آزیتا حسینزاده عطار
خبرنگار شهرآرامحله
رئیس هیئت مدیره تعاونی زنبورداران مشهد سالهاست که ساکن محله هدایت است. او زندگیاش با زنبورداری عجین و همین حرفه باعث شده است اهالی محله خوب اورا بشناسند. پدر سید حسین صادقی سال ۱۳۶۹ از یکی از روستاهای جاده چناران به مشهد کوچ میکند، آنها از همان سال تاکنون در محله هدایت ساکن میشوند. سیدحسین صادقی ۴۲ سال دارد. همه کودکی صادقی با زنبورهای زرد و عسل شیرین کندوها گذشته است، پدر و پدربزرگ وی هم زنبوردار بودند. خاطرات کودکی صادقی با زنبور عجین است. سن و سالی نداشت که از محله هدایت به همراه پدر به کندوهای عسل سر میزد.
زنبورداران هدایت
سید حسین روزش را در باغهای فتحآباد شب میکند: «از هدایت تا ثبتاحوال کنونی در ابوطالب سرتا سر باغ بود، تک و توک خانه باغهایی در این محله دیده میشد. وقتی پدرم از روستایشان درحدود چناران به هدایت کوچ کرد به همراهش بسیاری از روستاییان که در کار زنبورداری بودند هم به این محله آمدند. این موضوع باعث شد آرام آرام محله هدایت از باغهای بزرگ به محلهای مسکونی تبدیل شود. محلهای که بیشتر ساکنانش در همان دوره کودکی من زنبوردار بودند.»
آغازی نو در دوره راهنمایی
زنبورداری، اما برای سیدحسین از همان دوران کودکی معنا پیدا کرده است وقتی با پدرش سیدعلی اصغر برای سر زدن به کندوها و در کنار آن چیدن سیب و گیلاس و گردوی باغ میرفت و زنبورداری از همان روزها با او عجین شده است. میگوید: «اولین خاطره که از شروع زنبورداری یادم میآید همراهی با سیدحسن کریمی، پسرخالهام است. سال ۶۷ بود که من در دوران راهنمایی تحصیل میکردم. او مرا با پرورش زنبور و مراقبت از آن آشنا میکرد. کشاورزی را خیلی پیشتر از آن شروع کرده بودم و قرار بود از سیدحسن فوت و فن این کار را هم یاد بگیرم.» پسرخاله برای سیدحسین یک اوستا بود در کار زنبورداری. خیلی چیزها را یادش داد. نحوه کار با زنبور، طبیعت زنبور، سرکشی به زنبور، برداشت عسل و کلی کار دیگر را آموزش داد.
در پس هر رنجی، گنجی است
سیدحسین صادقی اولین خاطرهاش از برداشت عسل را تعریف میکند: «آن روز را خوب یادم هست. آن عسل که رنگش بسیار برایم خاص بود؛ سبز مایل به سرخ عقیقی. آن عسل را که دیدم پسرخالهام توضیح داد، چون زنبورها از گیاهان استوقودوس تغذیه شدند عسلشان این رنگی است. آن عسل بسیار باکیفیت بود و دیدن آن جزو خاطرات شیرین من است که اشتیاقم را به کار بیشتر کرد. بعد از آن همه رنج کوچ و سرکشی به کندوها و انجام کارهای ضروری که کم هم نبودند، دیدن آن عسل مرغوب من را که آن زمان نوجوان بودم بسیار به فکر فرو میبرد. یاد گرفته بودم در پس هر رنجی گنجی است.»
زنبورداری عشق روزهای تعطیل بود
در دوره راهنمایی، تعطیلات آخر هفته و ۳ ماه تابستان و هر موقعیتی اوقات فراغتی پیش میآمد برای کار به روستا میرفت، چون زنبورداری دیگر برای او حکم یک کار را نداشت و یک عشق بود که دلتنگش میشد. میگوید: «عمده وقتم به همین کارها میرفت. به روستایمان میرفتم و در کنار کشاورزی که کمک خرج خانواده بودم زنبورداری را هم به عنوان یک عشق ادامه میدادم.»
بعد از گذراندن دوران دبیرستان در دانشگاه پیامنور در رشته مدیریت بازرگانی تحصیل میکند و در این مدت هم تمام روزهای تعطیل سرنوشتش را گره میزند به همان شغل آبا و اجدادی. ۴ سال تحصیل که تمام میشود در کارخانه شیر پگاه استخدام میشود و تا ۱۴ سال در همین کارخانه فعالیت دارد، اما باز هم نیرویی او را هر سال سوی کشاورزی و کندوداری میکشاند.
