رادمنش| ادبیات هردورهای از فضای سیاسی و اجتماعی و جوّ روانی حاکم بر آن دوره تأثیر گرفته است. آنچه ذهن توانمند شاعران و ادیبان بزرگ ایرانی را میساخته است و میسازد، انعکاسی است از اوضاع زمانهای که در آن زیستهاند یا میزیند. برای نمونه، فردوسی را نیاز زمانه و وضع موجود بود که به نوشتن داستانهای حماسی شاهنامه برانگیخت. علاوه بر آن فردوسی دنباله کاری را که دقیقی آغاز کرده بود، گرفت و به اتمام رساند و در نتیجه نیز آنچه فردوسی نگاشت بر زمانه خود و حتی روزگاران بعد از آن تأثیر گذاشت.
تاریخ ادبیات که موضوعی میانرشتهای است، به تاریخ و سرگذشت ادبیات به ویژه ادبیات مکتوب و تغییرات و دگرگونیهای سبکها و فنون ادبی در نقاط مختلف جهان در طول تاریخ میپردازد. این موضوع از دغدغههای
دکتر محمد دهقانی است و با محوریت آن آثار گوناگونی چون مجموعه «تاریخ و ادبیات ایران» را نوشته و منتشر کرده است. ناشر در معرفی این مجموعه مینویسد: «مجموعه تاریخ و ادبیات ایران برای کسانی نوشته شده است که به تاریخ فرهنگی و ادبی ایران علاقهمندند و میخواهند برگزیدهای از بهترین شاهکارهای ادبی ایران را همراه با شرح و تفسیر لازم به زبانی ساده و روشن بخوانند و بدانند که این شاهکارها در کدام فضای تاریخی پدید آمده و متقابلا چگونه بر آن تأثیر نهادهاند.» «حدیث خداوندی و بندگی» که تحلیل تاریخ بیهقی است، از دیگر آثار تألیفی مهم این نویسنده است. محمد دهقانی دوره کارشناسی ارشد ادبیات خود را در دانشگاه فردوسی مشهد و دوره دکتری در همین رشته را در دانشگاه تهران گذرانده است. او غیر از 13 جلد «تاریخ و ادبیات ایران»، بیش از 20 عنوان کتاب دیگر در عرصه تألیف و ترجمه دارد که از آن میان میتوان به ترجمه آثاری از نیکوس کازانتزاکیس، نویسنده شهیر زاده یونان، اشاره کرد.
پردیس کتاب مشهد، بعدازظهر شنبه این هفته نشست دیدار و گفتوگویی با دکتر محمد دهقانی درباره مجموعه «تاریخ و ادبیات ایران» برگزار کرد که در آن علاوه بر مجموعه یادشده به چند کتاب دیگر او نیز پرداخته شد.
فرنگیها در فهم متون ما مشکل دارند
دکتر احمد آفتابی، مجری جلسه، صحبتهایش را با کتاب «تاریخنگاری فارسی»، نوشته جولی اسکات میثمی، شروع کرد و گفت: نویسنده هم در مقدمه و هم در اثنای کتاب بارها میگوید که دغدغه مورخ پیشرو به جای اینکه ثبت وقایع باشد، ارائه یک روایت معنادار از تاریخ و بیرون کشیدن گزارههای فلسفی و کلامی از دل تاریخ است.
او از دکتر دهقانی خواست در مورد این موضوع و کتاب «تاریخنگاری فارسی»، توضیحاتی بدهد. مترجم کتاب نیز بیان کرد: این کتاب را ناشر برای ترجمه پیشنهاد کرد. وقتی خواندم خیلی خوشم آمد و وقتی که ترجمه میکردم، متوجه شدم چقدر فرنگیها در فهم متون ما دچار مشکل هستند. خانم جولی اسکات میثمی، نویسنده کتاب، رئیس دایرهالمعارف عربی آکسفورد هم بود و برای من حیرتانگیز است که گاهی در فهم سادهترین متون فارسی و عربی دچار مشکلات هولناکی میشوند و از بدخوانیهای خودشان نتایج عجیب و غریبی میگیرند. در این کتاب شاید 70 مورد اشتباه پیدا کردم. بعضی از این اشتباهها در ترجمه خودبهخود رفع میشد، برای اینکه به متون اصلی مراجعه میکردم و مثلا اگر اسمی اشتباه ضبط شده بود آن را درست میکردم. ولی اشتباههای مفهومیای هم وجود داشت که من ناچار شدم تذکر بدهم. به خاطر همین زیرنویسهای زیادی در این کتاب میبینید. بااینهمه نمیخواهم قدر کار خانم اسکات میثمی را تنزل بدهم. میخواهم بگویم فهم و درکش از متون ما نازلتر از آن چیزی است که انتظار داریم. اما آن چیزی که باعث میشود کتاب ایشان را ترجمه کنیم و بعد در دانشکدههای تاریخ ما تدریس شود، متدولوژی تحقیق یا همان روششناسی است. آن چیزی که متأسفانه نداریم.
