مرتضی اخوان | شهرآرانیوز - سریال «کلبهای در مه»، آخرین ساخته حسن لفافیان، شب عید قربان به پایان رسید و با وجود تمام حرف و حدیثهایی که درباره آن مطرح بود، این مجموعه تلویزیونی نتوانست آن چنان که باید و شاید رضایت مردم را جلب کند؛ سریالی که با توجه به تم داستانی و بستر روایی آن شباهتهای زیادی به «پس از باران»، مجموعه موفق سیما در سالهای پایانی دهه ۷۰، داشت.
با وجود این هرگز موفقیت و اقبال عمومی «پس از باران» را به دست نیاورد؛ سریالی گیلکی که ماجرای آن در دهه ۵۰ هجری شمسی و درباره اتفافات خان رعیتی میگذرد و قرار است یک درام اجتماعی-تاریخی را روایت کند. اما سؤال کلیدی آن است که «کلبهای در مه» که ابتدا قرار بود با نام «میجان» به روی آنتن برود، چرا در جذب مخاطب موفق نبود؟ چرا بعد از «پس از باران» هیچ کدام از آثار مشابه تلویزیونی که ساخته شد، به آن کامیابی نرسید؟
«پس از باران» به کارگردانی سعید سلطانی شاید برای نخستین بار در سیمای ملی آن هم در سالهایی که رسانه ملی نزد مردم ارج و قربی داشت به داستانی در خطه شمال کشور پرداخت و ماجراهای ظلم اربابان به رعیتها را به تصویر کشید؛ مجموعهای که برای اولین بار در سال ۷۹ به روی آنتن تلویزیون رفت و دست بر قضا به رویه مرسوم سریالهای اواخر دهه شصت خیابانها را خلوت کرد؛ سریالی که نه در ژانر طنز یا درامهای پلیسی و ورزشی، بلکه در یک درام تاریخی-اجتماعی توانست «فرخ گلابدره ای»، شخصیت اول داستانش و تکیه کلامهای مازنی کاراکترهای داستان را به زبان مردم کوچه و خیابان بیندازد. البته نباید امتیاز همیشگی اولینها را در کسب این موفقیتها نادیده گرفت.
حقیقت آن است که «کلبهای در مه»، «وارش»، «گذر از رنج ها»، «از یاد رفته» و... همه و همه در دهه ۹۰ به دنبال تکرار موفقیت «پس از باران» به روی آنتن رفتند، در سالهایی که تلویزیون محبوبیت خود را نزد افکار عمومی از دست داد و از طرفی کارگردانان صاحب مخاطب و بعضا مؤلف در حوزه سریال سازی با جعبه جادویی به دلایل مختلف قهر کردند؛ اتفاقی که به فصل «خاموشی سیما» شهرت یافت و شاید به همین دلیل است که حتی «وارش» احمد کاوری با وجود اقتباس از رمان مطرح «مهاجران» هاوارد فاست در تکرار موفقیت «پس از باران» توفیقی نداشت.
ضعف برنامه ریزی رسانه ملی در پخش سریالها و برنامه هایش به قدری طی چند سال اخیر زیاد شده است که میتوان آن را به ضعف برنامه ریزیهای سازمان لیگ فوتبال ایران تشبیه کرد. «کلبهای در مه» در کنداکتور اولیه شبکه ۳ قرار بود هر شب ساعت ۲۰ و ۴۵ به روی آنتن برود، اما از همان قسمتهای ابتدایی گرفتار بی برنامگی و تداخل کنداکتور پخش شد. از پخش زنده رقابتهای دیرهنگام لیگ برتر فوتبال بگیرید تا یورو ۲۰۲۰ که به یک باره همه چیز را به هم ریخت، گویی همه چیز از سریال شبانه شبکه سوم سیما بیشتر اهمیت داشت و بیننده تلویزیونی برای آنکه میفهمید کی باید سریال محبوبش را ببیند باید هر شب به دنبال زمان پخش میبود؛ مسئلهای که بی تردید موجب کاهش بینندههای «کلبهای در مه» شد.
از طرفی پخش پرتعداد و مکرر سریالهای تلویزیونی در یک دهه گذشته هم مزید بر علت بوده است تا دیگر عطش تماشا از بیننده تلویزیونی گرفته شود. اگر در اواخر دهه شصت و اوایل دهه ۷۰، «اوشین»، «جنگجویان کوهستان» یا «پدر سالار» به روی آنتن میرفت، شما باید یک هفته منتظر میماندید تا با یک عطش مناسب به پخش برسید، اما امروز در کشاکش گرفتاریهای روزمره بیننده ممکن است به سادگی از چند قسمت یک سریال که هر شب پخش میشود بازماند و انگیزههای دنبال کردن را از دست بدهد.