ایده تشکیل تعاونی در سال ۶۳
همان بزرگان روستا که نامشان را سیدحسین پیشتر برده بود در سالهای نوجوانی سیدحسین، کمر همت به آبادانی روستا میبندند. آنها در سالهای پیش از آن هم تمام تلاششان را کردهاند که روستاییان را در صنعت زنبورداری به تولید محصولات متنوعتر و با کیفیتتری ترغیب کنند. سیدحسین میگوید: «سال ۶۳ بود که همان دو مرحوم و بزرگان دیگر پیگیریهای لازم را برای تشکیل تعاونی برای حمایت از زنبورداران انجام دادند و چند سال زحمت کشیدند تا در سال ۶۷ تعاونی به صورت رسمی کار خود را آغاز کرد و برای حرکتش در راستای حمایت از زنبورداران بود که در دهه ۷۰ به بعد از حمایتهای جهاد سازندگی و اداره توسعه تعاون هم محروم بودند و حمایتها از زنبورداران کاملا رنگ باخته بود.»
همه محله ما را به زنبورداری میشناسند
از سال ۶۹ که ساکن محله هدایت میشوند و تعداد زنبوردارها در محله افزایش مییابد به مرور اهالی محله آنها را میشناسند و پای ثابت خرید محصولاتشان میشوند: «محله به مرور وسعت پیدا کرد. آرام آرام به تعداد خانهها افزوده شد. کوچههای خاکی آسفالت و خیابانکشی شد. طی همان دوره من را به عنوان پسرزنبوردار و عسل فروش میشناختند. هنوز هم با اینکه محله از آن بافت خارج شده و آپارتمان جایش را به خانههای ویلایی داده است، من را با همین عنوان میشناسند.»
او اینطور ادامه میدهد: «مردم محله به من مراجعه میکنند و میخواهند فوت و فن شناخت عسل طبیعی از قلابی را برایشان توضیح بدهم. نمیدانند کار چندان آسانی نیست. مردم محله خریداران پروپا قرص عسلهایم هستند.»
سال ۸۷ و تأسیس واحد فراوری و بستهبندی عسل
سال ۷۹ ازدواج میکند و سال ۸۱ زندگی مشترک خود را آغاز میکند. همان سال با برادرهای همسرش کار زنبورداری را ادامه میدهد و سال ۸۷ عشق به زنبورداری برای او جدیتر میشود. در این فکر است که چطور میتواند مانند بزرگانش که همه هم و غمشان را روزی برای تحول در زنبورداری گذاشتند و ایده دادند و روستاییان را تشویق به اجرای ایدههای نو کردند او هم کمکی برای تولیدات عسل بینظیر روستا باشد: «با یکی از دوستانم در سال ۸۷ در حالی که در کارخانه پگاه هم مشغول بودم واحدی برای فراوری و بستهبندی افتتاح کردیم. ۲ نفر از اعضای خانواده و ۲ نیرو را مشغول به کار کردیم. آن زمان اغلب زنبورداران عسلها را
خام فروشی میکردند و فروش آنها ارزش افزوده بسیار کمی داشت. فکر کردیم چطور میشود این همه زحمتی را که میکشند به نتیجهای که شایسته آنهاست، وصل کنیم و این شد که عسل موردنیاز را از روستایمان و زنبورداران درجه یک عضو تعاونی میخریدیم و برندی داشتیم که عسل و مشتقات آن را در کشورهای افغانستان، پاکستان و باواسطه به کشورهای عربی میفروختیم. البته این کار هم ریسک بالایی داشت تا حدی که دوستم در همان سالهای ابتدایی کنار کشید و من ناچار شدم ادامه راه را تنهایی گز کنم. گاهی جنس را برای مشتری افغانستانی میفرستادم و او مبلغ آن را بعد از عبور محصول از مرز پرداخت میکرد که ریسک بالایی داشت. در کنار عسلهای عالی روستای فریزی، ژل رویال، گرده گل، بره موم و موم هم تولید کردیم.»
یک جورهایی ایدههای خوب او باعث اشتغالزایی برای ۵ نفر به صورت مستقیم و افراد بسیار دیگری میشود که از عسلهایشان برای تولید محصولات استفاده میکنند.
