مهدی حسینی | شهرآرانیوز - آفتی که فیلمهای دنبالهای با آن روبهرو میشوند، افتادن در ورطه تکرار مؤلفههای موفق فیلمهای قبلی است. بیشتر این فیلمها هم بهعلت ازدستدادن امتیاز نو و بکربودن ایدههایشان، مسیر سقوط هنری و گیشهای را در پیش میگیرند. شاید مهمترین دغدغه طرفداران قسمت اول «یک مکان ساکت» هم همین بود که جان کرازینسکی تنها فیلم اورجینال سال ۲۰۱۸ را به یک سلسلهفیلمهای تکراری ژانر وحشت تبدیل کند، اما خوشبختانه حالا با اکران قسمت دوم این فیلم میتوان بهطور جدی گفت که نهفقط چیزی از قسمت اول کم ندارد که شاید قدمی روبهجلو هم باشد.
خلاصه داستان
در فیلم اول دیدیم بیگانگانی به زمین آمدهاند که نابینا هستند، اما حس شنوایی بسیار بالایی دارند و هر جنبندهای را که صدایی تولید میکند، با بیشترین سرعت ممکن میکشند. از این رو انسانها برای بقا نیاز به حفظ سکوت دارند. شروع قسمت دوم بهشکلی طراحی شده است که مخاطب فکر میکند با یک پیشدرآمد بر فیلم اول روبهروست. داستان برمیگردد به روز اول حمله بیگانگان به زمین، اما این فلاشبک به گذشته، در راستای معرفی یک شخصیت جدید به داستان است؛ شخصیت «امت» با بازی کیلیان مورفی که دوست خانواده ابوت است و همیشه رادیویی به دست دارد و از روز حمله دیگر او را ندیدهاند. بعد از این فلاشبک برمیگردیم به زمان حال. داستان از فردای قسمت اول ادامه پیدا میکند.
لی ابوت شب قبل خودش را برای نجات دخترش قربانی کرده و همزمان فرزند اِوِلین هم متولد شده است. خانواده ابوت که حالا از حمایت پدر محروماند، تصمیم میگیرند به سمت شهر برگردند تا شاید آنجا امکانات و همراهان بیشتری پیدا کنند. از این رو نوزاد خود را برای اینکه سروصدا نکند، داخل جعبهای میگذارند و برای تنفس به او دستگاه اکسیژن وصل میکنند. آنها در مسیر شهر با تلههای انسانی مواجه میشوند و پای مارکوس آسیب جدی میبیند. بر اثر فریادهای مارکوس، یکی از بیگانهها حمله میکند، اما مردی ناشناس که بعد متوجه میشویم امت است، به کمکشان میآید و آنها را وارد گاوصندوقی میکند که آنها را در امان نگه میدارد. امت که فرزندانش را در روز اول حمله و همسرش را بهتازگی از دست داده است، شخصیتی ناامید و درهمرفته دارد. او از خانواده ابوت هم میخواهد هرچه زودتر آنجا را ترک کنند.
از رادیویی که امت همراهش داشت، آواز «آن سوی دریا» شنیده میشود. رگان ابوت، دختر خانواده، معتقد است پخش این آواز یک نشانه است. او رد جزیرهای را پیدا میکند که معتقد است آواز از آنجا پخش میشود. از این رو بهتنهایی برای کشف منبع آواز بهراه میافتد و به برادرش مارکوس میگوید گوشبهزنگ باشد تا نشانه او را از رادیو بشنود. به این ترتیب بین اعضای این گروه کوچک فاصله میافتد. اولین برای تأمین اکسیژن جدید و دارو به شهر میرود. مارکوس و نوزاد در گاوصندوق به انتظار میمانند و امت هم برای کمک به رگان در پی او روانه میشود تا ببیند ساحل امنی که رگان میگوید، واقعیت دارد یا نه.
تکمیلکننده جهان فیلم اول
برای تحلیل چرایی موفقیت «یک مکان ساکت ۲» نیاز داریم مفاهیم مطرحشده در قسمت نخست را مرور کنیم. بزرگترین دلیل توفیق کرازینسکی در این ۲ فیلم، آن است که او «یک مکان ساکت» را بهصورت یک فیلم وحشت ندیده است. یعنی وحشتآوربودن فیلم بهدلیل وجود هیولاهای فرازمینی نیست که معلوم نیست از کجا آمدهاند و چرا هر جنبندهای را قلعوقمع میکنند. درواقع بیگانگان فیلم حکم خود مرگ را دارند که دیر یا زود همه را از بزرگ و کوچک در خود فروخواهندبرد. به این ترتیب خانواده ابوت هم به استعارهای از نوع بشر تبدیل میشود که قصد دارد قوانین زندگی در این دنیا را به فرزندان و نسل بعد از خودش منتقل کند.
