برنامه کامل بازی‌های استقلال در فصل فوتبالی ۱۴۰۳-۱۴۰۴ پرسپولیس برای جذب اخبار هر کاری می‌کند برنامه کامل بازی‌های پرسپولیس در لیگ برتر ۱۴۰۳-۱۴۰۴ زمان بازی استقلال و پرسپولیس مشخص شد چه کسانی در پرونده فساد فوتبال احضار و دستگیر شدند؟ مدیرعامل پیشین باشگاه شمس آذر قزوین آزاد شد (۲ مرداد ۱۴۰۳) آقای گل لیگ برتر هم بازی مهدی قایدی| تشکیل یک زوج جذاب ایرانی در امارات سید مهدی رحمتی سرمربی هوادار شد وینگر برزیلی در راه تبریز؟ کسب مقام سوم لیگ برتر شمشیربازی کشور توسط دختران خراسانی سرپرست استقلال معرفی شد مراسم بدرقه رکاب‌زن المپیکی ایران برگزار شد هرگز نخورد آب زمینی که بلند است | درباره پهلوان پوریای ولی کادر فنی نکو بدون تغییر در فصل جدید رئیس هیئت تیراندازی استان خراسان رضوی: ۸ میلیارد تومان برای قهرمان پروری نیاز داریم شرط‌وشروط گولسیانی برای تمدید قرارداد با پرسپولیس بلاتکلیفی عامل مصدومیت یامگا| حامدی‌فر در اتاق انتظار پرداخت بدهی ساپینتو در اولویت باشگاه استقلال احتمال لغو اردوی پرسپولیس در هلند پیروزی بیرانوند و استعفای درویش؟
سرخط خبرها

روایت عاشقانه‌های شهدای ورزشکار | شهید جعفر خانلری

  • کد خبر: ۷۸۱۸۱
  • ۳۱ مرداد ۱۴۰۰ - ۱۱:۰۴
روایت عاشقانه‌های شهدای ورزشکار | شهید جعفر خانلری
جوانی پرانرژی و بشاش بود که اوقات‌فراغتش را به بیکاری نمی‌گذراند. جعفر اهل ورزش بود و فرصت‌های خالی روزانه‌اش را در زمین فوتبال می‌گذراند.

به گزارش شهرآرانیوز؛ جوانی پرانرژی و بشاش بود که اوقات‌فراغتش را به بیکاری نمی‌گذراند. جعفر اهل ورزش بود و فرصت‌های خالی روزانه‌اش را در زمین فوتبال می‌گذراند. پابه‌توپ می‌شد و با دوستانش به رقابت ورزشی می‌پرداخت. به همه سفارش می‌کرد که دست‌کم هفته‌ای ۳ روز ورزش کنند تا سلامتی بدنشان تضمین شود.

 

جعفر اهل مردانگی بود و این هدیه ورزشکاری‌اش بود. نیمه‌های شب ۱۰ خرداد ۴۵، آنگاه که قرص ماه کامل بود، غلامحسین به روی ماه نوزاد پسرش که تازه به دنیا آمده بود خندید و دلش از خوش‌حالی لرزید، می‌دانست که باید نماز شکر بخواند. سجاده پدربزرگ پهن بود که غلامحسین کودک را بر ۲ دست ادب به پدربزرگ داد تا در گوشش اذان بگوید. راستی نام این کودک جعفر شده بود. غلامحسین خانلری عید سال ۶۵ را بدون جعفر بر سفره نشست. شلمچه مرد حماسه و دلیری را میهمان خود داشت.

 

جعفر بود و یک خط سرخ آتش، جعفر بود و گل‌های سرخ غیرت، جعفر بود و ترکش! و... جعفر روزی در میان گل‌های بهاری ۱۷ فروردین ۶۵ در غبار شرجی شلمچه گم شد. ۱۳ سال غلامحسین بغض بر گلو زده بود، ۱۳ سال ام‌البنین چشم بر قاب دری داشت که جعفر از آنجا پاشنه مردانگی را بالا کشیده بود. روزی که آن مرد با پلاک آمد، غلامحسین لبخند جوانی و مردی و مهربانی را بر لبان ترک‌خورده او دید! به زلالی آب و آینه قسم که او آن‌وقت به کسی نگفت، کسی چیزی نمی‌دانست. جعفر سبک‌بال بر دوش‌های اهالی غیرت به گوشه قلب شهرش رفت و در خاک آرام گرفت. پدر تازه فهمید که او پزشکی هم قبول شده بود!

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->