سمیرا منشادی - بعضیها هنوز صحبت از خواستگاری رفتن و آمدنشان نشده، خبر ازدواجشان همه جا را پر میکند. برخی هم باوجود اینکه سالها صحبت از ازدواجشان در میان فک و فامیل و آشناست، خبری از تأهلشان نیست. منظورمان همان عدهای است که تصمیمشان برای ازدواج هیچ گاه از مرحله خواستگاری فراتر نمیرود و گاهی به انتخاب تجرد دائمی هم منجر میشود. عدهای که به دلیل موانع نامرئی که خودشان هم حسش نمیکنند، گاهی دست به دامان طلسم و جادو میشوند تا گره افتاده و بخت بسته را به طریقی بگشایند؛ غافل از اینکه پاسخ مسئله در دل پرسش نهفته است و نیازی به این همه تقلای بیخودی و هزینه سرسام آور نیست. هزینههایی که بیشتر وقتها در دلشان خطر هم نهفته است؛ درحالی که اگر کمی با خودشان روراست باشند، پاسخ همه پرسش هایشان را مییابند. موضوعی که ما هم در این پرونده قصد داریم به کمک مجتبی مهران فر، روان شناس و روان درمانگر تحلیلی آن را از زوایای مختلف بررسی کنیم و برای آن راه حلی بیابیم.
دلی ها، منطقیها و معتدلها
آدمها وقتی دربرابر مقوله ازدواج قرار میگیرند به سه دسته کلی تقسیم میشوند؛ دستهای که اهل دل اند و فقط به ندای قلبشان گوش میدهند. این گروه اگر دلشان کسی را تأیید کند، بدون هیچ تحقیقی جواب مثبت میدهند و خیلی زود ازدواج میکنند و معمولا هم به در بسته میخورند. درمقابل گروه دومی هم هستند که بسیار سخت گیر و منطقی اند و برای کارهایشان قاعده و قانون زیادی دارند و به جزئیترین نکتهها هم توجه میکنند. این گروه عقلانی نامیده میشوند و معمولا خیلی دیر تصمیم به ازدواج میگیرند و گاهی هم هرگز ازدواج نمیکنند. به طور کلی هیچ کدام از این دو دسته افراد به تنهایی بد نیستند؛ بلکه برای به نتیجه رسیدن کارهایشان باید به یک حدی از تعادل برسند. گروه اول باید کمی تأمل و تعمق را چاشنی تصمیم گیری هایشان بکنند. گروه دوم هم کمی در کارهایشان به احساس و دلشان بها بدهند. درکنار این دو گروه، دسته سومی هم داریم که سهم دل و منطق در تصمیم گیری هایشان برابر است و معمولا ازدواجهای موفقتر و پایدارتری به نسبت دوگروه دیگر دارند.
منطقیهای کار خراب کن
بیشتر افرادی که خواستگاری هایشان به نتیجه نمیرسد و موضوع مورد بحث ما هستند جزو این گروه اند. آدمهایی که بدون اینکه خودشان متوجه باشند دور باطلی از تلاشهای بی نتیجه را دنبال میکنند و تا متوجه مشکلشان نشوند در وضعیتی که دارند تغییری ایجاد نمیشود. معمولا چند مانع مهم درهمه این افراد مشترک است.
وسواس بیش از اندازه
این دختر و پسرهای منطقی، معمولا وسواس بیش از حدی دارند و به همه جزئیات فرد مقابلشان توجه میکنند. مصداق این ضرب المثل اند: «مو را از ماست بیرون کشیدن». به عبارت سادهتر آن قدر خصوصیات فرد مقابلشان را زیر ذره بین میبرند تا عیب و نقصی پیدا کنند. به محض پیدا شدن عیب هم، آن قدر آن را بزرگ میکنند که درنهایت به این نتیجه میرسند فرد مقابل شخص مورد نظر آنها نیست.
توصیه: به این گروه پیشنهاد میکنیم کمی به ندای قلبشان هم گوش کنند. تعادل توجه بین عقل و قلب در تصمیم گیری هایشان میتواند راه گشای بسیاری از مشکلاتشان باشد.
