صدر - به گلشهر آمدهایم. جایی که در گزارشهای قبلی هم به تعداد زیاد معلولان در آن اشاره کردهایم. ازدواجهای فامیلی و قومی در این محدوده زیاد است و اوضاع فرقی نمیکند. هنوز ازدواجهای زیادی به درخواست بزرگتر خانواده و فامیلی انجام میشود که بعضا نتایج آن به دنیا آمدن فرزندان معلول است. جدا از این، تعدادی از معلولان جمعیت مهاجر ساکن در این محدوده از جانبازان جنگهای منطقه خاورمیانه یا کارگرانی هستند که در محیط کار آسیب دیده و میبینند. همگی این شرایط باعث شده است تا این محدوده خیلی بیشتر از متوسط بقیه مناطق معلول داشته باشد. جمعیت زیادی از مهاجران تحت پوشش بیمه نیستند و به علت گرانی آزمایشهای ژنتیک و الزامی نبودن آن برای ازدواج از این مقوله مستثنا هستند که نتایج آن کاملا مشخص است. از طرفی بیشتر کارگرهای غیررسمی مهاجر که بیمه ندارند در صورت آسیب جسمی به حال خود رها میشوند و در شرایطی که خرج معمول خورد و خوراک را ندارند از درمان خود انصراف میدهند. همه این شرایط دست به دست هم داده است تا این محدوده و محلات آن با مشکلات بیشتری از دیگر مناطق شهر روبهرو باشند. در این گزارش سراغ عبدا... مظفری آمدیم تا در گفتوگویی با او شرح حال معلولان و عملکرد شورای هماهنگی امور معلولان مهاجر مشهد را که وی مسئول آن است، جویا شویم.
انفجار بمب و قطع شدن دست چپ
شورای هماهنگی امور معلولان مهاجر افغانستان سال ۱۳۹۵ تأسیس شده است. عبدا... مظفری ۲ سال است که مسئولیت این شورا را در شهر مشهد بر عهده دارد. او در حال گذراندن دوره دکتری در رشته علوم تربیتی در جامعه المصطفی العالمیه است. ۴۳ سال دارد و نزدیک به ۱۵ سال است که با کانونها و مجامع فرهنگی معلولان در مشهد همکاری دارد. سال ۶۸ همراه با خانواده به ایران میآید، اما به علت برخی مشکلات خانوادگی نمیتواند تحصیلات خود را دنبال کند. سال ۷۰ با ثبتنام در دبستان شبانه تحصیلات خود را در مقطع دبستان دنبال میکند و دیپلم میگیرد. بعد از آن با توجه به سابقه پدر و علاقهای که خودش به علوم حوزوی داشته است، در حوزه علمیه مشهد قبول میشود و از آن زمان دروس حوزوی را دنبال میکند. سال ۶۸ همراه با برادران مبارز مجاهد افغانستان در جبهه هرات به جنگ میپردازد. آقای مظفری میگوید: «برای مبارزه با نیروهای اشغالگر روس همراه با برادران مجاهد افغانستانیام درعملیات چریکی شرکت میکردم. تابستان سال ۶۸ بود که در یکی از این عملیاتهای چریکی بر اثر انفجار بمب مجروح شدم. نزدیک به یکسال روند درمان طول کشید، اما نتیجهای نداشت و پزشکان به قطع دست چپم از بالای آرنج مجبور شدند. آثار جراحت و سوختگی در سمت چپ بدنم مشهود است.»
