سرخط خبرها

حکایت مدرسه متفاوت محله پنج‌تن که بنیان‌گذارش حامی استعداد‌های درخشان و نیازمند است

  • کد خبر: ۶۷۲۳۱
  • ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۱:۵۹
حکایت مدرسه متفاوت محله پنج‌تن که بنیان‌گذارش حامی استعداد‌های درخشان و نیازمند است
مدرسه‌ای که حالا به نام «عصر ظهور» نام‌گذاری شده است. طبق برنامه متفاوت آموزشی قراراست با برنامه قوی و مستمر در بعد تربیتی روی شخصیت، هویت و تفکر دانش‌آموزان کار کند و ۱۲ سال آموزشی، یعنی از پیش‌دبستانی تا دانشگاه، آن‌ها را حمایت کند.
فاطمه شوشتری | شهرآرانیوز؛ همه حرفش همین است: «طوری زندگی کن که اسمت با جسمت نرود زیرخاک.» از لا‌به‌لای کلمات همین جمله‌اش هم می‌شود همه دلیل راه‌انداختن مجموعه آموزشی را پیدا‌کرد. مدرسه‌ای که سنگ‌بنای آن را در حاشیه شهر، یعنی انتهای پنجتن گذاشته است تا دانش‌آموزان نیازمند، اما تیزهوش را دعوت‌کند به تحصیل. دانش‌آموزانی که باوجود داشتن هوش زیاد، از سر نداری دور درس و مدرسه خط می‌کشیدند، کودک کار می‌شدند و نان‌آور خانه.
 
ماجرای مدرسه هم با همین فکر و عقیده از مهر ۱۳۹۶ با اقدام علی عدالتیان و مرحوم پدرش آغاز شد. مدرسه‌ای که رویکردی متفاوت نسبت به مدارس معمولی دارد. متفاوت نه فقط به این دلیل که بچه‌های بی‌بضاعت و باهوش در آن حق تحصیل دارند، بلکه از این نظر که غیرانتفاعی است، اما حتی ریالی از کسی گرفته نمی‌شود. متفاوت‌تر از این نظر که همه‌چیز در مدرسه حتی پول سرویس، پول درمان، پول کتاب و فرم مدرسه و حتی رهن خانه دانش‌آموزان داده می‌شود و عجیب‌تر از همه موارد اینکه با پول خمس اداره می‌شود؛ خمس دارایی علی عدالتیان و پدرش که اجازه شرعی‌اش برای خرج در راه تربیت توسط آیت‌ا... سیستانی صادر شد.

مدرسه‌ای که حالا به نام «عصر ظهور» نام‌گذاری شده است. طبق برنامه متفاوت آموزشی قراراست با برنامه قوی و مستمر در بعد تربیتی روی شخصیت، هویت و تفکر دانش‌آموزان کار کند و ۱۲ سال آموزشی، یعنی از پیش‌دبستانی تا دانشگاه، آن‌ها را حمایت کند. علی عدالتیان با این دغدغه‌ها نه معلم است و نه سابقه‌ای در این راه دارد، بلکه از سر دل‌سوزی و همراهی با خانواده‌های کم‌بضاعت ترجیح داده است به‌جای تماشای درد و رنج مردم و حیف‌شدن استعداد‌های درخشان، ازجمله افرادی باشد که دست کسی را می‌گیرد. برای شنیدن حرف‌هایش و گام‌هایی که در این راه برداشته است، در این شماره به سراغش رفتیم. او هم خیلی بی‌ادعا از کارش گفت و اینکه به‌زودی مدرسه و مجتمعی فرهنگی با ۸ هزار مترمربع وسعت در خیابان رسالت برای همین دانش‌آموزان راه‌اندازی خواهد کرد.

 

هیچ نیازمندی نباید از تحصیل باز بماند

در میانه‌های خیابان پنجتن ۹۱، در کوچه‌ای بلند که کمی پایین‌تر از آن می‌توان آلونک‌ها و خانه‌های سیمانی پایان محدوده شهری را دید، دبستان پسرانه «عصر ظهور» جا خوش کرده است؛ دبستانی که راه افتاده‌است تا هیچ حاشیه‌نشین و دانش‌آموز مستعدی از تحصیل محروم نماند.

