پوشش بیمه‌ای ۹۰ درصدی خدمات درمانی ناباروری افزایش ۱۰ درصدی جمعیت سالمندی کشور حدود ۸۰ فروشنده ابزار تقلب در کنکور دستگیر شدند ماجرای نقص فنی پرواز تهران-مشهد چیست؟ تلاش حداکثری دولت چهاردهم برای ارتقای کیفیت آموزشی سختی های ترک سیگار | ماجرای یک جدایی سخت! ساقه‌های کوچک بامبو سخت‌گیری آموزش و پرورش در جذب معلم | دانشجومعلمان دوباره گزینش می‌شوند معلم برگزیده کشوری از خراسان رضوی، از مسیر موفقیتش می‌گوید | باید با نسل زِد ارتباط مؤثر داشته باشیم مرگ ۷ مادر براثر سقط جنین طی سال ۱۴۰۳ سیگار با رگ‌های بدنتان چه می‌کند؟ برنامه جدید آموزش و پرورش برای ارتقای کیفیت آموزشی دبستانی‌ها | بیش از ۳۲۰ هزار معلم در صف آموزش اهدای عضو بیمار مرگ مغزی در مشهد به ۴ بیمار زندگی دوباره بخشید (۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴) پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی امروز (یکشنبه، ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴) | تداوم روند افزایش دما و احتمال بارش تگرگ در نواحی مستعد درددل ۲۴ معلم نمونه کشور با وزیر آموزش و پرورش | از نحوه طراحی سؤالات امتحان نهایی تا رتبه‌بندی معلمان وظیفه اصلی معلم القای حس ارزشمندی به دانش‌آموز است جزایر خلیج‌فارس شناسنامه‌دار خواهند شد ماراتن شکستن ترافیک برای رسیدن به حوزه کنکور قول مساعد تأمین اجتماعی برای اجرای مرحله‌ی دوم متناسب‌سازی حقوق بازنشستگان دردسر‌های همسایگی با مدرسه | گلایه‌های شهروندان مشهدی از فعالیت مدارس در نزدیکی منازل آنها مشهد، شهر دوستدار سالمند می‌شود تداوم بارش در غرب، مرکز و شمال کشور (۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴) پشت پرده درمان‌های تزریقی مفصلی دست بند پلیس مشهد بر دست ساکن خانه مرموز روند نگران‌کننده چاقی در کودکان و نوجوانان
سرخط خبرها

اسلحه را برای کشتن مادرم خریدم اما فرد دیگری را کشتم!

  • کد خبر: ۹۱۰۱۴
  • ۱۵ آذر ۱۴۰۰ - ۲۰:۴۳
اسلحه را برای کشتن مادرم خریدم اما فرد دیگری را کشتم!
در این مطلب زندگی قاتلان و جنایتکاران معروف ایران که سرنوشتی جز چوبه دار نداشتند، بر اساس اعترافات‌شان در دادسرا و دادگاه و به نوعی از زبان خودشان مرور می‌شود.

به گزارش شهرآرانیوز، روزنامه جام جم به سراغ مردی رفته است که در جریان سرقت از دلارفروشان، مرتکب قتل یکی از آنها شد.

قصد قتل نداشتم اما اشتباهم باعث شد مرد دلارفروشی را به قتل برسانم و خودم به اتهام قتل روانه زندان شوم و فصل آخر زندگی‌ام با چوبه دار گره بخورد. اوایل سال ۹۶، به‌ دلیل بیماری پدرم و خرج عملش نیاز به پول زیادی داشتم. اگر پول را جور نمی‌کردم، پاهای پدرم را باید قطع می‌کردند. ناچار شدم نقشه سرقت بکشم. از طرفی برادرم هم ورشکسته شده و با وجود دو فرزند کوچک به زندان افتاده‌بود و باید پول طلبکاران او را هم جور می‌کردم. به همین دلیل تصمیم به سرقت از دلارفروش‌ها گرفتم اما همان‌طور که گفتم، قصد کشتن کسی را نداشتم. کلت‌ها را اواسط سال ۹۵ زمانی که برای تفریح به سلیمانیه عراق رفته‌بودم، خریدم. داستان خریدنش هم این بود که قصد کشتن مادرم را داشتم اما سرنوشت جور دیگری رقم خورد و فرد دیگری با سلاح‌ها کشته‌شد. شاید برایتان سؤال باشد چرا قصد کشتن مادرم را داشتم، مادرم وقتی ۱۳سالم بود، من را به همراه دو برادر دیگرم گذاشت و رفت. او با پدرم اختلاف داشت و خواهر هشت‌ساله‌ام را هم با خود برد که بعدا متوجه شدم به اروپا رفته‌است. دیگر از او خبر نداشتم اما کینه عجیبی در دلم نسبت به او داشتم. تا این‌که اواخر سال۹۴ در فیسبوک مادرم را پیدا کردم و وقتی با او چت کردم، متوجه شدم قرار است به‌زودی به ایران بیاید. می‌خواستم با کلت سراغش بروم و از او انتقام بگیرم اما هرگز او را ندیدم. کلت‌ها از آن به بعد پیش من ماند. تا این‌که به‌خاطر فقر مالی و نیاز شدید به پول تصمیم گرفتم از دلارفروش‌ها سرقت کنم. برای این کار یک پلاک سرقتی خریدم و روی خودرویم نصب کردم. بعد هم بی‌سیم و تجهیزات پلیس خریدم و سراغ دلارفروش‌ها رفتم. از دو نفر توانستم سرقت کنم اما نفر سوم پی به نقشه‌ام برد و مقاومت کرد. من هم ناچار شدم شلیک کنم. در همان زمان پلیس سر رسید که با تهدید اسلحه از محل فرار کردم.

پس از دستگیری متوجه شدم ماجرا آن‌طور که من فکر می‌کردم پیش نرفته و مرد دلارفروش مرده‌است. متهم به قتل شدم و اولیای دم مقتول فقط قصاص می‌خواستند و یک قدم از خواسته‌شان کوتاه نمی‌آمدند. همین باعث شد حکم قصاصم صادر و در دیوان عالی کشور تایید شود. سرانجام هم حکم قصاص مهر ماه ۹۹ در زندان رجایی‌شهر اجرا شد.

منبع: جام جم

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->