به گزارش شهرآرانیوز، چند روز قبل بود که محسن رضایی گفته بود ریال را بعد از دلار و یورو، قویترین پول منطقه میکنم. اگرچه او توضیح نداده بود چگونه اما یکی دو روز بعد از راهکار خود برای افزایش ارزش پول ملی پرده برداشت و گفت: «اگر به جایِ حذفِ چهار صفر، هفت صفر از پول ملیمان کم کنیم، بدون هیچ تلاشی صاحب یکی از با ارزشترین پولهای ملی در جهان میشویم»!
محسن رضایی واقعا این را گفته بود، اما نکته اینجا بود که این سخنانِ دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، مقدمه و موخرهای هم داشت که نشان میداد او موضوع را به درستی طرح کرده است.
رضایی گفته بود: «در اقتصاد، قدرت پول ملی با ارزش پول ملی متفاوت است. قدرت پول ملی به این معنا است که واحد پول ملی یککشور، نزد کشورهای دیگر و همسایگان به صورت ذخیره ارزش دربیاید و در جهان به آن اعتماد شود. هم اکنون در جهان قیمت «ین» ژاپن، در حدود یک صدم دلار است و پول یک کشور عربی دو برابر دلار قیمت دارد. قدرت یِن اما بیشتر از آن پول عربی است.»
واقعا همین طور است. در اقتصاد، «قیمت»، یک متغیر نسبی است و این یعنی قیمتِ هر چیزی در مقابل چیزهای دیگر تعیین میشود و پول هم مثل هر کالای دیگری، از همین قاعده تبعیت میکند. به عبارت ساده، واحدهای پولیِ کشورهای مختلف در قیاس با یکدیگر «ارزان» یا «گران» میشوند.
بگذارید با مثال جلو برویم. واحد پول ایران هنوز هم به طور رسمی «ریال» است، اما از مدتی پیش، طرحی در مجلس به تصویب رسیده که خروجیِ آن، حذف چند صفر از پول ملی است که به گفته رییس بانک مرکزی، قرار است در یک بازه ۲ تا ۵ ساله اجرایی شود.
با این همه، از همین حالا و پیش از عملیاتیشدنِ مقدماتِ حذف صفر از پول ملی ایران، در اسناد رسمی کشور محاسبات بر مبنای «تومان» انجام میشود، یعنی با یک صفر کمتر. دلیلِ این موضوع هم این است که همین یک صفرِ اضافی هم به معنی صدها هزار تُن کاغذِ اضافی در محاسبات نهادها و شرکتها خواهد بود.
این تغییرِ نیمهرسمی موجب شده که بسیاری از کارشناسان، منتظر اعمال سیاستهای اصلاحی گسترده در بخشِ پولیِ اقتصاد ایران باشند. یکی از نشانهها هم همین حالا در جیب یا کیف پول بعضی از ما هست: اسکناسهای تازه منتشر شدهای که صفرهای آنها کمرنگ چاپ شده تا ذهنِ من و شما برای حذف صفر از واحد پولی در سالهای آینده آماده شود.
سیاست حذف صفر از پول ملی اما پیش از این بارها امتحان شده و امروز دیگر دستکم اقتصاددانان میدانند که نتایج آن چیست.
اما این تجربه در کشورهای اطراف ما هم رخ داده است. ترکیه، تا همین ۱۶ سال پیش، درگیر نرخهای تورمی به مراتب بالاتر از نرخهای تورم در ایران بود و در سال ۲۰۰۵، ناگزیر «لیر جدید» را به جای واحد «لیرِ» قدیمی معرفی کرد که ۶ صفر کمتر داشت. ترکیه از آن زمان تا امروز کمابیش موفق به کنترل تورم شده، اما هنوز هم در میان کشورهایی با بالاترین نرخ تورم قرار دارد.
رکورددار حذف صفر در جهان هم برزیل است. از سال ۱۹۳۰ میلادی تا به امروز، طی شش مرحله، در مجموع ۱۸صفر از پول ملی برزیل حذف شده و واحد پولی این کشور هم هشت بار تغییر پیدا کرده است.