آن‌طور که عدالتیان می‌گوید، این مدرسه با نظر مرحوم پدرش، سیدکریم عدالتیان، مهر ۱۳۹۶ با ثبت‌نام پایه اول و دوم دبستان راه افتاد و حالا دانش‌آموزانش به پایه پنجم رسیده‌اند. مدرسه‌ای که تحقیق و پژوهش برای راه‌اندازی آن ۲ سال طول کشید: مرحوم پدرم عاشق انجام کار‌های خیر، فرهنگی و مذهبی بود. این تفکر در چندین دهه فعالیت او را به جایی رساند که یک روز پیشنهاد راه‌اندازی مجموعه آموزشی را داد. مجموعه‌ای که در آن تربیت و تحصیل، هر دو محور باشد. برای شروع به سراغ خواهرزاده‌اش، مریم خیرخواهان رفت که ۱۸ سال سابقه مدیریت مدرسه رضوان را داشت. پژوهش درباره نوع مدرسه، چگونگی تربیت، نوع تحصیل، مکان، نحوه هزینه و پسرانه یا دخترانه بودن. پژوهش درباره این موضوع‌ها با مطالعه روی مدرسه رضوان ۲ سال طول کشید و درنهایت با فراخوان افرادی که هم‌فکر خودم بودند، گروهی شکل گرفت که مدیریت مدرسه را از راه‌اندازی تا دیگر برنامه‌ها عهده‌دار شدند و من موفقیت امروز مجموعه را مدیون آن‌ها هستم. مهر همان سال و بعد از گرفتن مجوز، ثبت‌نام را فقط در ۲ پایه شروع کردیم. چون هدف ما در مدرسه این است که دانش‌آموز از همان دوره پیش‌دبستانی تا دانشگاه زیر نظر خودمان رشد کند. به همین دلیل دیگر پایه‌ها را ثبت‌نام نکردیم و یک‌سال بعد پایه‌ها کم‌کم اضافه‌شد.

عدالتیان بر این نکته تأکید می‌کند که هدف ما فقط راه‌اندازی یک مجموعه آموزشی نیست، بلکه به‌دنبال تربیت صحیح و آموزش هستیم: ما می‌خواهیم آموزش و پرورش را باکیفیت ارائه کنیم، آن هم به بچه‌های نیازمند. چون خانواده‌های متمول قدرت و تمکن مالی ثبت‌نام فرزندشان را در بهترین مدارس دارند، حال آنکه ما در خانواده‌های کم‌بضاعت افراد نابغه‌ای داریم که دستشان به جایی نمی‌رسد. او در ادامه تعریف می‌کند: بچه‌های نیازمند را معتمدان او معرفی می‌کنند و بعد از تحقیق و پژوهش و اثبات نیازمندی و مستعدبودنشان، ثبت‌نام نهایی انجام می‌شود. عدالتیان باز هم بر این نکته اصرار و تأکید می‌کند که: سعی کرده‌ایم روی شخصیت، هویت و تفکر آن‌ها کار کنیم. یعنی در کنار تحصیل، اخلاق درست که در اسلام هم سفارش شده است، با گفتار و رفتار به آن‌ها آموخته می‌شود و دانش‌آموزان از کودکی خیلی از مهارت‌ها را می‌آموزند.

 

حمایت از استعداد‌های درخشان

عدالتیان و مرحوم پدرش در راه‌اندازی مدرسه می‌خواستند متفاوت‌تر از دیگر مدرسه‌ساز‌ها باشند. به همین دلیل همراه تحصیل و اصل قراردادن تربیت، همتشان را بر حمایت مالی از دانش‌آموزان و خانواده‌هایشان گذاشتند. از همین‌رو دانش‌آموزان نیازمندی که در این مدرسه غیرانتفاعی ثبت‌نام می‌شوند، حتی یک ریال هم نمی‌دهند، اما برای همه آن‌ها فرم مدرسه، کتاب و کتاب‌آموزشی، سرویس رفت‌و‌آمد بین خانه و مدرسه و موارد مشابه تهیه و تحویل داده می‌شود. حتی همه اردوها، مشاوره‌ها، درمان بیماری‌ها هم با هزینه آقای عدالتیان انجام می‌شود.
علی عدالتیان خودش در مدرسه حضور ندارد و تأکید می‌کند که تیم قوی او مدرسه را خوب اداره می‌کنند: مدرسه را به گروهی سپرده‌ام که در شکل‌گیری و مدیریت آن همراهم بوده‌اند. این گروه هم به سفارش من و پدرم دانش‌آموزان بی‌بضاعت، اما بااستعداد را شناسایی می‌کنند و رایگان پذیرششان می‌کنند. درقبال این هزینه برای ثبت‌نام کودکان، شرطی برای والدین وجود دارد که زمان ثبت‌نام باید زیر برگه آن را امضا کنند.

