به گزارش شهرآرانیوز - در یک سال و نیم گذشته و با شیوع کرونا، خیلی از ما بیش از قبل با فضای مجازی درگیر شدیم و ارتباطهای حضوری ما با افراد مختلف بیش از قبل جای خود را به مکالمههای آنلاین دادند. مسیری که به نظر میرسد روزبهروز هم بر شدت آن افزوده خواهد شد. فناوریهای مختلف با خدمات فراوانی که به ما میدهند، زندگی را راحتتر از قبل کردهاند، اما غرق شدن در آنها تا چه اندازه منطقی است؟ چطور میتوانیم در دنیای آنلاین از حریم خصوصی خود محافظت کنیم و مطمئن باشیم اطلاعات ما رصد نمیشوند؟
بازی Telling Lies ساخته سم بارو، بازیساز خلاق انگلیسی، روی همین بستر و مفهوم متمرکز شده و مهمتر از آن، تلاش کرده است روابط پیچیده انسانی را به تصویر بکشد. درست است که در هفتههای گذشته ۳ بازی اکشن مهم، یعنی کال آف دیوتی ونگارد، بتلفیلد ۲۰۲۴ و هیلو اینفینیت، به بازار بازیهای ویدئویی عرضه شدهاند، اما اگر شما هم از این مدل بازیهای کلیشهای خسته شدهاید و میخواهید دنیایی متفاوت را تجربه کنید، این بازی مستقل محصول سال ۲۰۱۹ یکی از انتخابهای جذاب برای شماست.
در شروع بازی، میانپرده کوتاهی نمایش داده میشود. خانمی از ماشین پیاده و وارد ساختمانی میشود. از پلهها بالا میرود، وارد خانهاش میشود و پشت لپتاپ مینشیند. در همین لحظه انتقال از میانپرده به گیمپلی رقم میخورد. شما در نقش آن خانم هستید و کنترل لپتاپ هم در اختیارتان است. هارد اکسترنال متصل به لپتاپ، اجازه دسترسی به آرشیوی از ویدئوهای سازمان امنیت ملی آمریکا یا همان NSA را میدهد. شما که هستید و چه هدفی دارید مشخص نیست.
حالا شما میتوانید در نواری مشخص هر کلمه یا عبارتی را که میخواهید جستوجو کنید. اما ویدئوهای مورد نظر، بازجوییهای ضبط شده از اداره پلیس نیست بلکه تقریبا تمامی آنها فایلهایی ضبطشده از مکالمات تصویری با لپتاپ و تلفنهای هوشمندند.
۴ شخصیت اصلی در این ویدئوها حضور دارند که حتی گفتن اسم و شغل آنها میتواند بخشی از داستان را برملا کند. اما ایفای نقش هر ۴ تای این شخصیتها بر عهده بازیگران شناختهشده سینما و تلویزیون است.
همه چیز در ابتدای بازی گنگ و عجیب است. ویدئوهای ضبطشده تنها یک سوی مکالمه را نشان میدهند و نمیتوان فهمید هر شخصیت با چه کسی صحبت میکند و البته مهمتر اینکه طرف مقابلش چه میگوید. همچنین به نظر میرسد هیچکدام از این ۴ نفر ارتباطی با یکدیگر ندارند. اما کمکم قلق کار دستتان میآید و Telling Lies هم از هنرهایش رونمایی میکند.
اسم هر شخص، مکان یا اتفاق، سرنخی برای جستوجوهای بعدی است. کامپیوتر امروزی تلینگ لایز هم البته همچنان فقط ۵ مورد از نتیجهها را نمایش میدهد که ترتیب نمایش آنها بر حسب تاریخ ضبط مکالمه است؛ بنابراین جستوجوی کلمات کلی مثل «عشق» یا «دروغ» شاید در ابتدا به کارتان بیاید، اما برای پیدا کردن ویدئوهای بیشتر مجبور هستید ریزتر شوید و هیچ اطلاعاتی را از قلم نیندازی.
اما بخش جذاب و خلاقیت Telling Lies در مقایسه با بازی قبلی سم بارلو، همین یکطرفه بودن مکالمات است. بازی شما را مجاب میکند با توجه به واکنشهای شخص حاضر در ویدئو و صحبتهایش، جوابهای احتمالی طرف مقابل را پیشبینی کنید تا بتوانید جفت دیگر ویدئو را پیدا کنید. گاهی هم پیش میآید که بعد از ساعتها تماشای ویدئوهای مختلف، به صورت اتفاقی ویدئوی سمت دیگر مکالمه را پیدا میکنید.