اما رگان، دختر ناشنوای خانواده ابوت که خود را در مرگ برادر کوچکتر خانواده مقصر میداند و فکر میکند پدرش هم از او متنفر است، تلاشهای پدر را برای ساخت سمعک بهعنوان نشانهای منفی برداشت میکند و در برابر گوشدادن مقاومت میکند، تا اینکه پدر در اواخر قسمت اول با گفتن اینکه رگان را دوست دارد و همیشه دوستش داشته است، با فریاد خود هیولا را از رگان دور میکند و خود را برای نجات خانواده قربانی میکند. درواقع فریادی که پدر از گلو بیرون میدهد، علاوه بر جلب توجه هیولاهای بیگانه، رگان را هم بیدار و هوشیار میکند. اگر با این دید نگاه کنیم، قسمت دوم تکمیلکننده طرح قسمت اول است. یعنی فریاد آگاهیبخشی پدر ابتدا رگان را هوشیار کرده است. در ماجراهای قسمت دوم این رگان است که امت را که از نجات آدمهای آن بیرون ناامیدشده است و هیچ افق روشنی نمیبیند، بیدار میکند و همچنین با انتشار صوت سمعک از طریق رادیو، بیدارکننده نسل بشر و نجاتبخش مادر و برادر خویش میشود. جالب است که در قسمت دوم نقش فرزندان پررنگتر میشود و آنها باید استقلال و نقش خودشان را در این جهان جدید ایفا کنند؛ بنابراین قسمت دوم فقط دنبالهای زورکی بر قسمت اول نیست، بلکه تکمیلکننده آن است و از این حیث موفقیتی مهم برای کارگردان و عوامل محسوب میشود.
استفاده درست از تدوین همزمان
برای سینمادوستان یکی از استفادههای بهیادماندنی از تکنیک تدوین همزمان رویدادها، به فیلم «پدرخوانده» و فصل «غسل تعمید» برمیگردد؛ جایی که مایکل کورلئونه همزمان با غسل تعمید پسرخواندهاش، سران ۵ خانواده را یکبهیک ترور میکند و پایههای قدرت خود را مستحکم میکند. در هر دو قسمت «یک مکان ساکت» هم شاهد استفاده هوشمندانه از این تکنیک هستیم. در فیلم اول فریاد نجاتبخش پدر و رهاکردن رگان از شر هیولا، همزمان با فصل زایش اولین تدوین شده است و درواقع حیاتبخشی پدر و مادر را همعرض یکدیگر به نمایش میگذارد. در فیلم دوم هم این همزمانی در پخش پیام از طریق رادیو و بهدستگرفتن زمام امور توسط پسر خانواده نمود یافته است و گویی مشعل به دست نسل بعد میافتد. این ظرافت از نکات جالب توجه در کارگردانی کرازینسکی است که هیچکس انتظار نداشت این بازیگر متوسط چنین تسلطی بر کارگردانی و حفظ تعلیق داشته باشد.
ایراد منطقی داستان
تنها ایراد منطقی در روایت فیلم، پس از رسیدن به ساحل امن رقم میخورد. یکی از بیگانگان که به بدنه قایق امت چسبیده و خود را به جزیره رسانده است، به ساکنان حمله میکند، اما برای اینکه ما با این محیط تازه آشنا شویم، کارگردان چندساعتی به بیگانه وقت داده است که بدون توجه به صدای محیط و مردمی که در آنجا با صدای بلند زیست میکنند، برای خودش بگردد و فقط وقتی امت نشانههای حضور او را در قایق شناسایی میکند، شروع به حمله میکند. این گافی نیست که بتوان بهراحتی از آن گذشت. درمجموع «یک مکان ساکت ۲» فیلمی خوشساخت و خوشریتم و دنبالهای بسیار موفق بر خلف خود است که تماشای آن را به همه علاقهمندان سینما توصیه میکنم.