او یکی از شرایط اصلی ثبت‌نام دانش‌آموزان را این‌گونه توضیح می‌دهد: تجربه نشان می‌دهد که نمی‌توانیم بدون نگاه به خانواده به آینده زندگی دانش‌آموز امیدوار باشیم. از همین رو زمان ثبت‌نام به خانواده‌ها اعلام می‌شود که باید پای کار تربیت فرزندشان باشند و در کلاس‌های تربیت فرزندشان حتما شرکت کنند. دوره‌های آموزشی همچون کنترل خشم، کنترل استرس، نحوه مواجهه با فرزند محصل و.... حتی پدر و مادر باید با هم در کلاس‌های خانواده مدرسه شرکت کنند و موارد مشابه دیگر. البته همه این کلاس‌ها برای خانواده‌ها رایگان است و تنها موضوعی است که باید خانواده‌های نیازمند رعایت کنند.

 

مهربان و پشتیبان؛ مثل پدر

عدالتیان به‌دنبال بالابردن آمار دانش‌آموز نیست، بلکه به‌دنبال کیفیت است: ثبت‌نام نیازمندان در این مدرسه محدودیت مکانی ندارد. یعنی از هر نقطه شهر نیازمندی بااستعداد باشد، در مدرسه رایگان پذیرش می‌شود.
طبق گفته‌های او، شناسایی نیازمند واقعی طول می‌کشد. به همین دلیل فرایند ثبت‌نام در این مدرسه حدود ۲ ماه زمان می‌برد تا نتایج طبق نظر تیم تحقیق و پژوهش اعلام شود. تاکنون نیز این گروه ۱۴۲ دانش‌آموز نیازمند و البته بااستعداد را در ۵ پایه ثبت‌نام کرده‌اند.

او که خود صاحب یک دختر و ۲ پسر است، حس می‌کند پدر ۱۴۲ نفر آن‌هاست و می‌گوید: به آن‌ها بیشتر از فرزندان خودم اهمیت می‌دهم. چون معتقدم فرزندان من امکانات دارند، ولی این بچه‌ها نیاز دارند تا روی ریل موفقیت بیفتند. به همین دلیل مدیران و معلمان مدرسه را مأمور کرده‌ام تا همه نیاز‌های خانواده‌ها را به‌درستی پاسخ دهند. اکنون هم که کرونا مشکلات اقتصادی را در این خانواده‌ها بیشتر کرده است، هر ۲ هفته بین آن‌ها بسته‌های معیشتی توزیع می‌کنیم. آن‌طور که مشخص است، آقای عدالتیان برای اداره این مدرسه سالانه ۶۰۰ میلیون تومان برای مخارج دانش‌آموزان، اداره مدرسه و حقوق معلم‌ها هزینه می‌کند. پولی که به قول خودش منتی برای خرجش در این راه بر سر کسی ندارد. چون معتقد است بخشیدن، لطفی در حق خودش است، نه دیگران.

 

خرج خمس در راه تربیت

عدالتیان بر خلاف افراد زیادی که مدرسه می‌سازند و نامش را به اسم خود یا عزیزانشان ثبت می‌کنند، نام مدرسه را «عصر ظهور» گذاشته است، با این اعتقاد که همه ما جیره‌خوار سفره امام‌زمان (عج) هستیم.

او با مرور سفر همراه پدرش به عراق که در آن سفر اجازه شرعی نحوه تأمین هزینه‌های مدرسه گرفته شده‌است، می‌گوید: همه می‌دانیم که مال، امانت خدا در دست ماست و باید درست و بجا خرجش کنیم؛ مالی که خمس و زکات به آن تعلق می‌گیرد و خدا در این موضوع با کسی شوخی ندارد. باوجود این، متأسفانه این روز‌ها پرداخت خمس و زکات در جامعه ضعیف شده و توجه به این احکام در حاشیه قرار گرفته است، حال آنکه برای صرف آن در راه‌های مختلف، مراجع تقلید اجازه‌های مختلف صادرمی‌کنند. من و پدر هم، چون دلمان می‌خواست خمس مالمان را در راه تربیت خرج کنیم، قبل از راه‌اندازی مدرسه، در سفر به عراق خدمت آیت‌ا... سیستانی رسیدیم و اجازه شرعی برای هزینه در قالب مدرسه را گرفتیم.