اما ایران در این ماجرا امروز هم رکورددار است و «ریال ایران» اکنون دومین واحد پولی ضعیف در جهان است. رتبه نخست به «بولیوار ونزوئلا» اختصاص دارد و اگر اقتصاد ونزوئلا درگیرِ شرایط ابرتورمی نبود، اکنون ما از منظر قدرت واحد پولی، در قعر جدول بودیم.
از آن سو، رتبههای اول تا سوم قدرتمندترین واحدهای پولی جهان هم در همسایگیِ ایران مورد استفاده قرار میگیرند. «دینار کویت» قدرتمندترین واحد پولی در جهان است و هر یک واحدِ آن، معادل ۳٫۳ دلار آمریکا است. «دینار بحرین» و «ریال عمان» (به ترتیب با نرخ برابریِ ۲٫۶۶ و ۲٫۶۰ در مقابل هر دلار آمریکا) هم در رتبههای دوم و سوم در میان قدرتمندترین واحدهای پولی در جهان قرار دارند.
اما آیا قوی یا ضعیف بودن واحد پول ملی کشورها فینفسه موضوعیت دارد؟ این یکی از جاهایی است که نظر کارشناسان ممکن است با نظرِ مردمِ عادی تفاوت داشته باشد. از منظر اقتصادی، بالا یا پایین بودنِ «قیمتِ» یک واحد پولی نشانه مستقیمی از وضعیت اقتصادِ کشورها نیست.
به عنوان مثال، هر چند قیمت پایینِ «بولیوار ونزوئلا» نشاندهنده وضعیت اسفناکِ اقتصاد ونزوئلا است، قیمت پایین «روپیه اندونزی» (به عنوان چهارمین پول ارزان در جهان) نشانهای از اوضاع بدِ اقتصادی در اندونزی نیست. در واقع، تا کمتر از یک دهه دیگر، اندونزی در فهرست ۱۰ اقتصاد بزرگِ جهان قرار میگیرد.
اما این قدرت خرید اثرات مستقیمی بر کلیت اقتصاد کشورها هم بر جای میگذارد. با نرخهای کنونی، تقریبا تولید هیچ کالایی در کویت، عمان یا بحرین به صرفه نیست و اگر کسی در این کشورها دست به تولید کالا و خدمات بزند، احتمالا انگیزههای وطنپرستانه دارد و نه انگیزههای اقتصادی.
در واقع، وقتی که میتوانید هر کالایی را در چین، ویتنام یا بنگلادش با ارزانترین نیرویِ کار تولید کنید، دلیلی ندارد همان کالا را در کویت تولید کنید و حقوقی را که به ۱۰ کارگر چینی میدهید، به یک کارگر کویتی بدهید.
خروجیِ ماجرا روشن است: صادرات از مبدا کویت یا کشورهایی با واحدِ پولی قدرتمند، خیلی زود متوقف میشود و این کشورها به واردکننده کالاهای عمدتا لوکس بدل میشوند. در واقع، اگر انواع رانتهای اقتصادی، همچون رانت نفت یا رانتهایِ سیاسی (از نوعی که کشورهایی مانند امارات متحده عربی دریافت میکنند) نباشد، واحد پولیِ این کشورها اساسا نباید این اندازه قدرتمند بماند.
یک فایده واحد پولی ضعیف هم این است که تولید انواع کالا و خدمات در کشوری که واحد پولیاش ضعیف است، ارزانتر تمام میشود. از طرفی، «مزیت نسبی» حکم میکند که کالا و خدمات در کشورهایی تولید شوند که این کار را ارزانتر انجام میدهند.
در واقع، ایران قاعدتا باید بتواند به یک صادرکننده بسیار بزرگ بدل شود، چراکه نه فقط واحد پولیِ بسیار ضعیفی دارد، که دسترسیِ بینظیری هم به منابع ارزان انرژی دارد. حقوق ماهانه ۱۰ میلیون تومانی (معادل کمتر از ۵۰۰ دلاری) برای هر کارگر ایرانی (که اکنون دور از دسترس به نظر میرسد)، با ورود سرمایه خارجی به اقتصاد ایران و استفاده از نیرویِ کار ارزان و انرژی ارزان، میتواند ایران را به یک کارگاه بزرگ اقتصادی بدل کند. اما این روی کاغذ است و برای تبدیل شدن ایران به کارگاه جهان، موانع دیگری وجود دارد که همه میدانیم.
منبع: تجارت نیوز