امیرمنصور رحیمیان- در ذیل معنی واژه تصویرگری، آمده است: تصویرگری درواقع به معنای روشن کردن و قابل فهم کردن یک متن یا مفهوم به وسیله تصویر است. به عبارتی مفاهیم مکتوب (متن) و تصاویر آن هر دو از یک جنس و مربوط بههم هستند. متن، اطلاعات خطی و پشتهمیای است که کمکم، طی فرایند خوانش به ذهن مخاطب منتقل میشود، ولی تصویر مجموعه اطلاعاتی است که بهیکباره به چشم و ذهن مخاطب سرازیر میشود. تصویرگر با نقش کردن برداشت خود به متن جان میدهد، آنطور که زحمت تصویر کردن داستان را در ذهن مخاطب کم میکند؛ مخاطبی که مهمترین بخش تصویرگری است، چنانکه فهم و لذت از یک اثر مکتوب نزد مخاطبان آن نوشته، به بخت و اقبال و فهم تصویرگر از آن نوشته برمیگردد. باید در پاسخ به این سوال که فرق بین نقاشی با تصویرگری کدام است، هم گفت: با اینکه تصویرسازی، تصویرگری و طراحی همه به مثابه فرزندان هنر نقاشی هستند، نقاشی در ذات خود یک هنر کاملا شخصمحور و منفک است. نقاش اثرش را بر اساس میل و قدر قلمش خلق میکند. انتخاب موضوع، ابعاد اثر و مواد در اختیار خودش است، ولی اثر تصویرگر با اینکه تکنیکش شاید قویتر از نقاشی باشد، کاملا هدفمند و برمبنای نوشتار یا داستان- حتی شفاهی- شکل میگیرد. لحن داستان یا زوایای نوشته معین میکند که جنس تصویرش چه باید باشد، چه ابعادی لازم دارد، چه موادی برای کار نیاز است و کدام زاویه میتواند بهتر موضوع را نشان بدهد. اگر تصویرگر کاربلد و خلاق باشد، در انتها اثری خلق میشود که کلمات زیادی را در خود جای میدهد؛ اثری که در ادامه داستان است و خود داستان است. درنتیجه تفاوت بیشتر از جانب مفهوم است تا تکنیک. تصویرگری برخلاف نقاشی در خدمت بیان مفهوم خاص و دیکتهشده است. هنر چیزی نیست جز بیان مفاهیمی که به زبان نمیآیند. فرق نمایشگاه نقاشی و تصویرگری هم در این است که در نمایشگاه نقاشی، نیازی به توضیح و تفسیر نیست، حال آنکه در نوع تصویرسازی حداقل به یک صفحه از داستانی که این نقش براساس آن کشیده شده است، نیاز است. در نمایشگاه آثار منتخب هفته تصویرگری مشهد این بخش مهم، حلقه گمشده اصلی بود. پارهای تصویر گنگ و ابتر که بیشتر تکنیک، رنگ، فرم و نور در آن نمایش داده شده بود و مخاطب را مجبور میکرد فقط از منظر نقاشی و طراحی، آثار را قضاوت کند که در این زمینه هم با وجود نقاشان قویپنجه و متبحر، ناموفق مینمود. گو اینکه کار نقاشی- فارغ از قدرت قلم و زیباییشناختی- یک اثر تماموکمال است و کار تصویرسازان این نمایشگاه بهمثابه یک تکه از یک سریال نیمهتمام، نه برایشان ابتدایی متصور بود و نه انتهایی. نه میشود برایشان داستانی و تفسیری ساخت، که خود تصاویر بر اساس یک داستان شکل گرفتهاند و نه از داستان خبر داری. مخاطب آثار در حیرانی میماند که قضاوتش را بر چه شالودهای میتواند استوار کند. سردرگمی اینکه باید اثری را قضاوت کند که از نظر تکنیک، فرم، رنگ و نورپردازی ضعیف است و حال آنکه شاید بهترین نوع اجرای آن نوع کلمات اینطور باشد. قدرت قلم و تکنیک در این نوع از هنر، بستگی به نوع نوشتار و داستان دارد، با اینحال در یکی دو اثر، خط روایی داستان و نوشته رعایت شده بود. «شادی جمشیدپور» و «سیدهسمانه معتمدالشریعتی» تصویرگرانی بودند که این مفهوم را درک کرده و تصویر را درکنار داستان قرار داده بودند. «سحر پری» و «سحر مربی» کار کودک را بهخوبی درک کرده بودند و با رنگها و فرم دلنشین، آثاری خلق کرده بودند که در همان تکفریم هم بهمثابه نقاشیهای متحرک حرکت داشت. «زهرا جوادی» و «لاله خرازیان» هم با اینکه تصویری گنگ و نامفهوم در معرض تماشا گذاشته بودند، از لحاظ تکنیک، رنگ، فرم و قدرت در اجرای خطوط شایسته تقدیر بودند. آثار «فرخلقا علینژاد» و «سعیده نصرتیفرد» هم بهخاطر خلاقیت استفادهشده در به تصویر درآوردن داستانی که نمیدانیم چیست، تاملبرانگیز است.
بههرروی این نمایشگاه، حرکتی شایسته تقدیر و نیکو در هفته تصویرگری محسوب میشود. باید درک کرد که همیشه حرکتهایی اینچنینی منتقدانی داشته است. انتقاد، یعنی کار دیده شده است و با درنظر گرفتن نکتههای این انتقادها، نمایشگاهها به بلوغ و بلندی میرسند و باعث دلگرمی هنرمندان این رشته میشوند.
نمایشگاه آثار منتخب هفته تصویرگری مشهد تا ۲۳ آبان هر روز از ساعت ۹ تا ۱۸ در خیابان کلاهدوز، کلاهدوز ۳۰، طبقه همکف، ساختمان نوساز دانشکده فردوس، نگارخانه فردوس، میزبان هنردوستان و هنرمندان است.