شعر افشین علا خطاب به رژیم صهیونی | عاقبت بیت‌المقدس را رها خواهیم کرد فریبرز عرب‌نیا: ترجیح می‌دهم در کنار مردم کشور عزیزم باشم + فیلم سریال محرمی «جایی برای همه» روی آنتن شبکه دو + زمان پخش آمار فروش سینماها در روزهای جنگ بین اسرائیل و ایران اکران سیار فیلم‌های کودکانه در مشهد کارگردان فیلم بعدی «جیمز باند» مشخص شد «کاتیا فولمر» ایران‌شناس آلمانی درگذشت فصل پایانی سریال «اسکویید گیم» در راه است تکرار سریال «مختارنامه» از شبکه آی‌فیلم (محرم ۱۴۰۴) + زمان پخش قدردانی سخنگوی پلیس از اصحاب قلم در دوران جنگ رژیم صهیونیستی علیه ایران | عزیزان رسانه، گل کاشتید، دستانتان را می‌بوسم برنامه‌های حمایتی وزارت فرهنگ و ارشاد برای جبران خسارات گروه‌های موسیقی و نمایشی اجرای باشکوه ارکستر سمفونیک تهران در میدان آزادی حسام خلیل‌نژاد، بازیگر سینما و تلویزیون: اگر امروز هنری هست، میراث شهیدان است فیلم‌های آخر هفته تلویزیون (۵ و ۶ تیر ۱۴۰۴) + شبکه و زمان پخش سیمای محرم ۱۴۰۴ | معرفی برنامه‌های ویژه تلویزیون همراه با زمان پخش چرا توزیع سریال «شکارگاه» به تعویق افتاد؟ فرصت تماشای فیلم با قیمت نیم‌بها تا کی ادامه دارد؟ شعر‌هایی به‌مثابه موشک | شاعران مشهدی در کنار مدافعان وطن ایستادند
سرخط خبرها

شهیدی که خبر شهادت خودش را داده بود

  • کد خبر: ۶۹۶۶۰
  • ۱۷ خرداد ۱۴۰۰ - ۱۰:۲۳
شهیدی که خبر شهادت خودش را داده بود
درسال ۱۳۷۸ در مسئولیت فرماندهی گروهان ۲ گردان ۱۴۹ لشکر ۷۷ ثامن‌الائمه خراسان مستقر در پایگاه ایوبی کهنه در مرز‌های شرقی کشور برای انسداد مرز‌ها و جلوگیری از تردد اشرار و واردات مواد مخدر انجام وظیفه می‌کردم.

حسن غلام سلیم‌آبادی - ستوان یکم بازنشسته | شهرآرانیوز - درسال ۱۳۷۸ در مسئولیت فرماندهی گروهان ۲ گردان ۱۴۹ لشکر ۷۷ ثامن‌الائمه خراسان مستقر در پایگاه ایوبی کهنه در مرز‌های شرقی کشور برای انسداد مرز‌ها و جلوگیری از تردد اشرار و واردات مواد مخدر انجام وظیفه می‌کردم. شبی به من مأموریت داده شد، عده‌ای از مقامات را برای آشنایی به منطقه ببرم. سازمان‌دهی و دستورات لازم و طراحی‌ها، شبانه انجام شد و خبر مأموریت هم در یگان منتشر شد، تا آمادگی برقرار شود. حسین علوی شاندیزی نزد من آمد و تقاضای شرکت در مأموریت کرد. از آنجا که تنها فرزند ذکور خانواده‌اش بود و از طرفی در لجستیک مهمات و سلاح پایگاه مسئولیت داشت از پذیرفتن خواسته‌اش امتناع کردم و مأموریت او را درشرح وظایفش بازگو کردم. او با متانت به محل استراحت خود رفت.


فردای آن روز (۱۵ بهمن) پس از اینکه با نفرات منتخب و گروه مقامات عازم منطقه کوه‌های خواجه انجیر شدیم، علوی هم در آخرین خودرو سوار و با گروه همراه شد.


برای غافلگیر نشدن از عقبه، نیرو‌هایی در مکان‌های مختلف گمارده می‌شوند. خبر رسید که یکی از اشرار که برای تهیه آب به چشمه بادال رفته، در دیدرس است. خودم برای زنده به دام انداختنش رفتم، اما دیده‌بان‌های اشرار که در بلندای کوه خواجه انجیر مستقر بودند، به سمت من آتش گسترده‌ای روان کردند.


شرور تحت تعقیب به سنگری پناه آورد و من هم به ناچار در فاصله ده متری‌اش میان دو سنگ پناه گرفتم. دستور خارج کردن مقامات را صادر کردم و در محاصره اشرار، با آن‌ها درگیر بودم که صدای مردانه و مهربانی را شنیدم که می‌گفت «برادرم تنها نیستی من درکنارتم.» علوی بود. سینه‌خیز به سمت من حرکت می‌کرد. از او خواستم برگردد و پشت قلوه سنگی پناه بگیرد که نگاه گلوله اسلحه آن شرور به او اصابت کرد و کبوتربال پر کشید.


قسم یاد کردم تا قاتلش را قصاص نکردم از آنجا قدمی عقب ننشینم. خداوند را سپاس که موفق به قصاص شدم. در نهایت از تاریکی شب استفاده کردم تا پیکر پاکش را به عقب حمل کنم.


روی دوش برش گرداندم. دوستانش می‌گریستند و می‌گفتند شهید پس از اینکه من با شرکتش در مأموریت مخالفت کرده بودم به دوستانش گفته «من فردا عازم بهشتم، ولی فرمانده نمی‌گذارد. ببینید که فردا در بهشت کنار جدم خواهم بود.»
این‌چنین شد که شهید حسین علوی شاندیزی به آرزو و مقصد و مقام خود رسید.

 

 

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->