زنبورداری با کوچ عجین است
زنبورداری با کوچ و زندگی عشایری عجین است و دوری از خانواده و زندگی عشایری در کنار کندوها سختترین قسمت زندگی زنبورداران است. سیدحسین میگوید: «زندگی زنبورداران با گل حرکت میکند و با جریان شهد و گرده در طبیعت پیش میرود. سختیاش این است که هر جا گرده و شهد گل کم باشد ناچار است به جایی که شهد و گرده بیشتر است، کوچ کند.»
آگاهسازی زنبورداران و بستههای حمایتی
تعاونی زنبورداران هر ۳ سال انتخابات دارد. سید حسین دومین مرتبه است که در انتخابات تعاونی به عنوان رئیس هیئت مدیره برگزیده میشود. میگوید: «اکنون ۹۱۰ عضو ثبتی در تعاونی داریم.»
از سال ۹۴ مجمع عمومی تعاونی زنبورداران با اکثریت آرا به سیدحسین صادقی به عنوان رئیس هیئت مدیره تعاونی رأی دادند. سیدحسین میگوید: «زنبورداران قشر بسیار زحمتکشی هستند و در آن سالها از حمایتهای دولتی کاملا محروم شده بودند. تعاونی در حمایت و نظاممند کردن فعالیتها تأثیر خودش را گذاشته بود و باید خدمات دولتی را برای زنبورداران مهیا میکرد. پایشهای آماری زنبورداران از همان سال به بعد انجام شد و در راستای دریافت بستههای حمایتی مورد استفاده قرار میگرفت. نظم دادن به صنعت زنبورداری کار مهمتری بود که برعهده تعاونی گذاشته شد و در کنار آن کلاسهای آموزشی به افزایش توانمندی زنبورداران در این حرفه کمک میکرد. یک بار که کلاس آموزشی پرورش ژل رویال را به وسیله استاد کوهی برگزار کردیم، جهشی بزرگ در راستای تولید محصول ژل رویال در بین زنبورداران ایجاد شد. این قبیل کلاسها و کلاسهای مبارزه با آفات و بیماریها در زمستانگذرانی برای زنبورداران بسیار مؤثر بود و همه راضی بودند. در همین ۲ سال توانستیم حمایت جهاد شهرستان مشهد را در ارائه ۲ پک کامل حمایتی برای زنبورداران دریافت کنیم که این هم بعد از بیست و چند سال اتفاق خوشایندی است؛ پک کامل وسایل موردنیاز زنبورداران و پک کامل لباسهای ایمنی مورد نیازشان. در همین ۳، ۴ سال اخیر توانستیم کالاهای اولیه کندو، طبق و ادوات دیگر زنبورداری را با بستن قراردادهای مستقیم با تولیدکنندهها با بهترین قیمت تأمین کنیم.»
زیاد نیش زنبور خوردم
نیش زنبور خوردن برای زنبورداران یک رخداد طبیعی است. پیشینیان روستایمان میگفتند که نیش زنبور بسیار خاصیت دارد و نباید زهرش خارج شود. این زنبوردار میگوید: «اگر کسی به نیش زنبور حساسیت داشته باشد دچار مشکل میشود، ولی اغلب افراد از نیش زنبور آسیب نمیبینند. نیش زنبور برای بیماری ام اس و برخی بیماریهای دیگر مفید است. زهر زنبورعسل یکی از گرانترین مواد در طبیعت است و در کشورهای دیگر تا ۱۰۰ دلار نیز به فروش میرسد.»
یکی از گلایههای او به عنوان رئیس هیئت مدیره تعاونی از محدودیت داروهای زنبورهاست. میگوید: «بسیاری از داروهایی که وارد کشور میشود، تقلبی است و عوارض آن جبران نمیشود. باید داروهای ارگانیک وارد کشور شود، اما هنوز امکان آن به وجود نیامده است و اغلب زنبورداران از این قضیه متضرر میشوند. شاید باید سازمان دامپزشکی و کلیه ادارات مرتبط در این قضیه ورود کنند تا حمایتی از زنبورداران شود که اغلب توانایی تهیه داروها از آلمان و کانادا را ندارند و در تهیه داروها با مشکل مواجه میشوند.»
