مریم شیعهزاده | شهرآرانیوز - بهواسطه انرژی وصفناشدنی و خندههای بیامانش، طرفداران زیادی داشت. کسی که عاشق هیجان بود و شجاعت و جسارت با تار و پودش گره خورده بود. ارشا اقدسی پیش از حضور در برنامه خندوانه، بدلکاری بود که او را با فیلمهای سینمایی مشهور میشناختند و بعدها، دیگر نه تنها حرفهایگری او؛ که شخصیت دوستداشتنیاش حرف اول را میزد.
زندگی جسورانه ارشا برای بسیاری جذاب و پرکشش بود و شور زندگیاش الهامبخش آدمهایی بود که برای زندگی کمتر انگیزهای سراغ داشتند. ارشا عاشق زندگی کردن بود و لحظه به لحظهاش را همانطور که آرزو داشت، رقم زد. وقتی خبر حادثه غیرمنتظره برای او در رسانهها پیچید، از همان دقایق ابتدایی همه میدانستند که احتمال زنده ماندنش بسیار اندک است و با این حال، مردم چشم انتظار معجزهای بودند که ارشا را به زندگی بازگرداند. سانحهای که در صحنه فیلمبرداری و در شهر بیروت لبنان رخ داد، نه تنها برای جامعه هنرمندان؛ که برای همه مردم ایران دردناک بود.
سالها پیش از تاریکی، سرعت و ارتفاع وحشت داشت و بعدها برای کنار گذاشتن ترسهایش، تصمیم گرفت با آنها روبهرو شود. رویارویی جدی با ترسهایش در حالی رقم خورد که بورسیه تحصیلی ایتالیا را در دست داشت، اما تصمیم گرفت در ایران بماند و شاگرد پیمان ابدی باشد. ارشا پا جای پای پیمان ابدی، مشهورترین بدلکار ایرانی، گذاشت و تراژدی رفتنش هم درست مثل او غیرمنتظره و در صحنه فیلمبرداری رقم خورد. او چیزهای زیادی را در زندگیاش تجربه کرد. از حضور روی پرده نقرهای سینما گرفته تا اجرا روی صحنه تئاتر و ورزشهایی که کمتر کسی به سراغ آنها میرود. ارشا اقدسی چتربازی میکرد، تجربه بارها و بارها سقوط آزاد داشت، به پارکور علاقهمند بود و تیراندازی روی اسب را هم تجربه کرده بود.
او نه تنها رابطهای صمیمی و نزدیک با پیمان ابدی داشت، بلکه محمد بزرگی را هم به خوبی میشناخت. بزرگی نیز از بدلکارانی بود که سال گذشته در سانحهای مشابه جان خود را از دست داد. محمد بزرگی در بهمنماه ۱۳۹۹ برای بزرگداشت شهدای پلاسکو، روی نردبان آتشنشانی رفت تا با پروازش یاد و خاطره شهدای آتشنشان را گرامی بدارد و در اتفاقی ناگوار، جان خود را از دست داد. هنوز تصاویر حضور ارشا اقدسی در مراسم تشییع محمدبزرگی تازه است. هنوز آخرین پست او برای مردم خوزستان دوستداشتنی است. هنوز تصویر نظرهای او زیر پستهای علی انصاریان موجود است و با این حال دیگر کسی صدای خندههای او را نمیشنود.
ارشا اقدسی کارنامه درخشان و خاطرات خوبی از خود به جای گذاشت. او با حضور در فیلمهای تراز اول دنیا مانند اسکایفال، شکارچی، مرگ روشنایی و کونگفو یوگا جاودانه شد و بعید است به این راحتیها فراموش شود. معلق ماندن میان زمین و آسمان، جایی که همه امور عادی و طبیعی دستخوش تغییر شده است، اگرچه در ابتدا شاید ترسناک بهنظر برسد، اما بعدها به تجربهای منحصر به فرد تبدیل خواهد شد. تجربهای که بهواسطه آن آدمها یاد میگیرند چطور قدر تمام لحظات زندگی را بدانند و برداشتشان از زندگی و مرگ، برداشتی متفاوت خواهد بود. موقعیت آدمها در زندگی، جهانبینیهای متفاوتی درباره مقولات مختلف ایجاد میکند. ۳۹ سال زندگی ارشا اقدسی، چنان درکی به او هدیه کرده بود که نه تنها خود را در بند وابستگی نمیدید، بلکه از مرگ هراسی نداشت و همانطور زندگی کرد و با زندگی خداحافظی که همیشه آرزویش را داشت.