پروفسور پرویز کردوانی، پدر کویرشناسی ایران که این روزها محیط زیست ایران بیش از دیگران در عزای او نشسته است، دلسوزی بود که در دو وجه کلان و خرد برای ماجراهای مختلف زیست محیطی و ازجمله مصرف آب راهکار داشت. او از آن جنس آدمهایی بود که به همان مقدار که دیدگاههای کارشناسانه برای معضلات و مشکلات زیست محیطی مملکت داشت، همان مقدار هم سعی میکرد رفتار خودش الگویی باشد برای آنهایی که میخواهند به محیط زیست کمکی بکنند.
یکی از حوزههایی که او بیش از هر بخش دیگر برای آن فریاد زد، بخش مدیریت آب بود. او با سدسازیهای بی برنامه، انتقال آب و... مخالف بود و چاره کار را در جایی دیگر میدید و البته کسی صدایش را نشنید. اما درکنار این فریاد زدن ها، کردوانی در خانه خودش هم به فکر پاسداشت و اجرای شیوه درست استفاده از آب بود؛ همین آبی که ما صبح تا شب، آن را مصرف میکنیم و کمتر فکر کرده ایم که چگونه میشود به سهم خودمان و در خانه خودمان به اسراف کمتر آن کمک کنیم.
یادم هست در چند برنامه تلویزیونی از او شنیدم که میگفت: باید شیرهای دوش کم مصرف داشته باشیم، باید شیشهای داخل فلاش تانکها گذاشته شود تا آب کمتری مصرف شود. شنیدم که میگفت خودش از آب حمام کردنش برای تمیز کردن دستشویی استفاده میکند و این کار را کسی انجام میداد که مقام علمی او پروفسوری بود.
هیچ ابایی هم نداشت که بگوید من به جای اینکه سیفون دستشویی ام را بکشم، تشتی را که از آب دوش گرفتن پر شده است، توی دستشویی میریزم تا تمیز شود. این مقدار از تعهد او دربرابر درست مصرف کردن آب و جلوگیری از هدررفت آن، آدم را شگفت زده میکرد.
یادم است میگفت من سالی یک بار مایع دستشویی میخرم؛ چون داخل ظرف مایع دستشویی آب میریزم تا وقت شستن دست ها، زودتر تمیز شوند، آب کمتری مصرف شود و آلودگی کمتری وارد زمین بشود.
اگر از پیشنهادهای کلان او در حوزه مدیریت آب بگذریم، پیشنهادهای به ظاهر خرد او در رویارویی ما با آب در خانه میتواند کاربردی و عملی باشد و بسیار هم به صرفه جویی در مصرف آب کمک کند. اینجا دیگر صحبت از این مدیر و آن مدیر در سطح کلان نیست که به سخنان پروفسور گوش نکردند و او را ناامید کردند.
اینجا ما شهروندانی هستیم که با نیم ساعت قطع شدن آب، صدایمان درمی آید، اما هرگز فکر نمیکنیم شیر آبی که باز کرده ایم، با چه سختی آب را به خانه ما میرساند، چه مقدار از این آب، پشت سدهای ما مانده است و آیا بی انصافی نیست که برای شستن دست، برای آب کشیدن یک لیوان و کارهای کوچک و بزرگ دیگر، این همه بیپروا و بدون ملاحظه، با آب مصرف کنیم؟
میشود پیشنهادهای پرویز کردوانی را به شیوههای مختلف تبلیغ کنیم. وقتی خیلی راحت میشود باغچه جلوی حیاط را با آبهای حاصل از شستن میوه، شستن برنج، آب کشیدن دست و صدها مورد دیگر آبیاری کنیم، چرا از آن غفلت میکنیم؟
به نظر میرسد در این بخش، رسانههای ما اعم از دیداری و شنیداری هیچ کاری نکرده اند و اگر هم کاری کرده ایم، آن کار سفارش به درست مصرف کردن بوده است، اما این را که چگونه درست مصرف کنیم، توضیح نداده ایم. انگار فقط خواسته ایم حرفی زده باشیم و از گردن خودمان رد کرده باشیم یا اگر اندک برنامهای درباره این موضوع ساخته ایم، هرگز آن برنامه تداوم نداشته است.
درکنار رسانه ها، شهرداری نیز میتواند کمک بسیاری برای ذخیره آبهای خاکستری کند، آن هم وقتی مجبور است برای آبیاری درختان حاشیه خیابانها در بخشهایی از شهر، با تانکر به آنها آب برساند. کافی است به این ماجرا جدی فکر کنیم؛ چه ما شهروندان و چه متولیان اداره شهر و ازجمله شهرداری. آن وقت خواهیم دید چه مقدار آب میتوانیم ذخیره کنیم و از اسراف چه مقدار آب جلوگیری میشود. فقط کمی همت و اندکی فکر میخواهد و نگاه به شیوه زیست آدمهای دلسوزی بهسانِ زندهیاد پرویز کردوانی.