برو کار می‌کن، نگو بازنشسته‌ام! پدر در پدر پهلوان‌زاده‌ایم گذر‌های هنری به وسعت شهر | گزارشی از بخش جدید جشنواره هنر‌های شهری بهار ۱۴۰۴ درنگی در کم‌وکیف برگردان‌های منثور منظومه فردوسی، به‌مناسبت انتشار «شاهنامه منثور»، اثر گیتی فلاح‌رستگار رقابت ۲۴ گروه در جشنواره ملی سرود رضوی مستند «جانان» اثر فیلم‌ساز مشهدی، روی آنتن شبکه دو + زمان پخش انتشار مجموعه داستان «شرّ درونش» قسمت ۱۲ مسابقه مافیا دن، در شبکه خانگی رکوردشکنی تقاضا برای بلیت مشهد، هم‌زمان با پخش قسمت پایانی «پایتخت» حضور دیزنی با «زوتوپیا۲»، «الیو» و «داستان اسباب‌بازی ۵» در جشنواره انسی رکوردشکنی نمایش آنلاین | «پایتخت ۷» در تلوبیون ۱.۸۵ میلیارد دقیقه تماشا شد خانه منسوب به «سعدی» در حال ویرانی مجری مراسم جوایز امی ۲۰۲۵ را بشناسید زمان پخش فصل دوم سریال بی‌باک: تولدی دوباره صفحه نخست روزنامه‌های کشور - پنجشنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۴ مروری بر حواشی سریال پایتخت ۷ | از جایگزینی سارا و نیکا تا سانسور چهار قسمت و پایان ناگهانی داستان
سرخط خبرها

شلیک از ناکجا آباد

  • کد خبر: ۸۲۲۸
  • ۱۳ آبان ۱۳۹۸ - ۰۶:۴۹
شلیک از ناکجا آباد
نگاهی به «طریق بسمل شدن» نوشته «محمود دولت‌آبادی»
حانیه نصیری| تفنگ‌ها احساس ندارند، نمی‌فهمند چگونه دل‌هایی را به درد می‌آورند با یک شلیک، و با یک گلوله و صدایی شبیه ناله مردی را که به انتها رسیده است این‌بار... «تو که می‌دانی من نام یک پرنده هستم، نام یک پرنده را بر خود نهاده‌ام! و پرنده نابود نمی‌شود، بسمل می‌شود.»
محمود دولت‌آبادی یکی از مطرح‌ترین نویسندگان امروز کشور ماست که کتاب «طریق بسمل شدن» را درباره جنگ و با قلم جذاب و البته ادبیات سنگین خود نگاشته است. اثری سرشار از نماد و تصویرپردازی. این کتاب با شلیک یک گلوله در ناکجا آباد آغاز می‌شود، سپس روایتی از سربازانی که در تپه‌ای به نام «صفر» محاصره شده‌اند و به دنبال راهی برای رسیدن به تانکر آبی هستند که میان ۲ گروه قرار دارد. این روایت با داستان نویسنده‌ای که در اردوگاه اسیران قرار دارد و می‌خواهد ماجرای اسارت آن‌ها را بنویسد در هم تنیده می‌شود و دولت‌آبادی ۲ روایت را به موازات
هم پیش می‌برد.
دولت‌آبادی در این کتاب خواننده را با مفاهیم ژرفی، چون انسانیت در جنگ هم درگیر می‌کند: «عطش... العطش، یا مولا! اما من... من... چه تنهایی غریبی! و سکوت... این سکوت... این سکوت! همیشه فاجعه بعد از سکوت رخ می‌دهد. دشمن چنبره زده است در مدار یک‌صد‌و‌هشتاد درجه. اگر پیش‌روی کند دیگرانِ ما زیر شنی‌های تانک‌هایش خرد و نابود می‌شوند؛ اگر عقب‌نشینی کند، از روی نعش ما باید بگذرد و می‌گذرد. پس باید فکر کنم به اینکه متلاشی شود، دشمن متلاشی می‌شود. از آسمان فقط می‌توانم آرزوی نابودی داشته باشم. نباید به قلبم اجازه بدهم به جای مغزم فکر بکند. من باید مثل یک جنگجو فکر کنم. اینجا من یک جنگجو هستم، یک رزمجو. باید به کشتن فکر کنم و به کشته نشدن. وقتی به خودم تلقین می‌کنم که یک جنگجو هستم، یک رزمنده، پس باید به کشتن فکر کنم و به کشته نشدن. وقتی به خودم تلقین می‌کنم که یک جنگجو هستم، یعنی برائت اعلام می‌کنم از دیگر جنبه‌های وجود خودم. پس به خوانده‌هایم و ادراکم هیچ نمی‌اندیشم مگر در آنچه به تاریخ مربوط می‌شود. فقط تاریخ؛ چون -فرق نمی‌کند- همان... تاریخ... خون‌ریزگاه؛ پس نباید اجازه بدهم قلبم جای مغزم را بگیرد. کشته می‌شوند، کشته می‌شویم.
همین! اما...»
جدا از لایه‌های سیاسی، فلسفی و روانی این کتاب، نثر زیبا و شاخص دولت‌آبادی بسیار شایان توجه است که برای خواننده علاقه‌مند به ادبیات، درکنار دردناک بودن موضوع داستان و مفاهیم به کار رفته، بسیار دل‌نشین
خواهد بود.
کتاب «طریق بسمل شدن» را نشر چشمه در ۱۳۳ صفحه به چاپ رسانیده است.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->