به گزارش شهرآرانیوز، نوجوان ۱۵ ساله مشهدی که به خاطر هیجان و خنده با دوستانش با جعل عنوان پلیس دچار اخلال در نظم عمومی در شهر شده بود، دستگیر شد.
اینها بخشی از اظهارات نوجوان ۱۵ سالهای است که به اتهام جعل عنوان و اخلال در نظم عمومی توسط نیروهای کلانتری آبکوه دستگیر شده است.
این نوجوان درحالی که تیشرتی با تصویر اسکلت انسان و شلوار گشاد به تن داشت پس از پاسخ به سوالات تخصصی افسر دایره اطلاعات، مقابل مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری نشست و با بیان سرگذشت خود درباره چگونگی ارتکاب این جرم با مجازاتی سنگین افزود: از مدتی قبل به خاطر برگزاری مجازی کلاسهای درس همواره در خانه بودم و از سوی دیگر نیز همه سالنهای ورزشی و حتی کتابخانهها تعطیل بود به همین دلیل احساس تنهایی و دوری از دوستان عذابم میداد.
این نوجوان ۱۵ ساله گفت: این بود که با چند نفر از همکلاسیها و دوستان هم مدرسهای که تقریبا هم سن و سال هستیم، تصمیم گرفتیم هنگام عصر در پارک رسالت دور هم جمع شویم وبه نوعی اوقاتمان را بگذرانیم تا اینکه روزی وقتی مشغول گفتگو با یکدیگر بودیم ناگهان امیر (یکی از دوستانم) پیشنهادی داد که همه ما متعجب شدیم و با نگرانی به پیشنهاد هیجان آمیز او فکر کردیم.
وی افزود: امیر ادامه داد، پدر و مادر من به مسافرت رفتهاند و خودروی پژو پارس پدرم در پارکینگ است. حالا میتوانیم با خرید چراغ گردان پلیس و سیستم صوتی از بازار، مردم را سرکار بگذاریم و آنها را سرکیسه کنیم با این کار هیجانی موجبات خنده وشادی خودمان را فراهم میکنیم.
نوجوان مشهدی ادامه داد: من به آنها گفتم این کار خیلی خطرناک است اگر ما را دستگیر کنند آبرویمان میرود و زندانی میشویم، اما کسی به حرفهایم توجهی نکرد تا اینکه یک روز عصر، امیر تلفنی با من تماس گرفت و در حالی که از شدت ترس صدایش میلرزید مرا قسم داد که هرطور میتوانم خودروی پژو پارس پدرش را به خانه خودمان بیاورم و پنهان کنم.
وی در ادامه بیان کرد: امیر مدعی بود ماموران انتظامی متوجه خلافکاریهای آنها شدهاند و اکنون تحت تعقیب هستند. ابتدا فکر میکردم امیر شوخی میکند و مرا سرکار گذاشته است، اما از استرس و جملات دیگر او فهمیدم که آنها لو رفتهاند و امیر حقیقت را میگوید.
این نوجوان ۱۵ ساله افزود: من هم که حس رفاقتم گل کرده بود خودم را به او رساندم و سوئیچ را گرفتم. خودرو مقابل کلانتری پارک بود. در یک لحظه پشت فرمان نشستم و پژو پارس پدر امیر را به منزل خودمان بردم.
وی ادامه داد: مادرم با دیدن این صحنه هراسان بیرون آمد و با نگرانی گفت: این خودرو را از کجا آوردهای؟ تو که گواهینامه نداری. پس چگونه سوار این خودرو شدهای و ... هنوز سرزنشهای مادرم ادامه داشت که ناگهان ماموران کلانتری آبکوه از راه رسیدند و مرا همراه خودروی پژو پارس به کلانتری منتقل کردند، ولی من خلافکار نیستم فقط تحت تاثیر حرفهای امیر قرار گرفتم و برای غرور و خودنمایی دست به چنین کاری زدم. ولیای کاش ...
شایان ذکر است، با توجه به اهمیت ارتکاب این جرم و با صدور دستوری ویژه از سوی سرهنگ ابراهیم خواجه پور (رئیس کلانتری آبکوه) بلافاصله افسران ورزیده دایره اطلاعات کلانتری وارد عمل شدند و با دستگیری دیگر متهمان، بررسیهای تخصصی را برای کشف جرایم آنان ادامه دادند.
منبع: خراسان