جلوگیری از موازیکاری
مظفری درباره پیشینه و چگونگی تشکیل شورای معلولان و هدف از تشکیل این شورا میگوید: «شورای معلولان مهاجر افغانستانی سال ۹۵ تأسیس شد، اما قبل از تأسیس شورا مجموعهها و مؤسسات مختلف در راستای تأمین نیازها و خدماترسانی به معلولان فعالیت داشتند و اکنون نیز فعالیت خود را ادامه میدهند. این مؤسسات شامل مؤسسه باورسبز، مؤسسه صاحب، باشگاه معلولان غدیر، خانه نابینایان افغانستان میشود، اما قدیمیترین آنها مؤسسه اتحادیه جانبازان و معلولان مهاجر افغانستانی در ایران و بهویژه مشهد است که پیشینه فعالیت آن به ۱۵ سال قبل برمیگردد. افرادی، چون استاد جعفری و خود من عضو این اتحادیه بودیم. این اتحادیه طی سالهای ۷۵ تا ۷۸ کار خود را با فعالیتهای فرهنگی و خدماتی آغاز کرد. با همفکری و جلساتی که اعضای هر کدام از این مؤسسات با یکدیگر داشتیم، به این نتیجه رسیدیم که بیشتر فعالیتها و خدمات این مؤسسات در عرض یکدیگر است و گاهی این خدمات همپوشانی داشته و در بسیاری از موارد این خدمات به دست معدودی از معلولان میرسید یا یک نفر از چند مؤسسه این خدمات را دریافت میکرد. برای اینکه در این زمینه موازیکاری انجام نشود با همفکری مدیران این مؤسسهها مجوز راهاندازی دفتر شورای هماهنگی امور معلولان مهاجر افغانستان در شهر مشهد را گرفتیم. حمایت و تشویقهای دفتر امور اتباع خارجه در مشهد نیز مزید بر علت شد تا زودتر این شورا تأسیس شود.»
رسمیتر شدن فعالیتهای معلولان مهاجر
مظفری درباره ساختار شورا و اعضای آن توضیح میدهد و میگوید: «اراده و تشویق مؤسسههای چهارگانه و مسئولان آنها که در حوزه جامعه هدف یعنی معلولان فعالیت میکردند، باعث شد تا این شورا شکل بگیرد تا هم هدف هر کدام از این مؤسسهها و مجموعهها شفافتر شود و نیز احتمال موازیکاری پایین بیاید. به این صورت بود که در سال ۹۵ دفتر شورای امور معلولان مهاجر افغانستان در مشهد تأسیس شد. اعضای شورای مرکزی این دفتر اکنون ۹ نفر هستند. از هر مؤسسه ۲ عضو در این دفتر فعالیت دارند و نظرهای خود را درباره امور معلولان و نیازهای آنها مطرح میکنند. این افراد شامل عبدا... مظفری، مرتضی عبدی و فرشته رضایی از مؤسسه «باور سبز»، سیدحسن حسینی و ابراهیم رضایی از خانه نابینایان افغانستان، آمنه محمدی و کاظم اصغرزاده از مؤسسه خدمات آموزشی و درمانی صاحبالزمان و سیدرضا موسوی و محمد جعفری از باشگاه معلولان غدیر میشود. با همکاری دفتر اتباع و امور خارجه مشهد توانستیم فعالیتهای مربوط به معلولان مهاجر را رسمیتر دنبال کنیم و با سازمانهای مختلفی همچون شهرداری، اماکن و بهزیستی تعامل بهتری داشته باشیم.»
گروههای مردم نهاد و خیران تنها حامی معلولان مهاجر
مظفری درباره مشکلات و حواشی که برای معلولان جامعه مهاجر وجود دارد نیز میگوید: «معلولان در بیشتر جوامع از آسیبپذیرترین و محرومترین قشرهای جامعه و محروم از خدمات هستند. اگر این شرایط را دقیقتر و خاصتر بررسی کنیم، معلولان مهاجر یک جامعه از محرومیت بیشتری رنج میبرند چرا که آنها حمایتهای حداقل دولت متبوع را نیز دارا نیستند. تنها گروهی که از این قشر یعنی معلولان جامعه مهاجر حمایت میکنند، گروههای مردم نهاد و غیردولتی و خیران هستند. معمولا این کمکها به طور مستمر و همیشگی نیست و مقطعی و درصورتی که نذر یا خیرات داشته باشند به دست ما میرسد. اغلب این کمکها برای تعداد معدودی از خانوارها و به مدت محدود مؤثر است. شورای معلولان نیز نمیتواند روی این کمکها برنامهریزی کند. ضمن اینکه نیازها، درخواستها و نوع خدماتی که باید به جامعه هدف یا همان معلولان ارائه شود، هر روز متنوعتر و بیشتر میشود. از آنجا که هیچ نوع حمایت رسمی، دولتی و سازمانی هم وجود ندارد آسیبها و مشکلات این جامعه به اشکال مختلف معیشتی، آموزشی و روحی و روانی بروز
میکند.»