در Telling Lies هر تکهای از پازلهایی که باید حل کنید، خود، ۲ ویدئو است و تا وقتی این ۲ نصفه چفت هم نشوند، نمیتوان قطعه کاملشده را در کنار دهها قطعه دیگر گذاشت. خلاصه اینکه روایت داستان در تلینگ لایز بسیار پیچیدهتر از بازیهای تعاملی مشابه است و هر مخاطبی با سرعت و روش خودش این کلاف پیچ در پیچ را از هم باز میکند.
شگفتی دیگر Telling Lies که در خدمت داستان پیچیده و سرگرمکننده آن است، به عملکرد بی نظیر بازیگرها برمیگردد. ویدئوها مصاحبههایی ضبطشده با زمان گذشته نیست. هر اتفاق و تعاملی که فکرش را بکنید، آن هم در مکانهای مختلف اتفاق میافتد. مثلا در یکی از ویدئوها، پدری را میبینیم که برای دختر بچه خردسالش داستان شب تعریف میکند و ویدئویی دیگر از دوربین مخفی مستقر در قایقی بزرگ ضبط شده است. در یکی از آنها بین ۲ نفر جر و بحثی راه افتاده است. در فیلمی دیگر گلولهای شلیک میشود و تنوع تلینگ لایز در به تصویر کشیدن سناریوها و مکانهای مختلف تقریبا پایانی ندارد.
اما اثرگذاری همه این ویدئوها بدون ایفای نقش بینظیر بازیگرها ممکن نیست و هر ۴ شخصیت و دهها بازیگر فرعی دیگر، همگی، کارشان را به حرفهایترین و بهترین شکل ممکن انجام دادند. حتی شخصی که شما در نقشش هستیم و انعکاسش را در مانیتور لپتاپ میبینید، آنقدر طبیعی رفتار میکند و طراحی فضا و محیط خانه و اطرافش استادانه انجام شده که کاملا در دنیای بازی غرق میشوید به طوری که انگار خودتان هستید که پشت لپتاپ نشستهاید و ویدئوهایی از زندگی افرادی غریبه را میبینید.
رابط کاربری بازی که لپتاپ شماست، تا حدودی مانع از تبدیل شدن این بازی به تجربهای بینقص و ایراد میشود. این کامپیوتر بهظاهر امروزی در مقایسه با دیگر بازیهای ژانر تعاملی، قابلیتهای کاربردی و خوبی را در اختیارتان قرار میدهد. اما تقریبا هیچکدام از آنها کامل نیستند. برای مثال، از آنجایی که تماشای برخی ویدئوها ممکن است تا ۱۰ دقیقه هم به طول انجامد، میتوانید با حرکت دادن موس به چپ و راست ویدئوها را به جلو و عقب ببرید. اما هیچ گزینهای برای بردن مستقیم ویدئو به اول وجود ندارد. ویدئوها نیز از لحظهای پخش میشوند که کلمه جستوجوشده در آنها به کار رفته است؛ بنابراین بارها مجبور میشوید با سرعتی نهچندان راضیکننده دقایقی به عقب بروید.
از طرف دیگر Memo یا فایل یادداشتی روی صفحه دسکتاپ است که ابتدا به نظر میرسد نیاز به قلم و کاغذ واقعی را از بین میبرد. اما ویدئوها همگی به صورت تمامصفحه پخش میشوند؛ بنابراین برای یادداشت کردن باید ویدئو را کامل ببندید و اگر آن را دوباره پخش کنید، ویدئو از جایی که قطع شده است پخش نخواهد شد. همچنین توانایی اسکرول کردن به دلایلی نامشخص وجود ندارد. نشانگر موس هم چند خط بالاتر از جایی قرار میگیرد که یادداشت میکنید.
برای رسیدن به پایانبندی بازی مجبور نیستید همه ویدئوها را تماشا کنید، بلکه تقریبا با طلوع آفتاب فرصت شما برای جستوجو به پایان میرسد و میانپرده نهایی نمایش داده میشود. بعد از آن نیز فایل گزارشی در منوی اصلی نشان میدهد چه مقداری از ویدئوها را نگاه و بیش از همه درباره چه کلمهها و فردی جستوجو کردهاید.
بعد از میانپرده انتهایی هم میانپرده دیگری از همان شخصیتی که بیش از همه ویدئوهای او را تماشا کردهاید نشان داده میشود. خوشبختانه بعد از اتمام بازی میتوانید دوباره از همان جای قبلی بازی را ادامه دهید و بدون محدودیت به دنبال باقی ویدئوها بگردید. همین موضوع بهخوبی به شما انگیزه میدهد برای دیدن پایانهای دیگر بازی، ویدئوهای بیشتری پیدا کنید و در عین حال اطلاعات بیشتری از شخصیتها به دست آوردی، شخصیتهایی که موقع دوباره بازی کردن، حس میکنید عمری است آنها را میشناسید.