محمدناصر حق خواه | شهرآرانیوز - قانون نانوشتهای در کشور ما وجود دارد که بین بازیگران سینما و تلویزیون، ترکیب زیبایی بصری و اندام موزون با بازی خوب و استعداد بالای هنری کمیاب است. برای همین هم اصطلاحاتی مثل بازیگر چشمقشنگ و موروشن مترادف با بازیگری بیاستعداد است که فقط به دلیل زیبایی چهره به موقعیت خوبی در بازیگری رسیده است. دراینزمینه البته که استثناهایی مثل شهاب حسینی در آقایان یا لیلا حاتمی در بین بازیگران خانم هم وجود دارد، اما بازیگرانی که مردم را با چهره دلنشین و کارشناسان را با بازی خوب غافلگیر کنند معمولا کمیاب اند.
یکی از اینکمیابها که راه درستی را، حداقل تا اینلحظه، طی کرده پدرام شریفی است. بازیگری که ششهفت سال پیش نام و نشانی از او در ذهن نداشتید و فقط اگر بیننده پروپاقرص سینمای هنر و تجربه بودید و «ماهی و گربه» شهرام مکری را دیده بودید، چهره پدرام شریفی را میشناختید. اما او مسیر را خیلی درست دنبال کرده بود و آمده بود که بماند. شریفی چند سالی تئاتر کار کرده و از بخت خوبش با بهترین کارگردانان تئاتر معاصر ایران هم همکاری کرده است.
فهرستی که از حسنمعجونی تا محمد یعقوبی و رضا ثروتی را در خود دارد. یعنی سابقه کار نه تنها با کارگردانان سرشناس تئاتری گوناگون، بلکه در ژانرهای مختلف. از کمدیهای شیرین و سرخوش تا درامهای تراژیک سخت و سنگین. چه بخت خوش و چهره دلنشین او را مؤثر بدانیم و چه بازی خوب و به اندازه اش را، پدرام شریفی توانست در سینما هم با کارگردانان بزرگی همکاری کند. در شش سال فعالیت حرفهای سینمایی، پدرام شریفی با ابراهیم حاتمی کیا، بهروز شعیبی، شهرام مکری، خسرو معصومی، رسول صدرعاملی، نرگس آبیار و مصطفی کیایی کار کرده است. روندی بینظیر که برای خیلی از بازیگران جوان و تازهوارد آرزوست.
او خیلی زود در همان سال ۹۴، نقش اول فیلم «سیانور» را به عهده گرفت و به عنوان یک افسر پلیس قبل از انقلاب در فیلم بهروز شعیبی درخشید. در «متولد ۶۵» نقش یک جوان عاشقپیشه و شوخ و شنگ و ماجراجو را بازی کرد،
در نقش مکمل بازیگر اصلی فیلم «بادیگارد» از پس بازی در نقش یک مأمور امنیتی برآمد و در «شبی که ماه کامل شد» نقش جوان سادهدل و سرخوش و ازهمهجا بی خبر کاسبکاری را بازی کرد و در آن فیلم تلخ، بار شیرین کردن بعضی لحظات را به عهده گرفت. اما شاید اوج دوران کاری اش، حداقل از نظر شناخته شدن در بین مخاطب عام، با بازی در دو سریال «همگناه» و «می خواهم زنده بمانم» رقم خورد.
اگر فیلمهای سینمایی اول او را خوشبختی و شانس انتخاب شدن توسط بزرگان بدانیم، ۲ سریال اخیر که انتخاب خود او بوده است، نشان میدهد که با بازیگر تیزهوشی روبهرو هستیم، بازیگری که میفهمد در بین انبوه سریالهای بی کیفیت چطور نقطهزنی کند. اینروزها پدرام شریفی در میخواهم زنده بمانم، مثل بیشتر بازیگران اینسریال، میدرخشد. او توانسته است سیر تحول نقش خود را از عاشق پیشهای معمولی که به دنبال زندگی ساده است آغاز کند و در اوج سریال به مردی خشن، سرخورده و انتقامجو تبدیل شود و اینچرخش بازی در مسیر دگرگونی شخصیت را خوب مدیریت کند. درست مثل سیر تحول خودش در زندگی حرفهای، بازیگری که میتوانست به خوش چهرهای بازینابلد با انتخابهای اشتباه متعدد تبدیل شود، حالا بازیگری دوستداشتنی و در ابتدای مسیری طولانی است که درست انتخاب میکند، سعی میکند درست بازی کند و البته از ویژگیهای خدادادی اش هم خوب بهره میبرد.