پرسشی اکنون در سر بسیاری از عزیزان ایرانی ما میچرخد که چرا مردم افغانستان در روزهای اخیر در برابر طالبان نجنگیدند. این پرسش گاهی شکل اعتراض مییابد به این صورت که آنها باید میجنگیدند.
ولی ما میتوانیم قضیه را از یک منظر دیگر نگاه کنیم. سؤال را به شکل «سؤال» مطرح کنیم و در پی پاسخ برآییم. مردم افغانستان نیم قرن است که در حال جنگ هستند. پس اگر امروز نجنگیدند، باید دلیلش را پیدا کرد.
اصلاً نیم قرن چیست؟ ما در عصر جدید یعنی بعد از قرون وسطی سه ابرقدرت داشتهایم. انگلستان، شوروی و امریکا. و افغانستان تنها کشوری در جهان است که هر سه ابرقدرت آن را اشغال کردند، با مردمش درگیر شدند و در نهایت با خفت از آنها بیرون رفتند. اما در همین نیم قرن اخیر نیز، آنان، باری با حکومت کمونیستی و باری با طالبان در مرحلۀ اول ظهورشان و باری در نوبت اخیر جنگیدند. نیروی ارتش افغانستان بیست سال است که با طالبان در جنگ است و بسیار فرماندهان و سربازان قهرمان در این جریان از دست داده است.
پس میشود حالا قضیه را از این منظر مطرح کرد. چه شد که مردمی که همیشه با اشغالگران و متجاوزان و حتی همین طالبان میجنگیدند، این بار و در هفتههای اخیر نجنگیدند. وقتی قضیه را به صورت سؤالی مطرح کنیم میتوانیم در پی پاسخهایش برآییم و این را حدس بزنیم که لابد این نجنگیدن دلایلی داشته است.
حقیقت این است که مردم افغانستان برای تداوم جنگ انگیزه نداشتند، در حالی که حاصل آن، حفظ حکومتی دستنشانده بود که در ناکارآمدی، فساد، تبعیض قومی و زبانی بیسابقه بوده است. حکومتی که خودش بازی را طوری پیش برد که مملکت به نفع طالبان سقوط کند. حاصل دیگر این جنگ، کشته شدن، ویرانی و بیخانمانی بود که از عوارض ناگزیر جنگ است. به اینها بیفزاییم دیگر عوارض غیرمستقیم جنگ مثل رکود اقتصادی، ناامنی مرزها، مهاجرت دوباره و اثرات روحی و روانی آن را.
حالا مردم صبورانه و البته توأم با نگرانی، مراقب اوضاع جدید هستند. یا کشور بر مدار صلح میچرخد و مبارزه شکل مبارزۀ مدنی و فرهنگی مییابد، یا دوباره ناچار میشوند که دست به تفنگ شوند. من از آینده خبر ندارم و چه بسا که دوباره آتش جنگ روشن شود. ولی فعلاً بهتر است به مردم حق بدهیم تا اوضاع را بسنجند و مطابق شرایط عمل کنند.
منبع: کانال تلگرامی محمدکاظم کاظمی