سهیل دیبا - سارق خوشخیال شبانه وقتی همه خواب بودند با وانتی که اصلا برای همین کار جفتوجور کرده بود، مسیر بولوار توس تا سد کارده را طی میکرد. او هر شب به یک منطقه در آن حوالی میرفت و پس از اینکه مطمئن میشد باغویلایی خالی است و چفت و بست درست و حسابی ندارد، خودرواش را مقابل آن پارک میکرد و با یک انبر و تبر به راحتی قفل درها را میشکست و وارد این باغ ویلاها میشد. ساعتی بعد هم صدای ماشینی که سنگینی بار سرقتی را تحمل میکرد در دل خیابانهای خلوت شهر میپیچید و او دوباره به مخفیگاهش در بولوار توس میآمد و محموله سرقتی را از وانتش خالی میکرد.
سارق جوان خوب میدانست مراجعه به مالخران، خطر دستگیریاش را دوچندان میکند. برای حل این مشکل و همچنین رسیدن آسان به پول هر صبح جمعه وسایل سرقتی که طی هفته حسابی آنها را ساییده و برق انداخته بود را پشت همان وانت چیده و برای فروش به یکی از جمعهبازارهای معروف مشهد میبرد. این فرد تا شب هر طور بود و به هر قیمتی تمام کالاهایش را میفروخت و با جیبی پر از پولهای کثیف، به مخفیگاهش برمیگشت و نقشههای بعدیاش را میکشید.
این سارق نمیدانست که خیلی زودتر از آنچه فکرش را بکند، به دام پلیس میافتد. او همچنین نمیدانست که شکایت مالباختگان منجر به تشکیل گروهی از کارآگاهان پلیس آگاهی شده و آنها شبانهروز در محدوده جغرافیایی سرقتها به صورت نامحسوس گشتزنی میکنند و در انتظار دست از پا خطا کردن متهم هستند.
شامگاه دوشنبه متهم با نقشه از پیش طراحی شده قصد داشت خود را به باغویلاهای بیحفاظ و بیصاحب برساند، اما کارآگاهان پلیس آگاهی دستش را خواندند و توانستند این متهم را در آستانه چهاردهمین سرقتش بازداشت کنند. از مخفیگاه او مقداری لوازم مسروقه کشف شد.