عدالتیان با تأکید می‌گوید: شاید باورتان نشود که همین احکام روبه‌فراموشی خمس و زکات اگر اجرا شود، لطف بزرگی در حق خود فرد است. من امروز بخش زیادی از اموالم را مدیون همین امر هستم. هروقت که خمس مالم را پرداخت می‌کنم، اموالم چندبرابر می‌شود. اکنون هم خوش‌حالم که با این اقدام، زندگی خوبی پس از این زندگی دارم.
آن‌طور که عدالتیان اشاره‌می‌کند، در کار هم پا جای پای پدر گذاشته است و فعالیتش در حوزه حمل‌ونقل فراورده‌های نفتی کشور و ساخت جایگاه‌های سوخت ادامه دارد.

 

ببخش تا ببخشد

علی عدالتیان یاد خاطره‌ای می‌افتد که نمی‌تواند از آن بگذرد: مرحوم پدرم خیلی اهل کار بود. پسرهایش را هم با همان فرهنگ بزرگ کرد. من هنوز ۱۱ سال بیشتر نداشتم که با بنایی آشنا قرارکرد تا شاگردش شوم. خودش هم مدام به من سر می‌زد. یک روز در ساختمان نیمه‌کاره‌ای درحال دست‌به‌دست‌کردن آجر بودم که رسید. به‌یادماندنی‌ترین نصیحتش را همان زمان به من کرد و گفت «روال آجردادن به بنا این است که تو آجر را رد کنی تا آجر بعدی دستت بیاید. مثال خدا با بنده هم همین است. مالی را که داری، نباید نگه‌داری تا زیاد بشود، بلکه باید رد‌کنی تا خدا بیشتر از آن را دستت بگذارد.» من هم از خیلی سال قبل به این حرف پدرم رسیدم و برکت دارایی‌ام هم از همین بخشیدن است. البته بخشیدن توفیق می‌خواهد که امیدوارم خدا آن را از من نگیرد.

 

تحصیل، تربیت و خانواده

همه افرادی که در مدرسه «عصر ظهور» حضور دارند، در کنار دغدغه آموزش، دغدغه تربیت درست کودکان نیازمند را هم دارند و با همین مهم از آن سوی شهر می‌آیند به حاشیه شهر تا به سهم خودشان گامی برداشته باشند. یکی از آن‌ها هادی نصرآبادی، مدیر مدرسه است. کسی که به پشتوانه پژوهش‌هایی که در حوزه تربیت کودک و خانواده دارد و تجربه مدرسه‌داری، همکاری‌اش با آقای عدالتیان و مدرسه او را آغاز کرده‌است. او در توضیح نحوه آموزش و تربیت کودکان نیازمند در مدرسه چنین توضیح می‌دهد: در کنار دانش‌آموزان والدینشان هم در امور تربیتی و تحصیلی شرکت داده می‌شوند. چون یکی از اهداف ما محکم‌کردن پایه‌های خانواده است.

در همین راستا در روز‌های قبل از کرونا همه والدین هر ۲ هفته یک‌بار در کلاس‌های آموزش فرزند‌پروری، کنترل خشم و اضطراب، اعتمادبه‌نفس و... شرکت می‌کردند. او با تأکید بر اینکه در این مدرسه دانش‌آموزان تخصص و تعهد را می‌آموزند، می‌گوید: نگاه ما فقط قوی‌کردن پایه دانش‌آموزان و فرستادنشان به بهترین دانشگاه‌ها نیست، بلکه به‌دنبال این هستیم که نخبه‌هایی پرورش دهیم که اگر نتوانستند دانشگاه بروند، کارآفرین شوند. از همین رو از همان روز‌های اول در مدرسه برایشان کارگاه مهارت برگزار می‌کنیم. مانند کارگاه جوشکاری، باغبانی، بنایی و.... در این راستا هم برای افزایش اعتمادبه‌نفس دانش‌آموزان، به‌جای گرفتن استادکار غریبه، از والدینشان که در این زمینه تجربه دارند، دعوت می‌کنیم. این کار باعث می‌شود هم دانش‌آموزان مهارت را بیاموزند و هم اینکه به خانواده‌ای که دارند، افتخار کنند.

