مهدی قرآنی - سراپای وجودش پر بود از کینه و انتقام. هر طور بود میخواست انتقامش را از زن و مادرزنش بگیرد برای همین آتشی بهپا کرد تا همه چیز را پای هم بسوزاند و خاکستر کند حتی فرزندش را. شعلههای آتش مانند اسبی که افسارش را پاره کرده و همه چیز را زیر پایش له میکند، زبانه میکشید و هرچه به دستش میآمد را میبلعید. دود فضای کوچه و خیابان را فرا گرفته بود و اهالی خانه آتش گرفته در حالی که دو کودک را به بغل گرفته بودند از دل آتش بیرون زدند.
آتش کمکم داشت به خانه همسایگان هم رسوخ میکرد که مأموران آتشنشانی آمدند و قبل از اینکه دیو سرخ، خسارات دیگری را به وجود آورد، از هر طرف به او حمله بردند و آن را فرونشاندند.
با اینکه آتش خانه فروکش کرده بود، اما دو کودک بیگناه دچار سوختگی شدید شده بودند که مأموران اورژانس حاضر در محل پس از اقدامات اولیه پزشکی آنها را به بیمارستان انتقال دادند.
در این میان، اما زمزمهای بین همسایگان پیچیده بود که از عمدی بودند این حادثه حکایت داشت. در ادامه مهار این حریق، پای مأموران انتظامی هم به محل باز شد و مالک خانه حادثه دیده که زندگیاش نابود شده بود به افسر پلیس گفت: «او را بگیرید و جان ما را نجات دهید. دامادم زندگیام را سوزاند. اگر مهار نشود ممکن است دختر، نوه و من را هم بکشد.»
در همان دقایق ابتدایی تحقیقات مأموران انتظامی، مظنون احتمالی این آتشافروزی شناسایی و تحقیقات درباره داماد فراری خانواده که از قضا با همسرش هم مشکل داشت با دستور قضایی آغاز شد.
دستگیری داماد خشمگین در قرار صوری
بررسیهای میدانی برای دستگیری متهم آغاز شده بود، ولی هیچ سرنخی از او در دست نبود و همین کار دستگیری را سخت میکرد. انگار آب شده و در زمین فرو رفته بود که البته همین موضوع شک مأموران را در نقش داشتن مرد سیوسه ساله در به آتش کشیدن خانه مادر زنش قوت میبخشید. با توجه به حساسیت ماجرا دستور ویژهای برای دستگیری این متهم از سوی مقام قضایی صادر شد و تحقیقات پلیسی برای یافتن داماد مفقود شده ادامه داشت تا اینکه زن جوان موفق به برقراری تماس با شوهر آتشافروزش شد.
چند روز از این حادثه که کودک مرد عصبانی و بچه یکی از همسایگان در آن آسیب دیده بودند گذشته بود که متهم در تله ضابطان قضایی افتاد و سر قرار با مادر زنش حاضر شد. او که از زنده ماندن مادر زنش حسابی عصبی بود به قصد کشتن این زن به راه افتاد تا با ضربات چاقوی ضامندارش کار را تمام کند، اما نمیدانست که یک سر این ماجرا افسران پلیسی هستند که برای دستگیریاش به انتظار نشستهاند. با مشاهده متهم، مأموران که بیم آسیب رساندن او به زن سالخورده را داشتند، بلافاصله وارد عمل شدند و داماد خشمگین را دستگیر کردند.
میخواستم مادرزنم را با چاقو بزنم
متهم پس از انتقال به کلانتری به جرمش اعتراف کرد و مدعی شد که به دلیل اختلاف خانوادگی با همسرش این آتش را به راه انداخته و قصد داشته در قرار ملاقات هم مادرزن خود را با چاقوی ضامندارش بزند، اما به دام پلیس افتاده است.
روز بعد از این ماجرا متهم به دادسرا منتقل و اظهارات قبلیاش را انکار کرد که با دستور یکی از قضات کشیک روانه زندان شد. پرونده او در دادسرای عمومی و انقلاب ناحیه ۶ مشهد نزد شعبه ۶۲۳ گشوده و قاضی ابراهیمزاده مسئول رسیدگی به ادامه تحقیقات این ماجرا شد.
ادامه بررسیهای این پرونده با اظهارات جدید متهم و رد اعترافات قبلیاش بُعد تازهتری به خود گرفت و این مرد سیوسه ساله مدعی شد که آتشسوزی خانه مادرزنش کار او نبوده است. این مرد جوان در اعترافات جدیدش به قاضی ابراهیمزاده گفت: «همسرم ترکم کرد و به خانه مادرش رفت. مادرش هم به جای اینکه رابطهمان را جوش بدهد، آتش بیار معرکه شده بود و حتی نمیگذاشت زن و فرزندم را ببینم.» او در بخش دیگری از اظهاراتش مدعی شد: «خانه آنها را به آتش نکشیدم و این کار را مادرزنم انجام داده تا بتواند طلاق دخترش را از من بگیرد.»
قرار سنگین قضایی برای متهم
از جایی که متهم حرفش را در مرحله تحقیقات قضایی عوض کرده بود با دستور قاضی ابراهیمزاده پرونده برای تکمیل بررسیها و به منظور بازسازی صحنه ارتکاب جرم در اختیار پلیس قرار گرفت. این مقام قضایی در گفتگو با شهرآرا اظهار کرد که تا پایان تحقیقات این پرونده نمیتوان اظهار نظر دقیقی داشت، اما شواهد و ادله موجود از نقش داشتن متهم در این حادثه حکایت دارد.
ابراهیمزاده بیان کرد: اکنون متهم با قرار وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی راهی زندان شده است و تحقیقات دراینباره از او ادامه دارد. دادیار شعبه ۶۲۳ دادسرای صدف ادامه داد: همچنین در زمان دستگیری متهم مأموران پلیس در بازرسی بدنی از او یک قبضه چاقوی ضامندار کشف کردهاند که این مرد جوان در اظهارات اولیهاش مدعی شده بوده برای آسیب رساندن به مادر زنش آن را همراه خود داشته است.