آمار‌های اعتیاد در کشور مربوط به دهه ۹۰ است قتل شرور غرب تهران به دست یک مجرم سابقه دار اعترافات تکان دهنده قاتل چاقوکش کارهای مهمی که باید پس از سرقت گوشی انجام دهید قتل پسر همسایه به خاطر یک دختر ربودن زن جوان از خودروی همسرش +جزییات خودکشی متهم به سرقت از صندوق امانات بانک ملی ۱۲ هزار تماس مزاحمتی با آتش‌نشانی مشهد طی یک ماه! دستگیری پسری که مادرش را به خاطر سرزنش دیگران به قتل رساند + عکس موبایل‌قاپ حرفه‌ای در مشهد به دام افتاد (۱۶ تیر ۱۴۰۳) دستگیری ۱۱ سرشاخه یک شرکت هرمی در مشهد ۱۰ فایده گریه کردن | تا چه حد مجازیم که گریه کنیم؟ انجام مشاوره‌ ژنتیک در مرحله‌ پیش‌ از ازدواج، به همه‌ زوجین توصیه می‌شود درباره لطفعلی خان زند از تاج گذاری تا مرگ | یک تراژدی خون بار در چهار پرده یکی از راه‌های سوء استفاده از قانون معافیت سربازی سد شد آیا ضعف در برقراری ارتباط با دیگران سبب جذب همزیستی با حیوانات می­ شود؟ آداب سفر در فصل گرما جزئیات شهریه مدارس؛ شروع از ۱۰ میلیون تومان | شهریه ۲۵ درصد مدارس بالای ۳۰ میلیون تومان ابتلا به کیست مویی در بین مردان شیوع بیشتری دارد  روایت سرزده از اورژانس بیمارستان شهید هاشمی‌نژاد مشهد | رد خون
سرخط خبرها

خودکشی نوعروس مشهدی به خاطر عشق خیابانی

  • کد خبر: ۶۹۸۵۸
  • ۱۸ خرداد ۱۴۰۰ - ۱۴:۴۰
خودکشی نوعروس مشهدی به خاطر عشق خیابانی
زن ۲۵ ساله‌ای با تلاش کادر درمانی و شوک‌های الکتریکی از مرگ حتمی نجات یافت، او پس از رابطه با شاگرد نانوا و خیانت به همسرش دست به خودکشی زده بود.

به گزارش شهرآرانیوز، زن ۲۵ ساله که با تلاش کادر درمانی و شوک‌های الکتریکی از مرگ حتمی نجات یافته بود، پس از اعتراف به یک ماجرای وحشتناک که او را تا مرز خودکشی رسانده بود، درباره سرگذشت خودش به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری سناباد مشهد گفت: وقتی در کلاس سوم راهنمایی ترک تحصیل کردم، جوان ۲۶ ساله‌ای به خواستگاری ام آمد که بنگاه املاک داشت.

با رضایت پدر و مادرم خیلی زود من و «آرین» ازدواج کردیم. یک سال بعد در حالی که پسران دو قلویم را باردار بودم، متوجه اعتیاد همسرم شدم.

رفتار و گفتار آرین به شدت تغییر کرده بود و دیگر اهمیتی به من نمی‌داد. حتی بعد از تولد دوقلوهایم هیچ گونه مهر و محبتی را از سوی همسرم احساس نمی‌کردم. او همواره به دنبال کار و تفریح بود و بیشتر اوقاتش را در کنار بساط مواد مخدرش می‌گذراند.

این بی مهری‌ها تاثیر عجیبی بر روح و روانم گذاشته بود تا جایی که دل به لبخند‌های شیطانی شاگرد نانوایی محله بستم و این گونه ارتباط تلفنی من و «کیومرث» آغاز شد. او جوانی ۲۴ ساله بود و با حرف‌های محبت آمیزش مرا شیفته خودش کرده بود تا جایی که دیگر این ارتباط‌های تلفنی و پیامکی به دیدار‌های پنهانی کشید.

ابراز علاقه‌های کیومرث موجب شد من هم آرین را فراموش کنم و دل به عشقی خیابانی و هوس آلود ببندم.  در کشاکش همین ملاقات‌های مخفیانه بود که روزی تصمیم گرفتیم آرین را از میان برداریم و سپس با هم ازدواج کنیم.

با این افکار شیطانی، نقشه‌ای شوم طراحی کردیم تا همسرم را در دامی بیندازیم که نتواند به همین راحتی از آن مخمصه رها شود.  خلاصه با توجه به این که همسرم اعتیاد داشت، کیومرث مقداری مواد مخدر صنعتی تهیه کرد و ما در یک فرصت مناسب مواد را داخل خودروی همسرم جاسازی کردیم و با پلیس تماس گرفتیم.

اگرچه با کشف مواد مخدر، همسرم به مدت چند روز روانه زندان شد، اما قاضی دادگاه و پلیس به ماجرای جاسازی مواد مخدر مشکوک شدند. بدین ترتیب همسرم با سپردن وثیقه از زندان آزاد شد تا پلیس با انجام تحقیقات بیشتر، راز مواد مخدر داخل خودرو را کشف کند. در این میان همسرم که می‌دانست یک نقشه پلید در پس این ماجرا خودنمایی می‌کند، به من سوءظن پیدا کرد و من این شک و تردید را در میان رفتار و گفتارش به راحتی احساس می‌کردم.

این گونه بود که برای رهایی از این رسوایی بزرگ و برملا شدن ارتباطم با شاگرد نانوایی تصمیم احمقانه دیگری گرفتم طوری که حتی مهر مادری را از یاد بردم و با خوردن مقداری قرص دست به خودکشی زدم.

همسرم که متوجه وضعیت وخیم من شده بود، بلافاصله مرا به بیمارستان رساند، اما من که بیهوش بودم چیزی نمی‌فهمیدم. چند روز بعد که به هوش آمدم تازه فهمیدم که پزشکان با تلاش زیاد و استفاده از شوک‌های الکتریکی مرا از مرگ حتمی نجات دادند. حالا هم به جرم خودم اعتراف می‌کنم. شایان ذکر است، تحقیقات بیشتر برای ریشه یابی این ماجرای وحشتناک و بررسی زوایای پنهان این پرونده، با صدور دستوری ویژه از سوی سرگرد بهرازفر (رئیس کلانتری سناباد) ادامه یافت.

منبع: رکنا

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->