همین روزهای پیش بود که زلزله شهر را لرزاند؛ رویدادی طبیعی که غیرمترقبه و پیش بینی ناپذیر میآید و کار خود را میکند و با پس لرزههایی چند بدرقه میشود و سازهها و سازندهها عیارسنجی میشوند در برابر این ماجرا. آنان که خوب ساخته و استانداردها را رعایت کرده اند و بناهایی که بنیانی محکم دارند، این لرزهها را بهسان نسیمی از سر میگذرانند، اما سخت روزگاری را تجربه میکنند بناها و «اوستابنا»هایی که سست ساخته شده و خشتها را بی بنیاد برهم نهاده اند.
این میتواند حکایت انسان نیز باشد؛ روایت آنانی که به اخلاق و ایمان و فرهنگ و معرفت، به بنیان مرصوص شخصیتی رسیدهاند، به گروه اول میماند. میشوند تجسم حدیث راهبردی «المؤمن کالجبل الراسخ» که چنان قوام دارند که «لایتحرکه العواصف» شرح حالشان میشود.
اینان در برابر توطئههای فرهنگی و اقتصادی قدیم و جدید استوار میمانند و نه تنها خود از جای نمیجنبند که برای خیمه دیگران نیز، چون میخهای نگهدارنده عمل میکنند. در سطح کلانتر نیز میشوند «سلسله جبال معرفت» که کشور را مرزبانی میکنند. اما دیگر گروهها هم هستند که به دسته دوم سازهها و سازندهها میمانند که نه تنها نمیتوانند خود را نگه دارند که به نسیمی درهم میریزند و بر سر راه دیگران نیز آوار میشوند. اینجاست که باید از تهدید زلزله فرصتی ساخت برای خودشناسی و این مقدمهای شود برای به فعلیت رساندن ظرفیتهای انسانی که انسان را به شأن بایسته برساند؛ شأنی که هم شایسته مقام انسان است و هم صاحب مقامانی چنین، سرمایه ملی میشوند و ارزش افزای جامعه.
امیدواریم زلزله نگاه ما را به این زاویه باز کند و هم دریچه بگشاید به این سویه انسانی و اجتماعی که به خود بیاییم و بدانیم که اگر به خود تکانی ندهیم، نتیجه اعمال تکانمان خواهد داد. بیدار شویم و با ایفای نقش انسانهای کمال یافته، دست دیگران را نیز بگیریم که توانگران را تکلیف به گستره توانمندی است.
فقط برخورداران اقتصادی مخاطب نیستند و فقط در اموال آنان حقی برای سائل و محروم نیست، بلکه توانگران علمی، فرهنگی، اجتماعی و... نیز وظیفهای چنین دارند و باید محرومان حوزه خود را به توانگری برسانند؛ یعنی همان طور که توقع داریم افراد متمکن، دست گرم و گره گشا داشته باشند، تمکن داران علم و معرفت و آبروداران جامعه نیز باید سرپنجههای خود را به گشایش توانا کنند.
چقدر خوب است در این روزهای تاخت وتاز بیماری، پزشکان، فرسودگی توان بیماران را در نظر داشته باشند و کمتر بگیرند. زیباست که مهندسان نگاهی چنین به بازار کار خود داشته باشند و بازاریان به ویژه آنان که کارشان به ارزاق عمومی مربوط است، سخاوتمندانه به سود متوسط قناعت کنند؛ هرکدام هرجا هستیم، پیغام خدا را که در پاکت طبیعت است، به خوبی فهم کنیم و به عمل برخیزیم. این میتواند تلخی حوادث را به حلاوت دریافت تازه در زیست مؤمنانه جبران کند.