گروه ورزش|شهرآرانیوز، درخبرها آمده که مصطفی آجورلو به عنوان مدیرعامل باشگاه استقلال برای بررسی و هماهنگی پیرامون واگذاری باشگاه استقلال به بخش خصوصی با وزرای اقتصاد، ورزش و دادگستری نشستی برگزار کرده است. درهمین راستا امیرحسین رحیمی، وزیر دادگستری نیز چنین گفته است: «مقدمات آن در حال فراهم شدن است، ولی تا رسیدن به مرحله خصوصی سازی فاصله داریم و انشاالله در این دولت انجام خواهد شد.»
پیش ازاینکه آجورلو به عنوان مدیرعامل باشگاه استقلال انتخاب شود نیز از وزارت ورزش و جوانان خبرهایی درباره واگذاری سرخابیها به گوش میرسید وحتی گفته میشد احتمالا وزیر درنهایت برای باشگاه استقلال نیز به مانند باشگاه پرسپولیس سرپرست موقت انتخاب خواهد کرد تا ظرف ماههای آتی این ماموریت به سرانجام برسد.
با انتخاب آجورلو به عنوان مدیرعامل باشگاه استقلال، اما درعمل ثابت شد درحال حاضر واگذاری استقلال یا پرسپولیس به سرانجام نخواهد رسید؛ به این دلیل روشن که اگر استقلال یا پرسپولیس به بخش خصوصی واگذار شوند آنگاه خریداران هستند که براساس سهم بیشتر در این دو باشگاه اعمال نظر و نفوذ خواهند کرد وافراد مورد وثوق و اعتماد خود را به عنوان مدیرعامل در راس امور این دو باشگاه قرار خواهند داد.
بدون شک اگر قرار برواگذاری سرخابیها در ماههای آتی بود، هیچ گاه مصطفی آجورلو مدیرعاملی این باشگاه را نمیپذیرفت. نه فقط او بلکه هرمدیر دیگری هم با این پیشنهاد مواجه میشد، حاضر به پذیرش چنین پستی برای زمانی محدود نبود و البته وزارت ورزش نیز ترجیح میداد در چنین شرایطی دو باشگاه را با انتخاب سرپرست موقت اداره کند.
انتخاب مدیرعامل باشگاه استقلال در واقع تاییدی است بر دامنه دار بودن ماجرای واگذاری و به احتمال بسیار زیاد دست کم تا پایان سال جاری و چه بسا تا پایان فصل بیست و یکم پروژه واگذاری سرخابیها به نقطه روشنی نخواهد رسید.
نشست اخیر نیز نمیتواند دلیلی قطعی برعزم دولت برای واگذاری این دو باشگاه باشد چرا که در وهله اول این دو باشگاه باید وارد فرا بورس شده، آزمون و خطا شود و مقدمات اولیه خود برای ورود به بورس را انجام دهند که این خود پروسهای زمان بر خواهد بود ودست کم باید یک سال از ورود این دو باشگاه به فرابورس گذشته و مسیرهای درآمد زایی آنها مشخص شود وبعد از آن به بورس رفته و سهامش عرضه شود؛ بنابراین درماههای آتی واگذاری این دو باشگاه عملا غیرممکن خواهد بود و احتمالا دولتمردان جدید نیز به مانند دولتمردان قبل راه طول و درازی تا تحقق این هدف خواهند داشت واین طور نیست که با برگزاری یکی، دو نشست در راستای واگذاری چنین تعبیر شود که تصمیم گیران این دو باشگاه عزم خود را برای انتقال این دو باشگاه به بخش خصوصی جزم کردهاند. مضاف برآن مسئلهای که اساس واگذاری هر دو باشگاه را زیر سوال میبرد مسئله مهم درآمد زایی است که در شکل اداره کنونی دو باشگاه هیچ نشانهای از درآمد زایی قابل توجه و ثابت در دو باشگاه دیده نمیشود وصرفا همکاری با چند اسپانسر نمیتواند تامین کننده نیازهای بزرگ این دو باشگاه در فوتبال ایران باشد.
آنچه در راه واگذاری این دو باشگاه اهمیت دارد این است که هم باشگاه استقلال و هم باشگاه پرسپولیس تکلیف خود را با حق پخش بدانند و پرده از این راز همیشگی برداشته شود که چرا صدا وسیما به عنوان یک منبع درآمد بزرگ هیچ گاه حاضر به پرداخت حقوق واقعی باشگاهها از کنار حق پخش تلوزیونی نبوده است.
تردیدی نیست تا زمانی که تکلیف حق پخش روشن نشود، خریداران آن چنانی هم در بورس و یا فرابورس و هر نقطه دیگری حاضر به تصاحب امتیازو سهام این باشگاه نخواهند بود وهرخریداری در این فضا محکوم به فنا و نابودی خواهد بود.
در تمام لیگهای معتبر جهان مسئله حق پخش بسیار جدی گرفته میشود وبخش اعظمی ازدرآمدهای باشگاههای بزرگ نشات گرفته از همین شاهراه اقتصادی مهم است، اما در فوتبال ایران، باشگاهها سهمی جزیی از حق پخش تلوزیونی میبرند و همواره دست شان از این منبع سرشار و عظیم کوتاه است و قوانین سخت گیرانهای نیز وضع نشده تا تکلیف فوتبال ودیگر ورزشهای پرطرفدار با این مقوله مشخص شود.
لازم بود درنشست اخیر که ۳ وزیر حضور داشتند، رئیس صدا و سیما هم حاضر باشد تا به عنوان تعیین کنندهترین رکن در واگذاری باشگاههای پرطرفدار نظرش را درباره چگونگی فرایند انتقال حق پخش به باشگاهها اعلام کند و آشکار شود که اساسا صدا و سیما آیا عزمی برای کمک به این موضوع مهم دارد یا خیر؟!