روششناسی را نه سر کلاس، که از ترجمه متون آموختهام
پژوهش و سر هم کردن مواد و به نتیجه مشخص رسیدن گاهی یک کار مهندسی است که ما متأسفانه این را در دانشگاههایمان چندان یادنمیگیریم.
دهقانی در ادامه این سخن، گفت: اگر از دانشکدههای مهندسی و پزشکی ما ادیب خوب در میآید -مانند مرحوم دکتر قاسم غنی که پزشک بود- به خاطر این است که چون سنت این دانشها را از غرب میگیریم، متدولوژیاش را هم از آنها میگیریم و ازاینرو دانشجویان علوم فنی و پزشکی فکر منظمی پیدا میکنند و بنابراین وقتی که حتی متنی خارج از کار خودشان را از سر علاقه میخوانند متوجه میشوند که مثلا این کار ارزشش در متدولوژی آن است، فارغ از موضوعش. اما ادبیات چون رشتهای بسیار بومی است، ما در آن به روششناسی کمتر توجه میکنیم و به دانشجویانمان هم کمتر یاد میدهیم. آنچه هم من آموختهام، اقرار میکنم نه از حضور در سر کلاسهای ادبیات بلکه از راه ترجمه متون غربی آموختهام.
او در توضیح روایت معنادار از تاریخ که در کتاب بر آن تأکید شده است، نیز یادآور شد: ما نوعی مورخ داریم که اینها به معنی واقعی کلمه و با آن تصوری که از این کلمه داریم، مورخ نیستند. یعنی هدفشان بیان تاریخ نیست، چیزهای دیگری است که برای رسیدن به آن از روایتهای تاریخی استفاده میکنند تا خواننده را قانع و به او اثبات کنند مدعیاتشان درست است؛ از جمله مدعیات اخلاقی یا مدعیات دینی یا آنچه به تعبیر امروز ایدئولوژی گویند؛ مثلا در تاریخ بیهقی از این نمونه زیاد داریم که میخواهد بگوید قدرتی که با ستمگری به دست میآید موجب اضمحلال سلطنت یا حکومت میشود؛ وقتی میرسد به اینجا و میخواهد اثباتش کند برمکیان را مثال میزند. نویسندگانی هم هستند که خود جریان تاریخ برایشان مهم است و از علوم دیگر و هر چیز دیگری استفاده میکنند برای اینکه آن فلسفه تاریخی را که در نظر دارند تقویت کنند و برای خواننده خودشان جا بیندازند.
واژههایی که معنایش دگرگون شد
یکی از مهمترین آثار دکتر محمد دهقانی، «حدیث خداوندی و بندگی» است. او در تارنمای شخصیاش درباره این کتاب نوشته است که «حاصل 20 سال تأمل و مطالعه پیوسته در مورد تاریخ بیهقی است. گرچه روشن است که در این 20 سال، تنها بیهقی نمیخواندم اما میخواهم بگویم اندیشه بیهقی برای من مسئلهای بود و در نهایت حاصل آن این کتاب شد».
در بخشی دیگر از برنامه، مجری به این اثر پرداخت و در توضیح عنوان کتاب گفت: واژه «خداوند» در تاریخ بیهقی اشاره دارد به سلطان مسعود و کلا به افرادی که از شأن و مرتبه بالایی در دستگاه حکومتی برخوردارند. بیهقی اگر بخواهد از ذات اقدس الهی سخن بگوید از واژه «خدا» یا «ایزد» یا «ا...» استفاده میکند. وقتی هم که از «بندگان» میگوید، مقصودش تمام خدم و حشم و نیروهای درباری هستند.
