زهرا بیات | شهرآرانیوز - نخستین روز ماه مبارک رمضان سال ۱۳۹۵ (برابر با ۱۷ خرداد)، محمد اسدی ۳۱ ساله با نامهای جهادی «غلام عباس» در عراق و «ابو زینب» در سوریه به شهدای جاویدالاثر پیوست. او متولد مشهد و دانشآموخته رشته حقوق بود و پیکرش پس از یک سال در مهر ۱۳۹۶ به کشور منتقل و در کوهستان پارک خورشید مشهد در کنار مزار شهید مدافع حرم جواد جهانی به خاک سپرده شد. اگرچه وصیتنامهای از این مدافع حرم برجا نمانده، اما در فیلمی ۳۵ دقیقهای که در ۱۵ مهر ۱۳۹۴ ضبط شده است، توصیهها و حرفهایی دارد که شنیدنش و خواندنش خالی از لطف نیست. این گفتگو هماینک پیشروی شماست.
زندگی
من هم زندگی را دوست دارم و دوست داشتم همسر و فرزندان زیادی داشته باشم، اما حال که جهاد شده و دشمن جنایتکار خدانشناس به سرکردگی آمریکا بر حریم زنان و کودکان بیگناه تجاوز کرده و حتی سر از بدنشان جدا میکنند و حریم اهلبیت (ع) را مورد تعرض قرار داده، به خدا قسم که آرام نمینشینم و نمیگذارم به آسودگی به کار خبیثانه خود ادامه داده تا تمامی مسلمانان بیگناه را مورد ظلم و قتل قرار دهد و تا انتقام بیحرمتی به حرم بیبی، حضرت زینب (س) را بگیریم میجنگم و تا آخرین قطره خون برای رضای خداوند میجنگم و قتال میکنم.... و اگر ما از بخشندگان باشیم، پس من هرکس را که حقی بر گردنش دارم میبخشم و انشاءا... با تمام وجود سعی میکنم دیگر گناه نکنم تا به قیامت و روز جزای الهی مؤمن بشوم. شما را به عاقبتتان قسم، آخرت را جدی بگیرید و از نتیجه گناهان و سرکشی در مقابل احکام الهی و رسول خدا در این دنیا و آخرت بترسید به ویژه پدر و مادر عزیزتر از جانم، برادران، خواهران، خانواده من و تمامی دوستان.
دنیازدگی
مشغول دنیا و خود بودن است. همهاش فکر نکنیم که دنیازدگی فقط مال دنیا، ماشین، خانه و ... است حتی همین خانواده، زن و فرزند که ما مسئولیتی در قبال آنها داریم همانها هم به طوری که خودمان متوجه نمیشویم حب دنیا میشود (اموالکم و اولادکم فتنه) خدایی ناکرده توجیهی شود برای لحظه تصمیمگیری، اگر لحظهای آمد که واجب عینی شد از همه میخواهم اول از همه خانواده خودم میخواهم و دعا میکنم که تمام این سدها و بهانهها را کنار بگذارند و آن وظیفه خود را به نحو شایستهای انجام دهند و عاقبتبهخیر شوند.
مهمترین مسئله در این روزگاری که اینقدر گناه و فساد زیاد شده است؛ بازگشت به فطرت پاک الهی و تقوای الهی پیشه کردن است.
بصیرت
بحث مهم این دوره «بحث بصیرت است» با دید سالم نگاه کنیم. با دید باز، دیدی که مسائل را درست ببیند، حتی از پشت ظواهر، باطن را بتوانیم ببینیم و این دید هم حاصل نمیشود مگر اینکه انسان، بعد از گناه، دوری از گناه داشته باشد.
جهاد کثرت جمعیت
متأسفانه با بعضی کمکاریها و غرضورزیها و فتنههای بیرونی و خارجی، جمعیت ما، به ویژه در ایران و عراق بحث تعداد کم فرزند و ۲ فرزندی راه افتاده است.
برای مبارزه با آن باید جهاد شود، یعنی شما در هر کاری که بخواهید موفق شوید باید جهادی عمل کنید. جهادی عمل کردن خودش تعریف دارد. جهادی عمل کنیم یعنی چه؟ یعنی وقتی آن کار را اوجب واجبات بدانید یعنی مقدمتر بر هر کاری برای شماست و شما همه تلاشتان را بکنید و آن کار را انجام دهید، همانطور که برای جهاد شما اسلحه به دست میگیرید و جان خود را کف دست میگذارید آنجا هم باید همانطور باشد. مال خود، آبروی خود، جان خودتان، همه چیزتان، صبر خودتان، آرامش خودتان را وسط کار بگذارید.
