بعد از سالها گفتوگو و مجادله، سرانجام قرار بر این شد که تعدادی از بلیتهای ورزشگاه آزادی برای یک مسابقه فوتبال ملی، به زنان نیز فروخته شود. زنان میتوانند در ورزشگاه حاضر شوند و این مسابقه را از نزدیک ببینند. این اتفاق با مداخله فیفا رخ داده است.
در نظام مدیریتی کشور بحث و مجادلهها بر سر صادر کردن یا نکردن جواز ورود بانوان به ورزشگاه برای تماشای مسابقات فوتبال، مدتی طولانی است که ادامه دارد. یکی از موانعی که برای ورود بانوان به ورزشگاهها مطرح بوده، ناشی از برخی نظرات و فتاوای برخی آقایان مراجع محترم است که هریک به زبانی این کار را جایز ندانستهاند.
این در حالی است که عدهای از زنان کشور خواستار برخورداری از حق ورود به ورزشگاهها بودهاند. از سوی دیگر مقررات بینالمللی فوتبال نیز بر این حق زنان تأکید دارد. درواقع ممنوعیت ورود زنان به ورزشگاهها از یکسو موجب نارضایتی عدهای از بانوان است و از سویی دیگر بهمنزله نوعی مقابله با مقررات بینالمللی فوتبال تلقی میشود که برای ورزش کشور میتواند آثاری نامطلوب داشته باشد؛ درحالیکه حضور بینالمللی ورزش موقعیت مناسبی برای طرح نام ایران در صحنه جهانی است.
در کنار اینها به نظر میرسد مسئله ورود زنان به ورزشگاهها، بدون حرمت ذاتی است. برخی از موضوعات ذاتا حراماند و حکم اولی درباره آنها حرمت است؛ مانند ربا و شرب خمر؛ اما بعید میدانم و ندیدهام که کسی از میان آقایان فقها بر این عقیده شرعی باشد که ورود زنان به ورزشگاهها، واجد حرمت ذاتی است؛ بلکه به نظر میرسد آقایانی که نظر به عدم جواز ورود بانوان به ورزشگاهها داشتهاند، بیشتر به آثار و عواقب احتمالی آن نظر داشته و بر این عقیدهاند که حضور بانوان در ورزشگاهها ممکن است موجب بروز فساد شود و بیم وقوع گناه در آن باشد.
در اینباره نکتهها میشود گفت که به 3موضوع مختصر اکتفا میشود:
اول؛ اینکه در بسیاری از امور اجتماعی همواره بیم وقوع گناه میرود؛ آیا این بیم بهتنهایی میتواند موجب حرمت شود؟ مثلا حتی در رفتوآمد عادی در خیابان نیز بیم وقوع گناه است، اما این دلیل نمیشود که گفته شود رفتوآمد به خیابان شرعا مجاز نیست.
دوم؛ اینکه بنا به غلبه و آنچه رایج است، افراد برای دیدن یک مسابقه و تشویق تیم محبوب خود به ورزشگاهها میروند. ممکن است در میان این اکثریت، اقلیتی هم باشند که رفتاری نادرست و حتی گناهآلود داشته باشند. مثلا همین الان که فقط آقایان مجاز به حضور در ورزشگاهها هستند، اقلیتی وجود دارند که مرتکب فعل حرامی مانند توهین و فحاشی و تعرض به حیثیت دیگران، مانند بازیکنان و داوران و مربیان میشوند. رفتار نادرست و غیراخلاقی و غیرشرعی این اقلیت موجب نشده است که ورود کل آقایان به ورزشگاهها ممنوع یا حرام باشد. احکام و مقررات بر اساس آنچه غالب است و رواج دارد، صادر میشوند.
سوم؛ اینکه ازجمله نگرانیهای ورود زنان به ورزشگاهها، بیم اختلاط میان زنان و مردان نامحرم است. این نگرانی میتواند با تفکیک فضاهای مربوط به جایگاه تماشاچیان و بخشهای خدماتی و حملونقل برطرف شود.
با توجه به تقاضاهای بخشهایی از جامعه زنان و آثار بینالمللی این موضوع، میتوان گفت مجموعه شرایط حاکم بر این موضوع چنان است که بهراحتی میتوان راهحلهایی را برای حضور زنان در ورزشگاهها برای تماشای همه مسابقات تمهید کرد که هم با حقوق ملت سازگار باشد، هم بیم اشکالات احتمالی شرعی نداشته باشد و هم اینکه قابلیت اجرایی داشته باشد.
خیلی بهتر است که تصمیم به اجازه حضور زنان در ورزشگاهها برای همه مسابقات بهصورت مستقل در داخل کشور گرفته و اجرا شود تا جایی برای مداخله خارجی، یعنی فیفا، در این موضوع باز نشود و چنین نشود که فشار فیفا باعث اتخاذچنین تصمیمی گردد.
با موضوعی که واقعا و ذاتا یک مسئله نیست، نباید طوری رفتار شود که به یک مسئله تبدیل شود.