ویدئو| رئیس مرکز امور اتباع خارجی وزارت کشور: برگه‌های سرشماری اتباع و برگه‌های خروج باطل شده و قابل تمدید نیست تخریب گسترده خانه‌های مناطق زلزله زده افغانستان + فیلم ویدئو | توزیع شله نذری همزمان با شهادت امام حسن عسکری(ع) در مشهد ویدئو | ۲ قلاده یوز در شمال‌شرق پناهگاه حیات‌وحش نایبندان طبس مشاهده شد ویدئو| حال و هوای حرم مطهر رضوی در روز شهادت امام حسن عسکری (ع) کافه شهر | کلمات، پلی برای برگشتن به جهان کودکی ویدئو | برخورد خشونت آمیز ماموران شهرداری قزوین با دستفروشان خیابانی! ویدئو | پرونده گران فروشی ایران خودرو روی میز تعزیرات اینفوگرافی| روایت ۱۲ روز جنگ پنهان میان گروه‌های سایبری مقاومت و رژیم صهیونیستی ویدئو| رونمایی از تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «پاسیاد پسر خاک» درباره شهید ابوترابی‌فرد ویدئو| ادعای جنجالی بابک زنجانی؛ بانک مرکزی اجازه فروش طلای بدون حباب به مردم را نمی دهد! ویدئو | روایتی کوتاه از عشق و ارادت خادمان تبرکخانه سلطان اباالحسن الرضا علیه‌السلام از آغاز تا پایان ویدئو | کارگاه بمب‌سازی گروهک جیش‌الظلم در ایرانشهر کشف شد(۶ شهریور ۱۴۰۴) ویدئو | فردوسی، امپراطور سخن ویدئو | حملات شدید هوایی اسرائیل به صنعاء یمن (۶ شهریور ۱۴۰۴)
سرخط خبرها

کارتون | فرصت مفرح برای انسان بودن

«مورات احمتی»، کارتونیست کوزوویی، در این کارتون، طنزپرداز را مثل بندبازی می‌بیند که بر فراز لبخندی بزرگ در حال آزمودن شانس خودش است. او در طنزی ترسیمی، نوع خنده از طنز را با لبخندی بزرگ و عمیق نشان می‌دهد.
  • کد خبر: ۶۵۶۴۷
  • ۰۹ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۱:۳۶
امیرمنصور رحیمیان | شهرآرانیوز - خنداندن آدم‌ها سخت‌تر از به گریه درآوردن آن هاست. از اول هم همین طور بوده است. خنده یک موقعیت است، یک تنفس است، فرصتی است تا بشر بتواند با مسائل کنار بیاید. خنده اساسا یک ترفند سیاسی به حساب می‌آید. شیوه لبخند همیشه جواب می‌دهد. در دعوا‌های سخت خیابانی هم همین ترفند را می‌شود به کار برد.
 
اگر یک طرف زودتر لب به لبخند باز کند، دعوا تمام می‌شود. ولی بین خنده تا خنده فرق است که در این باره توضیح خواهم داد. برای همین هم هست که در دربار اکثر حاکمان و سلاطین گذشته، شغلی به اسم دلقک به وجود آمده بود. آدم‌هایی که نکته سنج و هوشیار بودند. کسانی که در بزنگاه‌هایی که سلطان در پیدا کردن چاره امور دچار مشکل می‌شد، با تکیه بر نکته سنجی شان به زاویه‌های پنهان امور اشاره می‌کردند و این کار را هم با لحنی انجام می‌دادند که موجب خنداندن سلطان و درباریان می‌شد.
 
دلقک‌هایی که گاهی به زبان کنایه، از مشکلات و مسائل حرف می‌زدند و نکته‌هایی را به سلطان حالی می‌کردند. آدم‌هایی باهوش و نکته سنج که به اسمی ورای دلقک معروف شدند. اسم «تلخک» هم از اینجا آمده است. این افراد، مسائل تلخ را در لفافه‌ای از شوخی به خورد حاکمان می‌دادند و گاهی جانشان را هم سر این نکته بینی می‌گذاشتند. پس هر کاری که آدم‌ها را مجبور به خندیدن کند، یک نوع هنر به حساب می‌آید. ولی این هنر هم مثل بقیه مصادیق هنر، چندین شاخه دارد. طنز، هزل و هجو از شاخه‌های اصلی هنر خنداندن هستند. هزل و هجو را در این یادداشت نمی‌گنجانم، این دو از نوع نامرغوب خندیدن و خنداندن هستند. از آن نوعی که اغلب، باعث بالا گرفتن شعله اختلافات و دعوا‌ها می‌شوند.
 
ولی طنز، فاخرترین نوع خنداندن است و به قسم‌های تصویری، نظم، نثر و دیگر انواع تقسیم می‌شود. برخلاف هجو و هزل، طنز راه رفتن روی لبه تیغ است. برای هزل و هجو لازم نیست خیلی از مناسبات و اصول اخلاقی را درنظر گرفت. ولی در طنز این گونه نیست. رعایت ادب درعین ریزبینی و تفکر پس از خنده، از اصول اولیه طنز است. به تعریفی، طنزپردازی موفق است که بتواند مسئله‌ای را بازگو کند و درحالی که مخاطب را می‌خنداند، به تفکر هم وادار کند، نه مثل خنده‌های قهقهه وار از سر هجو و هزل که آن هم خاصیت خودش را دارد، ولی هیچ منظوری در پی اش نیست. با تکیه بر همین اصل با هر کسی و هرچیزی می‌شود شوخی کرد. آدم‌ها دوست دارند بخندند و حالا که این طور است، چه خنده‌ای بهتر از خنده با فکر و تامل؟
 
نکته‌ای که «مورات احمتی»، کارتونیست کوزوویی، به خوبی آن را گوشزد می‌کند. او در این کارتون، طنزپرداز را مثل بندبازی می‌بیند که بر فراز لبخندی بزرگ در حال آزمودن شانس خودش است. او در طنزی ترسیمی، نوع خنده از طنز را با لبخندی بزرگ و عمیق نشان می‌دهد. زاویه هنرمند در این اثر، از پایین تصویر است. جایی که لبخند در جلوی مخاطب قرار می‌گیرد و بندباز در بالای تصویر از زاویه‌ای پایین به بالا کشیده شده است. انگار بندی که او رویش درحال راه رفتن است، دو طرف لب‌ها را به بالا کشیده و باعث شده است این لبخند به وجود بیاید. درحقیقت هم این گونه است. در جهانی با این همه سختی و مسئله خرد و کلان برای گریه کردن، زحمت خنداندن آدم‌ها بیشتر از گریاندن آن هاست.
 
آن‌ها باید چیزی را ببینند یا بشنوند یا حس کنند تا بخندند. مورات احمتی ازسوی دیگر، طنزپرداز‌ها را هم فراموش نمی‌کند. بندبازی که برای راه رفتن روی همین طناب باریک احتیاج به کسانی دارد که درک زیادی از شوخی داشته باشند. او احتیاج این بندباز را به مخاطب در حدی می‌داند که اگر لبخندی وجود نداشته باشد، طنابی هم در کار نخواهد بود. طنزپرداز مثل بندبازی می‌شود که بدون بند و درحال سقوط است.
 
 
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->