نویسنده «حدیث خداوندی و بندگی» نیز در توضیح این اثر و عنوانش یادآور شد: بیهقی وقتی میگوید خداوند یا خداوند بزرگ منظورش یا خواجه است که وزیر است، یا مسعود غزنوی که شاه است. بنده هم معنایی دارد غیر از آنچه امروز از آن برداشت میکنیم. برای همین سعی میکنم پرهیز کنم از اینکه امروز کلمه بنده را در مورد خودم به کار ببرم. در زمینه مذهبی، بنده یعنی بنده خدا، اما بندهای که در نامههای اداریمان مینویسیم، ربطی به بنده خدا ندارد. اگر نامههای اداری دوره قاجار را ببینید که در دوره پهلوی ادامه پیدا میکند و تا امروز میرسد، متوجه میشوید که آنجا بنده یعنی بنده سلطان، یعنی غلام و بهتر است ما این کلمات را به کار نبریم. اسم کتاب را هم به همین خاطر گذاشتهام حدیث خداوندی و بندگی که دقیقا تأکید بر این نکته است که مفهوم مذهبی و دینی ندارد. ما باید این مفاهیم را جدا کنیم و نباید اجازه بدهیم در زبان فارسی از این مفاهیم سوءاستفاده شود. این کتاب را نوشتهام برای اینکه ریشههای این مفاهیم را در تاریخ بیهقی نشان بدهم و بگویم استفاده از آنها چطور میتواند ما را گمراه کند.
بیهقی؛ آموزنده برای هر جامعهای
دهقانی تاریخ بیهقی را اثری دانست که هر جامعهای میتواند از آن درس بگیرد، اثری که نویسندهاش برای ما روایت میکند چگونه پادشاهی از اوج عزت به حضیض ذلت میافتد. به گفته او، هر جامعهای که بخواهد ساختار و سامان خودش را حفظ بکند، میتواند از آنچه بیهقی نوشته است درس بگیرد: ظاهر زندگی ما عوض میشود، فناوری میآید و خیلی چیزها را تغییر میدهد اما روانشناسی آدمی و روانشناسی اجتماعی انسان و روانشناسی قدرت به آسانی تغییر نمیکند، چون نهاد بشر به راحتی تغییر نمیکند. متونی مثل بیهقی میتواند برای استفاده امروزی ما هم مفید باشد.
قصدم روشن کردن اذهان درباره تاریخ و ادبیات بود
مجموعه «تاریخ و ادبیات ایران»، بخش دیگری بود که مجری سراغ آن رفت و در توضیح آن گفت: فرم تاریخ و ادبیات ایران به این صورت است که نیمی از کتاب توضیحات نویسنده است راجع به آن شخصیت ادبی و نیمه دوم درباره آثار آن شخصیت است با تصحیح دکتر دهقانی. این مجموعه از عصر سامانی، مواردی چون رودکی، شاهنامه ابومنصوری، تاریخ بلعمی، ترجمه تفسیر طبری، کسایی مروزی و شاهنامه فردوسی و از عصر غزنوی، بیهقی، منوچهری، ناصر خسرو، ابوریحان بیرونی، بوعلی سینا و ... را در برمیگیرد.
مؤلف نیز در توضیح انگیزهاش برای دست زدن به تألیف این اثر گفت: سالهای طولانی در نظرم بود که چنین مجموعهای را تهیه کنم. در دوران دانشجویی برای خواندن تاریخ ادبیات با توجه به منابعی که بود، رنج غیرلازمی را تحمل کرده بودم که نمیخواستم دانشجویان امروز این رنج را بکشند. بنابراین سعی کردم مجموعه کتابی بنویسم که در آن نشان بدهم علوم در دورهای چطور به هم مربوط میشوند و چطور مثلا ابنسینا یا زکریای رازی یا ابوریحان بیرونی ممکن است در ادامه هم قرار بگیرند و تفاوتها و شباهتهایشان مشخص شود و بدانیم چه ارتباطی با تاریخ ادبیات ما دارند. کتابها بهگونهای نوشته شده است که خواننده ضمن مطالعه آن هم با تاریخ ایران آشنا شود و هم متوجه ارزش ادبی آثار موردبحث شود. قصدم این بوده است که اذهان علاقهمندان را درباره تاریخ و ادبیات و تناسبی که بین متون ادبی و تاریخی ما برقرار است روشن کند.