مصائب معلولیت
وی مشکلات عمده این قشر را نبود عزت و احترام حتی درون خانواده این افراد میداند و میگوید: «نداشتن جایگاه انسانی و عزتنفس در خانواده یا کمتوجهی و نگهنداشتن حرمت این افراد از نداشتن شرایط معیشتی پایدار سختتر و رنجآورتر است. معمولا عزتنفس در افراد معلول وجود ندارد یا بسیار پایین است. البته این دست مشکلات به بافت فرهنگی و اجتماعی هر ۲ کشور و خانواده مربوط میشود. اگر والدین مسئولیتپذیر باشند و فرزندان معلول خود را رسیدگی کنند از آسیب روانی کمتری رنج میبرند. در حالیکه در بسیاری از موارد افراد معلول از طرف خانواده نیز برچسب میخورند و او را عذاب و قهری از جانب خداوند میدانند. مسائل و افکاری از این دست رنج روحی و روان فرد معلول را دوچندان میکند.»
درمان، اشتغال و آموزش
مظفری میگوید: «جامعه معلول مهاجر در ۳ حوزه بیشترین مشکلات را دارند. حوزه درمان و امور پزشکی، حوزه اشتغال و حوزه آموزش. در حوزه درمان این افراد به دو گروه تقسیم میشوند آنها که به مراقبت ویژه و امکانات بستری نیاز دارند مثل بیماران مغز و اعصاب و بیماران صعبالعلاج و گروه دوم که به درمان سرپایی و دارو نیاز دارند. افراد معلولی که روی ویلچر هستند اغلب توانایی اشتغال را دارند و در صورت وجود فضای مناسب میتوانند از پس هزینههای خود و بخشی از هزینههای خانواده خود برآیند و درباره این موضوع دغدغه کمتری داشته باشند. بسیاری از این افراد علاقهمند به ادامه تحصیل و آموزش ابتدایی هستند، ولی نمیتوانند هزینههای آموزشی خود را تأمین کنند و از آموزش در مقاطع ابتدایی تا رسیدن به دانشگاه باز میمانند. بخشی از مشکلات جامعه روشندلان خانه نابینایان به این موضوع برمیگردد.»
مکاتبات و کارهای اداری از کانال شورا
مظفری ادامه میدهد: «طبق تصمیمی که در شورای هماهنگی امور معلولان مهاجر گرفته شد قرار شد با توجه به اینکه مؤسسه بیشترین خدمات پزشکی و درمانی را به افراد دارای معلولیت ارائه میدهد، دیگر مؤسسهها نیز افراد ثبتنامی که به خدمات پزشکی نیاز دارند به این مؤسسه معرفی میکند. نابینایان و روشندلان نیز تحتنظر خانه نابینایان مهاجر قرار گرفتند. مؤسسه «باور سبز» نیز خدمات مربوط به اشتغال معلولان، خدمات فیزیوتراپی و توزیع بستههای حمایتی را بر عهده گرفته است. البته هرکدام از این مؤسسهها در صورتی که خیری داشته باشند که بستههای حمایتی و بهداشتی را به دست آنها میرسانند این بستهها را ابتدا برای اعضای خود توزیع میکند، ولی بیشتر مسائل معیشیتی و توزیع بستهها برعهده مؤسسه «باور سبز» است. مؤسسه «غدیر» نیز بخش اعظم خدمات فیزیوتراپی و ورزشی همچنین اشتغال در زمینه صنایعدستی و انگشترسازی را تأمین میکند. بعد از این تقسیم کار برای جامعه هدف، فعالیتها و کارهای اداری که با مراکز مختلف، سازمانها و ادارات داریم از کانال شورا انجام میشود. نامهها، هماهنگی جلسهها و امور اداری برگزاری مراسمهای مختلف مربوط به معلولان با سازمانهای مختلفی مثل دفتر اتباع امورخارجه مشهد، کمیساریای سازمان ملل و سازمانهای غیردولتی مربوط به مهاجران از طریق همین شورای معلولان مهاجر افغانستان به صورت رسمی انجام میشود. خدمات، خواستهها و نیاز جامعه معلولان را از طریق شورا به گوش این سازمانها و مؤسسههای مربوط میرسانیم. با وجود شورای معلولان بسیاری از مؤسسهها و سازمانهای غیردولتی نیز با مراجعه به شورا کمکهای خود را هدفمندتر به افراد معلول ارائه میدهند. خدمات از طریق شورا به مؤسسه مربوط که در تقسیمبندی وظیفهاش تعریف شده است، ارسال میشود و از آنجا به دست جامعه هدف موردنظر میرسد.»
