بیش از ۳۰ سال است که میشناسمش، پیش از آنکه او را ببینم. او را از گزارشهای ناب و یادداشتهایش در کیهان دهه 60 میشناسم؛ صریح، روان و حرفهای!
در سالهای نخست تأسیس روزنامه قدس همکارانم را -کهبیشترشان تازهکارو تشنه آموختن بودند- به آثار یونس شُکرخواه ارجاع میدادم تا از او بیاموزند. بعدها «دکتر یونس شکرخواه» معلم رسانه شد و به دانشگاه رفت. اما او استاد روزنامهنگاری نیست، روزنامهنگاری است که ردای استادی بر قامت او درخشید و میدانم که دانشجویانش روزنامهنگاری را روی کاغذ و وایتبرد نیاموختند بلکه در صحنه حرفهای روزنامهنگار شدند. دکتر یونس شکرخواه در آموختن سخاوتمند است و فوت کوزهگری را نزد خویش پنهان نمیکند؛ در سالهای پایانی دهه 80 که روزنامه شهرآرا را راهاندازی میکردم فوت کوزهگری روزنامهنگاری محلی را او به من آموخت. گفت: «روزنامههای سراسری جامعه را با تلسکوپ رصد میکنند اما روزنامههای محلی باید جامعه را با میکروسکوپ ببینند» و شهرآرا را بر این پایه مستحکم بنا نهادیم. با توسعه صنعت رسانه «یونس» با «جامجم آنلاین» و «همشهری آنلاین» پیشگام و پدر روزنامهنگاری آنلاین نام گرفت و خوش درخشید. فراتر از همه اینها صمیمیت و مهربانی یونس است؛ نخستین بار که او را دیدم مرا «جلال جان» خطاب کرد و من احساس کردم سالهاست او مرا میشناسد و من او را، و مهربانیاش بردلم نشست. «یونس» ما را ماهی دنیا نتوانست ببلعد و به قعر دریای دنیا ببرد. او همواره به قله اندیشید و با فروتنی به اوج رسید و عزیز شد. «دکتر یونس شکرخواه» یوسف رسانه است، بر فراز قله رسانهها و در اوج عزت و سربلندی!
عزت او مستدام باد.