زنبورداری به صنف نیاز دارد
یکی از گلایههای سیدحسین صادقی این است که به دلیل آشنا نبودن و نبود نظام اتوماسیونی صحیح، اتحادیه زنبورداران حتی قدرت این را ندارند که یک صنف شوند و زیرمجموعه اتحادیه گیاهان دارویی است که هیچ ارتباطی به زنبورداران و اصلا دغدغه آنها را ندارد. میگوید: «باید اداره جهاد کشاورزی و اداره تعاونی روستایی به این برسند که زنبورداری به یک اتحادیه صنفی نیاز دارد که مستقل عمل کند و تنها دغدغهاش زنبورداران و صنعت زنبورداری باشد، زیرا محصول عسل و تولیدات زنبورهای ایران قابلیت این را دارد که در دنیا اولین باشد و فقط باید حمایت شود. اگر صنف مستقلی باشند بازرسینشان هم متخصص هستند و اجازه عرضه عسل تقلبی را در بازار نخواهند داد. اکنون بسیاری از عسلهایی که در بازار عرضه میشود کیفیت لازم را ندارد و بازرسان اتحادیه داروهای گیاهی قدرت تشخیص عسل اصلی را از فرعی ندارند.»
کلونی را بیمه نمیکنند
نداشتن بیمه یکی دیگر از مشکلات زنبوردار است. سید حسین میگوید: «بیمه یکی از نیازهای ضروری زنبوردار و کلونی است که با تبصرهای مقرر کردهاند که کلونی امکان بیمه نداشته باشد و به تازگی بیمه برای زنبورداران، چون در حال کوچ هستند، وجود ندارد و بیمه خویشفرما هم بسیار گران و ماهی ۶۰۰ هزار تومان است و اصلا به صرفه نیست.»
از سختیهای کوچ
میگوید: «زنبوردارها با کمترین امکانات زندگی عشایری دارند. زنبور را هم باید شب بارگیری کرد تا همه از صحرا برگشته باشند و در کندو مستقر شده باشند. آن زمان است که زنبورداران دریچه پرواز را میبندند و زنبورها را بار میزنند، چون زنبورداران حرفهای زنبور بسیاری دارند، باید با سرعت بالایی زنبورها را منتقل کنند که دریچه پرواز زیاد بسته نماند و اتفاقی برای آنها نیفتد. به محض بالا آمدن آفتاب زنبور را رها میکنند.»
هر محصول ضعیفی به اسم عسل در بازار جولان ندهد
یکی از دغدغههای سیدحسین صادقی این است که محصولات ضعیف بسیاری که هیچ شباهتی به عسل واقعی ندارند در بازار جولان میدهند و هیچ واحد نظارتی دقیقی برای جمعآوری آنها از بازار وجود ندارد. او میگوید: «این عسلهای تقلبی شهروندان را بسیار نسبت به عسل مرغوب بدبین کرده است. مشکل این است که زنبوردار در جامعه و دولت به رسمیت شناخته نمیشود در حالی که زنبورداری در همه جای دنیا از صنعت دام و طیور مهمتر است. جامعه اگر با خرید محصولات زنبوردار او را حمایت نکند و دولت نیز در فکر تقویت زنبورداران و کیفیت محصولات آنها نباشد زنبوردار نمیتواند برای تولید عسل مرغوب تلاش کند و انگیزهای برای این کار ندارد.»
زمینهای شهر را به زنبورداران بدهند
برای هر زنبورداری در خارج از کشور امکان استفاده از زمینهای داخل شهر برای استقرار کندوهای عسل وجود دارد، اما در کشور ما این امکان نیست. سید حسین صادقی میگوید: «در مشهد آستان قدس رضوی و شهرداری، باغها و زمینهای بسیاری دارند. اگر مانند گذشته اجازه دهند زنبورداران از این زمینها استفاده کنند دیگر برای زمان استراحت هم زنبورداران ناچار نمیشوند خارج از شهر به دنبال زمین دیگری بگردند.»
پسرم بسیار به زنبورداری علاقه دارد
حاصل ازدواج سیدحسین یک دخترو یک پسر ۷ ساله است. میگوید: «پسرم بسیار به این شغل علاقه دارد. گاه وقتی برای بازدید از کندوها میروم اصرار میکند که همراهم شود و من هم که علاقهاش را میبینم یاد کودکیهای خودم و علاقه وافرم به زنبورداری میافتم.»