نصرآبادی درباره گرفتن تست هوش در این مدرسه می‌گوید: برای دانش‌آموزان و خانواده‌شان در این مدرسه هزینه زیادی می‌شود. به همین دلیل در آغاز ثبت‌نام، علاوه بر گرفتن تست هوش، به خانواده‌ها اعلام می‌شود که آن‌ها هم باید دغدغه تربیت و تحصیل فرزندشان را داشته باشند. چون هدفمان این است که خروجی این مدرسه تیزهوش‌های متدین و توانمند باشند. به گفته وی همین نگاه باعث شده است تا استعداد کودکان نیازمند زیادی در این مدرسه شکوفا شود که نتیجه آن هم مقام‌آوری‌شان در جشنواره جابر‌بن‌حیان اداره‌کل آموزش‌وپرورش و مسابقات کشوری همچون رتبه اول مداحی و چندین رتبه‌دار قرائت قرآن و حفظ است.

 

تمرکز بر تحصیل و هنر

سمیه طاهری، نیروی جوان و فعال مدرسه «عصر ظهور» است که سابقه فعالیت‌هایش به مدرسه «رضوان» در سناباد برمی‌گردد. زنی فعال که بالای شهر را رها کرده و به‌عنوان معاون در این مدرسه مشغول به کار شده است.

او می‌گوید: مدرسه را پسرانه انتخاب کردیم، چون در حاشیه شهر پسر‌ها بیشتر سمت بزه کشیده می‌شوند و از طرف دیگر آن‌ها هستند که باید در آینده کار کننده و خانواده تشکیل بدهند. با همین نگاه آقای عدالتیان، قرارشد که از دبستان تا دانشگاه دانش‌آموزان نیازمند را حمایت کنیم و گام‌هایمان فقط در نخبه‌کردن آن‌ها نباشد، بلکه استعداد‌ها را شناسایی کنیم. به‌عنوان نمونه اگر کودکی صدای خوبی دارد یا ورزشکار است یا اینکه خوب حرف می‌زند و... شناسایی شود و روی مهارت او در مدرسه کار شود تا در آینده بتواند از این استعدادش بهره ببرد. مدرسه با این هدف‌ها و فعالیت‌هایش متقاضی زیاد دارد و در پایه اول تا حدود ۴۰۰ نفر هم درخواست ثبت‌نام دارند، اما از آنجا که هدف آن‌ها تحصیل و تربیت در حوزه کودکان نیازمند است، از بین این افراد فقط ۳۰ تا ۴۰ نفر شناسایی و ثبت‌نام می‌شوند. او در توضیح نحوه آموزش در روز‌های کرونایی هم با تأکید بر اینکه نبود کلاس حضوری باعث نشده است تا خانواده‌ها نادیده گرفته شوند، می‌گوید: در گذشته کلاس‌های حضوری با دادن صبحانه به هریک از این افراد همراه بود.

اکنون هم کلاس‌های آموزشی با تغییراتی همچنان ادامه دارد. به‌عنوان مثال برای دانش‌آموزی که تلفن‌همراه مناسبی ندارد، آن را برایش تهیه کردیم، یا دانش‌آموزی که احساس کردیم باید معلم خصوصی به او درس بدهد، این امکان را برایش فراهم کردیم و حتی برای اینکه خانواده‌ها هزینه ندهند، کاربرگ‌های آموزشی را چاپ می‌کنیم و به دست آن‌ها می‌رسانیم.

