«دبی فورد» نویسنده کتاب معروف «نیمه تاریک وجود» میگوید: « ما انتخاب کردهایم که به بخشهایی از وجودمان اجازه بودن ندهیم. درنتیجه مجبوریم انرژی زیادی را صرف پنهانکردن آنها کنیم.»
همیشه کارهایی بودهاند که دوست داشتهایم انجامشان بدهیم و چیزهایی بودهاند که آرزوی داشتنشان را در دل داشتهایم اما همیشه چیزی از درون ما را متوقف کرده است و این توقف میتواند ریشهدار باشد، مثلا میتواند همان تفنگ اسباببازیای باشد که در کودکی آرزوی داشتنش را داشتیم و جایگزین آن به اقتضای جنسیت یک عروسک با دامن صورتی بود توی بغلمان و بهعکس.
از کودکی ذیل عنوان همین دستهبندیها مرزهایی را برای ما تعیین کردهاند. مرزهایی که کم کم در ذهن ما پررنگ و عمیق شده و ما با آنها بزرگ شدهایم. بیآنکه خودمان بدانیم و بیآنکه خودمان بخواهیم.
حالا انگار بهخوبی یاد گرفتهایم که از آنها تخطی نکنیم و صدای درونمان را خفه کنیم اما این میان آدمهایی هم هستند که این تعارض را قبول نکردهاند، تعارض دلخواهشان با چیزی که تعیین شده است. این آدمها، آدمهای الهامبخشی هستند و من بعضی از آنها را هر روز صبح میبینم، آن هم در مسیر هر روزهام و چند قدم مانده به محل کار.
درست در همان چند ثانیه عبور از رو به روی در سبز رنگ کلانتری، بهتر است بگویم تنها کلانتری بانوان کشور در خیابان مصلی. گاهی هنگام عبور از در نیمباز به داخل نگاهی میاندازم و آنها را میبینم، با لباسهای سر تا پا سبز، اسلحه زیر بغل، شوکر به کمر با انبوه درجههای رو آستین مانتو. همه اینها تصاویری هستند که ذهن آدم را به چالش میکشند و زیاد با آن مرزهای از پیش تعیین شده همخوانی ندارند و این خانمهای سر تا پا سبز قطعا از همان آدمها هستند.
آدمهایی که به آن بخش پرماجراجوی جنگجوی خود اجازهبودن داده و به استعدادشان بها دادهاند. با خودم فکر میکنم که احتمالا عدهای از آنها برای رسیدن به شغل مورد علاقه خود هزینه دادهاند، عدهای با خانواده و جامعه جنگیده و حالا پیروز شدهاند و... هر چه که هست همین را میدانم که آنها با بقیه فرق دارند و نخواستهاند روی یک خط صاف و تکراری قدم بردارند.
قطعا هر کدام داستانهای خودشان را دارند و شرح فراز و فرودهایی که طی کردهاند در همین چند خط کوتاه نمیگنجد اما این یادداشت در هفته نیروی انتظامی میتواند بهانه کوچکی باشد برای گفتن از آنها که با تمام قوا خودشان بودند، محکم ایستادهاند؛ با همان تحکم و قدرت وقتی که پا بر زمین میکوبند و صدای (سلام سرگرد)شان از پشت در سبز رنگ شنیده میشود.