این روزها بیش از گذشته درباره مذاکره بحث میشود، درباره اینکه آیا با ایالات متحده و ترامپ مذاکره کنیم یا خیر؟ آیا اصولا مذاکره خوب است یا بد؟ واقعیت چیست؟ اکنون گفته میشود که ایران از مذاکره گریزان است و ترامپ خواهان مذاکره است. اگر چنین ادعایی درست باشد، طبعا فضای عمومی به نفع ترامپ خواهد بود. در این صورت آیا نباید بپرسیم که ترامپ در حدود 3 سالی که به کاخ سفید آمده است، کدام اختلاف خود را در داخل حزب جمهوریخواه یا با حزب دموکرات یا با همپیمانان اروپایی خود و یا دیگر کشورها از طریق مذاکره حل کرده است؟ اگر کسی اهل گفتوگو باشد بیش از هر کس دیگری حتما با نزدیکان و دوستان خود گفتوگو میکند. بله آقای ترامپ پیشنهاد مذاکره و گفتوگو میدهد، ولی آنچه که پیشنهاد میکند گفتوگو نیست، بیشتر یک اسم مستعار است برای «من بگویم و شما تبعیت کنید.» بنابراین باید منتظر بود تا آنها به معنای واقعی آماده مذاکره شوند. مذاکره چیست؟ هر شخصیت حقیقی یا حقوقی در زندگی خود و به طور طبیعی با دیگران دچار تضاد منافع یا دچار اختلاف میشود. کشورها نیز از این قاعده مستثنا نیستند. همه کشورها به یک میزان دچار اختلاف با یکدیگر نمیشوند. برای مثال افغانستان با نیکاراگوئه هیچ اختلاف خاصی ندارند، چون دو کشور دور از هم و فاقد منافع در حوزه جغرافیایی یکدیگرند و همچنین ارتباط خاصی با هم ندارند ولی افغانستان با ایران ظرفیت اختلافات فراوانی دارد. مسئله قاچاق مواد مخدر، مهاجرت غیر قانونی، مسئله هیرمند و... از اختلافات طبیعی میان دو کشور است. اختلاف را باید حل کرد. برای این کار چند راه وجود دارد: جنگ، ارجاع به داوری و نیز مذاکره، اعم از مذاکره مستقیم یا با میانجی. هرکدام از این روشها واجد هزینههایی است. در حوزه رفتار خصوصی نیز اختلافاتمان را یا از طریق خشونت حل میکنیم یا شکایت میکنیم یا از طریق گفتوگو به تفاهم میرسیم. در هر اختلافی چه راهی برای حل مشکل باید انتخاب کرد؟ جنگ و خشونت بدترین راه است، زیرا هزینههای آن بسیار زیاد است. خشونت فردی تفاوتی با جنگ دارد که بسیار مهم است. اگر کسی شخص دیگری را بکشد تا اختلافش را حل کند، هزینه اصلی این قتل را خودش میدهد ولی جنگ چنین نیست. کسانی تصمیم به جنگ میگیرند که خودشان هیچ هزینهای نمیدهند. صدام حسین چند جنگ را طی دودهه در منطقه ایجاد کرد و میلیونها نفر را به کشتن داد یا دچار مصدومیت کرد، خودش فقط در آخرین مرحله بازداشت و اعدام شد که حتی میتوانست چنین نشود. جرج بوش هیچ هزینهای برای لشکرکشیاش به منطقه نداد و چهبسا سود هم کرد. داوری و شکایت شیوه بعدی است که مسالمتآمیز است و ارجاع به یک وضعیت بیرونی دارد. اگر جنگ را بازی باخت-باخت معرفی کنیم، داوری را میتوان بازی صفر و یک یا برد-باخت نامید. ولی در هر حال بهتر از جنگ است، بسیار بهتر و مدنیتر است. شیوه گفتوگو بازی برد-برد است. سرعت عمل برای به نتیحه رسیدن و آثار مثبت روانی ناشی از گفتوگو این شیوه را در صدر شیوههای دیگر قرار میدهد. اگر مستقیم باشد هم بهتر است، زیرا به درک بهتر دوطرف از یکدیگر منجر میشود. ولی گفتوگو چند رکن دارد. اول از همه موضوع یا دستور مشخص است. گفتوگو برای گفتوگو، اتلاف وقت است، مثل مذاکرات برجام پیش از دولت جدید. نکته دوم این است که قرار نیست مذاکرات منجر به شکست یک طرف شود. در واقع مذاکره جنگ نیست، بلکه باید بازی برد-برد باشد. از ابتدا باید پذیرفت که دوطرف خواستهها و حقوقی دارند که براساس گفتوگو تأمین میشود. نباید چهارچوبی پیشنهاد شود که نتیجه آن بدتر از جنگ یا داوری تلقی شود و بالاخره اینکه گفتوگو و تفاهم ناشی از آن باید ضمانت اجرا داشته باشد. گفتوگو برای روشن شدن جزئیات این موارد است. متأسفانه هیچیک از شروط سهگانه فوق در آنچه که ترامپ به نام مذاکره میگوید وجود ندارد یا دیده نمیشود. به نظر میرسد که اگر پیشنهادی مطرح شود که این 3 ویژگی را داشته باشد، میتوان امیداور بود که مسئله از طریق گفتوگو حل خواهد شد.