 

درخواست از شهرداری برای صدور مجوز

او ادامه می‌دهد: مکان فعلی مدرسه «عصر ظهور» ملک اداره آموزش‌وپرورش است و من آن را اجاره کرده‌ام. حال درنظر داریم تا مکان دائمی مدرسه را در حاشیه شهر بسازیم. از همین رو زمینی به وسعت ۸ هزار مترمربع در انتهای خیابان رسالت خریده شده است تا به مدرسه و مجتمع فرهنگی «عصر ظهور» تبدیل شود. الان هم دنبال مجوز ساخت آن هستیم و درخواستمان از شهرداری و اعضای محترم شورای شهر این است که ما را در گیرودار کار‌های اداری نیندازند و پانزده‌روزه مجوز بدهند تا ساختمان را یک‌ساله بسازیم و دانش‌آموزان نیازمند این نقطه را هم پوشش بدهیم. ناگفته نماند این زمین در همسایگی ساختمانی است که حجت‌الاسلام نظافت آن را می‌سازند. زیرا دلمان می‌خواست مجتمع در نقطه‌ای ساخته شود که کار‌های فرهنگی در همسایگی آن انجام شود و دانش‌آموزانمان از همان آغاز ورود چشمشان با این موارد آشناتر شود.

پدریِ ۱۴۲ پسر
 

دوباره کنار هم جمع شدند

بی‌بی عصمت کوثری، معلم دبستان، با تأکید بر تربیت درست، می‌گوید: در مدرسه جشن‌های مختلفی برگزار می‌شود و بچه‌ها با والدینشان در آن‌ها حاضر می‌شوند. یکی از این مراسم، جشن پدر و پسری است. متأسفانه یکی از دانش‌آموزانم بچه طلاق بود و دلش می‌خواست بعد از سال‌ها پدرش را ببیند. به هر نحوی بود، ارتباطی برقرار شد و پدر به مدرسه آمد. این دانش‌آموز بعد از دیدن پدرش حتی در درس‌هایش پیشرفت زیادی کرد و با همکاری مدرسه توانست کاری بکند که دوباره پدر و مادرش آشتی کنند و کنار هم به زندگی ادامه بدهند، درحالی‌که سال‌ها پیش طلاق گرفته بودند و جدا زندگی می‌کردند.

 

سیدکریم بخشنده

«پدر ساده‌زیست، مقید و مردم‌دوست بود.» با این توصیف از پدر، علی عدالتیان سر صحبت را بازمی‌کند تا از سیدکریم عدالتیان بگوید و سال‌ها زندگی در کنار او که همه برایش درس بود و خاطره: پدر سال ۱۳۱۴ در محله نوغان به دنیا آمد و تا اوایل انقلاب هم همان‌جا زندگی و کار کرد. کارش هم توزیع نفت بود و مجوز شرکتش را سال ۱۳۴۰ گرفته بود. از حدود ۳۰ سال قبل هم باوجود تمکن مالی، دروی را برای سکونت انتخاب کرد و وقتی اصرار می‌کردم که ساکن بالای شهر شود، قبول نمی‌کرد و می‌گفت «اگر سعادت من و مادرت را می‌خواهی، بگذار اینجا بمانیم.» آن‌طور که خودش تعریف می‌کرد، از دوازده‌سالگی به اهل‌بیت (ع) و برپایی مراسم یادبود برای آن‌ها علاقه‌مند شد. در هجده‌سالگی هم در شب‌های یکشنبه و سه‌شنبه بنای مراسمی را گذاشت که امروز این مراسم هفتادساله شده است و سال‌هاست در حسینیه ولیعصر (عج) در دروی انجام می‌شود. البته مرحوم پدرم کار‌های فرهنگی را از همان دوران نوجوانی شروع کرده‌بود، اما با سکونت در دروی، دغدغه معیشت نیازمندان را هم پیداکرد.

به همین دلیل صندوق قرض‌الحسنه‌ای راه‌انداخت که با نام ولیعصر (عج) همچنان فعال است. همچنین برای انجام کار‌های فرهنگی دیگر و رسیدگی به خانواده‌های نیازمند بیشتر، حسینیه فاطمةالزهرا (س) را در سیس‌آباد راه‌اندازی کرد و بخشی از درآمد پمپ‌بنزینمان در جاده کلات را هم وقف کرد تا به دست نیازمندان برسد.
حال از روزی که سیدکریم عدالتیان کار خیر را شروع کرد و سرلوحه پسران شد، خیلی گذشته و اولین بهار بی‌او رسیده است. او در بهشت رضا (ع) آرمیده است، اما خاطراتش با آن دستی که به گره‌گشایی دراز می‌شد، درست مانند اکسیژن در ریه‌های مدرسه و دانش‌آموزانش جریان دارد.
 
پدریِ ۱۴۲ پسر
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->