تهاجم فرهنگی
در بحث تهاجم فرهنگی چطور دشمن از چیزی که ندارد و از باطل خود استفاده میبرد. ما این همه دستمان پر هست بحث قرآن، پیامبر (ص)، اهلبیت (ع)، بحث عاشورایی آقا امام حسین (ع)، استشهادی، بحث منطقی، علمی، ایمانی، قلبی، عاطفی از همه مباحث دین ما کامل هست. میتوان علیه دشمن عمل کرد و فتنه دشمن را خنثی کرد، متأسفانه بعضی از جوانان، هم سن و سالها و خانوادهها و جامعه ما به سمت خوبی نمیرود.
پیام به دشمنان اسلام
کسانی که فکر میکنند با سر بریدن و قطعه قطعه کردن و نشان دادن قلب از سینه در آوردن و خوردن و گاز زدن و امثال اینها میتوانند ما را بترسانند مثل اینکه اینها مکتب عاشورایی و فرزندان مکتب عاشورایی را نشناختند. اینها پیروان و عاشقان حضرت علی اکبر (ع) را نشناختند که فکر میکنند از تکهتکه کردن ما میترسیم. ما افتخارمان این است مثل اهلبیت (ع) مثل مولایمان، مثل آقامان، اگر خدا توفیق دهد به همان نحو از دنیا برویم.
آیات الهی
... خوب میدانم که زندگی همچنان جاری است و شادیها و غمها آمیخته در هم، با هزاران امید به آینده، چون گذشته وجود دارد، اما بهتر میدانم که دنیا به فرموده مولای متقیان عروس هزار دامادی است که آدمی اگر غفلت کند، چون گرگان درنده میدرد و در سیاهچال گمراهی و سراب دروغین هوسها گرفتار میشود و به لطف و یاری خداوند و مدد رسولا... (ص) و اهلبیتش (ع) نمیخواهم بگذارم که دلبستگی دنیایی مرا از غافله حقجویان دور سازد و از انجام تکلیف باز دارد و از ادای عهدی که با ابوالفضلالعباس بن علی (ع) بستهام، فاصله بگیرم. هر آینه عاشقتر میشوم انگار، وقتی حسین (ع) را در دل دارم، چون تشنهای که از فرط عطش حیران مانده، من حیران حسینم، من حیران اصحاب حسینم و غلام ناچیز و روسیاه غلامان حسینم.
خدایا بر ما آسان بگیر و ما را ببخش و از پاکان و پرهیزکاران و توبهکنندگان و بندگان خاصت قرار بده.
خدایا چه چیز بهتر از شهادت برای توست که وسیله وصل بنده ناچیز نیازمندِ مهر تو به خدای عظیم و غنی و مهربان است.ای تنها خدای احد و یکتا، مرا در زمره مورد مغفرت یافتگان خود قرار ده و به مهر و رحمتت من ناچیز و گنهکار را بالا ببر و به مولایمان حسین (ع) برسان که او نزد تو از مقربترین مقربان است و نزدیکترین به رسولت، پیامبر مهربانیها و امیرالمؤمنین علی (ع) و حضرت زهرا (س)، مادر شیعیان، است و هر که به او بپیوندد به آستان مهر تو و اولیا و اوصیای تو یکجا پیوسته است، چرا که حسین (ع) محبوب تو و پیغمبرت و اولیا و اوصیاست.
روزه جهاد
شهید اسدی قبل از رفتن به سوریه چهار دوره با هزینه شخصی خود در جهاد عراق مشارکت کرده بود؛ او که همواره آرزو و رؤیای دفاع از عمه سادات را در دل و جان پرورانده بود سرانجام اجازه جهاد در سوریه را گرفت. قبل از اعزام برای اینکه بتواند برود و کسی سد راهش نشود ۴۰ روز روزه گرفت و شام تا سحر به نماز شب و عبادت پرداخت، همچنین ۳ شبانهروز در حرم منور امام رضا (ع) به عبادت پرداخت تا بدون مشکل به سوریه برسد. همرزمان این شهید میگویند: محمد پس از اینکه به سوریه رسید به پاس اینکه به او اجازه دفاع از حریم ناموس حضرت علی (ع) داده شده است ۸۰ روز دیگر روزه گرفت و سرانجام در اولین روز ماه مبارک رمضان با دهان روزه به فیض شهادت نائل آمد.
در آن روز همرزمان پاکستانی محمد اسدی از دوربین پیکر چند شهید را بین نیروهای خودی و دشمن مشاهده میکنند و به جانشین او (شهید اسدی) میگویند. در همان لحظه، اسدی سر میرسد و میگوید: «مادران این شهدا چشم به راه فرزندانشان هستند.» محمد میرود که پیکر شهدا را با چند نفر دیگر که داوطلب شدهاند برگرداند، بیخبر از آنکه در نزدیکی پیکر شهدا کمین خواهند خورد و به شهادت میرسند.