیم و این سؤال را از خود بپرسیم که دقیقا این سریال در شبکه نمایش خانگی چه فرقی با سریالهای کم کیفیت تلویزیون دارد؟ پاسخ در بیشتر موارد، هیچ است. همان آثار با همان نوع نگاه و دغدغهها و ضعف فیلمنامهها، فقط با لباسهای خوشرنگ و ماشینهای گران و خانههای گران و جدید و حیوانات کمیاب پوشش داده شدهاند. سریالهای نمایش خانگی در روایت و محتوا هیچ ارزش افزودهای نسبت به سریالهای تلویزیون ندارند و به زودی دستشان برای مردم رو خواهد شد؛ اکنون، اما همه درگیر تجربههای بصری مبتذل تازه هستیم.