فرایند دریافت کمکهای بینالمللی
درباره کمکهای بینالمللی به جامعه معلولان که میپرسم، مظفری جواب میدهد: «بیش از اینکه سازمانهای مردم نهاد خارجی کمکی به دست ما برسانند باید درخواست خود را از طریق نامه و به صورت رسمی به دفتر اتباع و امور مهاجران ارائه دهند. بعد فهرستی از اقلام دریافتی تهیه و به دفتر اتباع ارسال میشود، بعد از تأیید از سوی دفتر اتباع این خدمات به دست ما میرسد. پیش از دریافت این خدمات نیز باید جلسههای متعددی با این سازمانهای غیردولتی داشته باشیم و نیازهای خود را به آنها ارائه دهیم، بعد از بررسیهای چندجانبه ممکن است بخشی از این خواستهها تأمین شود. خود این مسیری که تا رسیدن به هدف باید طی شود به یک مسئله و فرایندی ناکارآمد تبدیل شده است. یک تا دو هفته نامهنگاری و پاسخ به آن زمان میبرد و ممکن است برای برخی از فعالیتها یا رسیدن برخی از خدمات این زمان طولانیمدت باشد. در واقع تا تأیید دفتر اتباع و امور مهاجران را نداشته باشیم نمیتوانیم با سازمانهای بینالمللی ارتباط برقرار کنیم و درخواستهایمان را مطرح کنیم. با همه این شرایط توانستیم با برخی سازمانهای مردم نهاد بینالمللی در مشهد از لحاظ مالی کارهای مشارکتی انجام دهیم که به صورت محدود انجام شدهاست. چرا که آنها نیز برای جامعه هدف خود فعالیتها و برنامههایی تعریف کردند و باید اجرا کنند. کمیساریا در بخش اشتغال و آموزش صنایعدستی به صورت محدود با شورای معلولان همکاری داشته است، اما این دست فعالیتها به صورت گذری و همچون بارش باران بهاری بوده است. استمرار نداشتن این فعالیتها و نبود حمایتهای بعدی در حوزه اشتغال باعث میشود تا کارآموزانی که حرفه موردنظر را آموختند بیشتر دچار افسردگی شوند. درست است که حرفه را آموزش دیدند و مهارت دارند، ولی از هدف نهایی یعنی کسب درآمد بازماندند. کسی که آموزش تعمیر تلفنهمراه را آموخته یا فردی که آموزش خیاطی دیده است به فضا و شرایطی برای کار هم نیاز دارد. اگر بودجه این سازمانها به صورت مستقیم به دست شورای معلولان مهاجر برسد، شاهد سازماندهی و برنامهریزی بهتری خواهیم بود. اکنون با این نامهنگاری و بوروکراسی ایجاد شده رسیدن امکانات به پناهندگان و مهاجران یا جامعه معلولان با مشکلات بیشتری روبهرو شده است.»
شورا هیچ بودجهای ندارد
شورای معلولان مهاجر اکنون هیچ دفتر یا ساختمان مجزایی ندارد و مؤسسه صاحب، یک اتاق را برای تشکیل جلسههای شورای معلولان در نظر گرفته است. مظفری با اشاره به این شرایط میگوید: «اکنون این شورا هیچ بودجهای ندارد و از هیچ سازمان بینالمللی این بودجه را دریافت نمیکند تا براساس آن برای ارائه خدمات یا ساخت یک فضا برای جامعه هدف خود اقدام کند. اگر دفتر اتباع و امور خارجه مشهد این امکان را داشته باشد و بتواند بودجهای را از سازمانهای بینالمللی درخواست کند تا در اختیار شورای معلولان قرار دهند میتوان برنامهریزی بهتری انجام داد. سال گذشته نزدیک به ۱۸ میلیون برای جشن روز معلولان طی ۲ روز هزینه شد. بعد از جشن رسید هزینهها را به کمیساریای سازمان ملل ارائه دادیم، اما آنها بودجهای نداشتند که به ما بپردازند و هزینه روی دوش اعضای شورا ماند. اگر دفتر اتباع و امورخارجه بتواند در این زمینه با شورا همکاری کند و از سازمانهای بینالمللی بخواهد که ردیف بودجهای برای شورا مشخص کنند شورا نیز میتواند با برنامهریزی فعالیتهای هدفمندتری داشته باشد و روز به روز مشکلاتمان کمتر میشود.»
