میترا صدر | شهرآرانیوز؛ سفیدگری یا رویگری کمی بعد از ایجاد بازارهای مسگری و ساخت ظرفهای مسی به وجود آمد. این شغل چند هزار ساله وقتی پا گرفت که مردم فهمیدند ظرفهای مسی بدون لایه سفید قلع، سمی تولید میکنند که زیانآور است. علیاصغر خلیلزاده امیرآباد، رویگر محله امام هادی (ع) است که این شغل را از آبا و اجداد خود به ارث برده است.
اجداد ما رویگر بودند
خودش پشت میز آهنی نسبتا بزرگی که حدود ۵۰ سانتیمتر ارتفاع دارد، نشسته و ابزار کارش را روی آن گذاشته است. وسط میز سمت راستش، به اندازه یک دایره با قطر حدود سی سانتیمتر خالی است. شعله گاز را میتوان از دور دید. ظرفهای مسی اطرافش پراکندهاند. دو قابلمه، چند قاشق و تعدادی بشقاب منتظرند تا به دست این استادکار قدیمی سفید شوند. علی اصغر خلیلزاده امیرآباد ۶۳ سال دارد و بزرگ شده محله آبکوه است. او حالا در محله امام هادی (ع) زندگی میکند و در حیاط خانهاش ظرفهای مسی دوست و آشنا، همسایهها و هیئتهای محله را سفید میکند. سفیدگری یا رویگری شغل آبا و اجدادی آنهاست و علیاصغر نیز این شغل را از برادر بزرگترش علیاکبر آموخته است. او میگوید: «پدربزرگان ما یزدی هستند و یزد هم یکی از بازارهای معروف مسگری و رویگری را دارد.»
هنری رو به افول
علیاکبر (برادر بزرگتر) متولد ۱۳۳۴ است. او خاطرات مادربزرگ پدریاش را به یاد دارد و میگوید: «یک داستان یا شاید هم افسانه درباره نسب و ریشه خانوادگی ما وجود دارد که مادربزرگمان که او هم از مادربزگش شنیده بود همیشه آن را برایمان تعریف میکرد. داستان از این قرار است زمانی که یعقوب لیث صفاری میخواسته از گردنه دالاهو عبور کند، با ایل لُر آشنا و شبی مهمان آنها میشود. او با دختر رئیس ایل ازدواج میکند و جد بزرگ ما به دنیا میآید. میدانید که صفار به معنی رویگر است و پیشه یعقوب لیث صفاری، بنیانگذار سلسه صفاریان در قرم سوم هجری در ایران هم رویگری بوده است.
این داستانی است که سینه به سینه در خانواده ما نقل شده و نمیدانیم تا چه اندازه شبیه واقعیت است. اما هرچه باشد پدرم رویگری را به من و برادرم علی اصغر آموخت. البته من بعد از فوت پدر دنبال شغل دیگری رفتم و علیاصغر آن را ادامه داد. رویگری دیگر مثل گذشته رونق ندارد و رو به افول است. ما آخرین افراد در نسلمان هستیم که رویگری را ادامه دادهایم. فرزندان ما این هنر را نیاموختند.»
راسته مسگرها و رویگرها
علیاصغر درباره گذشته این شغل در مشهد میگوید: «درگذشته راسته بازار مسگرها و رویگرها را میشد در بازارهای سنتی عباسقلیخان و پنجتن پیدا کرد، ولی حالا چیزی از آنها باقی نمانده است. بهمرور و با آمدن ظروف چینی، شیشهای و آکروپال، فروش مس از رونق افتاد و این بازارها منحل شد. حالا رویگرهای قدیمی را میتوان در بعضی محلات شهر پیدا کرد. این روزها دوباره خرید مس کمی رونق گرفته است. قدیمیها و هیئتیهای محله امام هادی (ع) و آبکوه من را میشناسند و ظرفهای خود را برای سفیدکردن پیش من میآورند. برای همین درآمدم بهتر شده است.»
داستان سفیدکردن مس
کشیدن قلع بر روی ظرفهای مسی خود داستانی دارد. علیاصغر درباره آن میگوید: «ابتدا ظرف مسی را روی آتش میگذاریم تا کاملا داغ شود. بعد به آن «نِشادُر» میزنیم. زمانی که نِشادُر را روی مس داغشده میریزیم، زَنگار روی مس تمیز میشود. بعد قلع را روی آن میزنیم و با پنبه روی ظرف پخش میکنیم.»
او درباره سختی کار رویگری میگوید: «برای ما که از ده سالگی این کار را شروع کردهایم راحت است، اما ضرر زیادی دارد. زمانی که ِنشادُر را روی مس داغشده میریزیم، دود بلند میشود و این دود برای ریهها مضر است. روزهای اول ممکن است دست شاگرد بسوزد، یا قلع را درست روی مس پخش نکند.. برای استاد شدن در اینکار باید سه تا چهارسال کنار یک استاد کار کرد.»
گازانبر، چکش، سندان و ...
ابزارهای این شغل علاوه بر میز آهنی و گازانبرحلقه، انبردست، چکش، قیچی و سندان است. انبر حلقه برای ظرفهای بلند و آنهایی که لبه بلندی دارند مثل قابلمه استفاده میشود. انبردست برای ظرفهای لبه کوتاه مانند بشقاب استفاده میشود. چکش برای ظرفهایی استفاده میشود که تورفتگی دارند و باید صاف شوند. قیچیهای بزرگ برای برش مس و قلع و سندان هم برای ظرفهای بزرگتری که نیاز به صاف شدن دارد، استفاده میشود.
علیاصغر درباره خرید قلع میگوید: «با اینکه ایران معادن سرب و قلع دارد، اما قلع آماده از کشورهای اروپای شرقی و برزیل وارد ایران میشود. قلع برزیلی کیفیت و شفافیت بیشتری دارد. البته این ورق نازک و سنگین است. در حال حاضر هر کیلو قلع را به قیمت ۸۰۰ هزارتومان میخریم.»