توجه به ملاک دیگران
این گروه به تنهایی هزاران ملاک و معیار، چهارچوب و قاعده و قانون برای ازدواجشان دارند و وقتی ملاکها و معیارهای پدر و مادر یا بقیه اعضای خانواده هم به قاعده و قانونهای آنها اضافه میشود به شرایطی میرسند که تصمیم گیری در آن غیرممکن است و کسی نمیتواند از فیلترهایی که این افراد درست کرده اند، عبور کند. این نکتهای است که معمولا این افراد بدون آنکه خودشان متوجه آن باشند از آن پیروی میکنند. بیشتر این افراد معتقدند: «دیگران هیچ تأثیری روی انتخاب یا ملاک هایشان ندارند.» درحالی که در ریشه یابی مشکلاتشان به وضوح میبینیم؛ حتی حرفها و رفتارهایی که فرد از دوران کودکی هم دیده یا شنیده در ضمیر ناخودآگاهش تاثیرگذاشته است.
توصیه: به این گروه پیشنهاد میکنیم کمی به خودشان نگاه کنند و عیب هایشان را هم ببینند. هیچ فردی بدون عیب و ایراد نیست و شما هم از این قاعده مستثنا نیستید. درواقع این هنر شماست؛ بتوانید با فردی که با شما متفاوت است کنار بیایید.
نگاههای سخت گیرانه
نگاه سخت گیرانه یکی دیگر از دلایلی است که خواستگاریهای این افراد را هیچ گاه به نتیجه نمیرساند. به عبارتی این افراد بسیار آرمان گرا و ایده الی فکر میکنند. تفکر عقلانی صرف در این گروه آنها را در رفتار با دیگران و خودشان بسیار سخت گیر میکند تا آن اندازه که اجازه هیچ خطایی به خودشان و دیگران نمیدهند. در زندگی منطقی و خشک این افراد عواطف و احساسات و عشق جایگاهی ندارد، به همین دلیل ابراز احساسات دیگران از نظرشان مسخره و حتی دور از ذهن است. اگر از این گروه بپرسید به چه کتابها یا فیلمهایی علاقه دارند به طور حتم موضوعات تاریخی، علمی، سیاسی، اجتماعی و... را انتخاب میکنند.
توصیه: به این گروه پیشنهاد میکنیم کمی مطالعه رمانهای عاشقانه، شعر و ادبیات و دیدن فیلمهایی با همین موضوع را چاشنی زندگی روزانه شان بکنند.
زمینه سازی برای یک انتخاب
پذیرش اشتباه و کمک گرفتن
عقل گراهای صرف، دوست صمیمی زیادی ندارند، برای همین بیشتر مواقع تنها هستند. این موضوع خطر افسردگی و انزواطلبی و بیماریهای جسمی مانند تپش قلب و سردرد را در آنها بالا میبرد. این افرد باید بپذیرند که مشکل دارند. مشکلی که به تنهایی هم نمیتوانند برای اصلاح آن اقدام کنند. به عبارت دیگر حتما باید از یک مشاور مجرب برای حل مشکلشان کمک بگیرند.
بازتعریف از جنس مخالف
بخشی از مشکلی که این افراد دارند به تعریف یا تصویری برمی گردد که از جنس مخالف در ذهنشان دارند و باید آن را اصلاح یا تعدیل کنند؛ بنابراین به این افراد پیشنهاد میکنیم در خلوت خودشان به دنبال پاسخ چند سؤال باشند. اگر پاسخ مناسبی برای پرسش هایشان نیافتند حتما باید در تعریف خود از جنس مخالف تجدیدنظری داشته باشند.
چه ملاکهایی از آدمها (زن یا مرد) دارم که نبودشان سبب شده است، من از آنها دور شوم؟
آیا با این تصور که جنس مخالف سبب آزار و به خطر افتادنم میشود، از آنها دور شده ام؟
آیا طرح وارههای ذهنی کودکی ام دلیل رفتارهای امروزم است؟
محیطهای انتخابی برابر
این روزها محیطهای انتخابی دختر و پسرها به دانشگاه، محل کار و فضای مجازی ختم میشود و دیگر از آن فضاهای سنتی خواستگاری و معرفی شدن دو خانواده به یکدیگر خبری نیست. در این فضاها که محیط همگن و یکدستی هم نیستند، در بیشتر مواقع رابطه دختر و پسر مانند گرگ و بره است و یک نفر آسیب شدیدی میبیند. چیزی که درگذشته و در ازدواجهای سنتی وجود نداشت. برای همین به اطرافیان دختر و پسرهای جوان توصیه میکنیم به امر واسطه گری در ازدواج بیشتر توجه بکنند به ویژه برای منطق گراها که همیشه منتظر میمانند تا شرایط ایده آلشان فراهم شود.