تقاضا داریم که به وضعیت معلولان مهاجر رسیدگی شود
سیدحسن حسینی، مسئول خانه نابینایان مهاجر نیز در ادامه صحبتم با آقای مظفری و در تکمیل صحبتهای او میگوید: «با توجه به اینکه بیش از ۳۰ سال است که مهاجران در کشور ایران زندگی میکنند و روند برگشت آنها به کشور افغانستان مشخص نیست باید برنامهای برای آنها اجرا شود. اکنون معلولان کشور افغانستان بودجهای در اختیار دارند که از طرف سازمانهای مردمنهاد بینالمللی مستقیم به دستشان میرسد و شرایط بهتری نسبت به معلولان مهاجر در ایران دارند. سازمان بهزیستی در حال اجرای طرح سی بی ار است. هدف این طرح توانمندکردن معلولان مهاجر و رفع نیازهای اولیه آنهاست و بودجه آن از سازمانهای بینالمللی تأمین میشود. درحالیکه این طرح برای عده معدودی از مهاجران با چند جلسه کلاس آموزشی به اتمام میرسد و خروجی موفقی ندارد. ضمن اینکه سازمان بهزیستی به مهاجرانی که گذرنامه دارند یا فاقد مدرک هستند هیچ خدماتی ارائه نمیکند. شورای امور معلولان مهاجر امیدوار است سازمانهای رسمی جمهوری اسلامی ایران مثل بهزیستی، کمیته امام خمینی (ره) و سازمانهای دیگر درباره وضعیت معلولان با یکدیگر همکاری داشته باشند و شرایط مادی و معنوی این عزیزان را بهبود بخشند.»
درخواست آییننامه رسمی خدمات
مظفری هم سخنان حسینی را اینگونه ادامه میدهد: «خیلی از مهاجران بهویژه معلولان دوست دارند به عنوان زائر اولیها به زیارت حرم مطهر حضرت رضا (ع) بروند، ولی آستان قدس به دلیل تعریف نکردن این خدمات برای مهاجران از پذیرا بودن مهاجران معذور هستند. از آستان قدس تقاضا داریم در حوزههای مختلف فرهنگی و معنوی با معلولان مهاجر همکاری کنند و آنها را نیز در پروژه زیارت سال اولیها شرکت دهند.» او ضمن تشکر از دفتر امور اتباع خارجه مشهد تقاضای دفتر شورای هماهنگی امور معلولان مهاجر افغانستانی از سازمانهای کشور ایران را اینگونه بیان میکند و میگوید: «در این ۴۰ سال که جامعه ایران میزبان جامعه پناهنده و فرزندان آنها بود، از آنها سپاسگزاریم. در این سالها مهاجران درس خواندند و حرفه آموختند و مشغول به کار شدند. امنیت داشتند و توانستند در این فضا رشد کنند. قدردان زحمات همه ایرانیان و سازمانها هستیم. تقاضایی که جامعه هدف ما یعنی معلولان از سازمانهای دولت ایران بهویژه از دفتر اتباع امور خارجه دارد این است که یک آییننامه داخلی برای جامعه معلولان مهاجر که تعدادشان هم کم نیست داشته باشد تا در آن آییننامه خدمات رسمی که باید ارائه شود وجود داشته باشد. با تهیه این آییننامه بسیاری از مشکلات معلولان مهاجر حل میشود. نبود این آییننامه یک خلأ قانونی ایجاد کرده و نبود آن بروز مشکلات پی در پی و بوروکراسی دوّار در این سالهاست. تقاضای بعدی ما از دفتر اتباع دادن اختیارات بیشتر به دفتر شورای هماهنگی امور معلولان و زیر مجموعههای آن است تا بتواند به طور مستقل با سازمانهای مردم نهاد و سازمان ملل جلسه داشته باشد و از آنها بخواهد که یاریگر بیشتر معلولان مهاجر باشند.»